رمان خارجی

جنایت در شب آتش‌بازی

(Dead mans mirror)

دوباره به آینه خردشده نگاه کرد، و بعد به جنازه. از روی سردرگمی، گرهی به ابروهایش انداخت و به سمت در رفت. در یکوری آویزان بود و قفلش از جا درآمده بود. همان‌طور که فکرش را می‌کرد، کلیدی روی در نبود، واگرنه نمی‌توانست از سوراخ کلید داخل اتاق را ببیند. کف اتاق هم اثری از کلید نبود. پوآرو به طرف جنازه خم شد و انگشت‌هایش را روی آن به حرکت درآورد. ـ اینجاست؛ کلید داخل جیبش است.

هرمس
9789643637507
۱۳۹۱
۲۵۲ صفحه
۱۱۵۱ مشاهده
۰ نقل قول
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
مصیبت بی‌گناهی
مصیبت بی‌گناهی خانم آگاتا کریستی بدون شک پرآوازه‌ترین نویسنده داستان‌های پلیسی جنایی در سراسر جهان است. قهرمان بسیاری از داستان‌های او یک کاراگاه باهوش کوتاه قد و بذله‌گوی بلژیکی به نام هرکول پوارو است که نظیر خالق خود، در بین ادبیات پلیسی، شهرت و محبوبیت فراوانی دارد.
چمن خونین
چمن خونین کاپیتان هیستینگز یار و همکار پوارو که در لندن با هم به سر می‌برند و در این داستان طی ماموریت خود با همسر آینده‌اش هم آشنا شده در یک ازدواج ماه عسلی سر از آفریقای جنوبی در می‌آورد. در این ماجرا کاپیتان هیستینگز بر خلاف پوارو بسیار خونسرد. پر حرارت است. و باز هم کاپیتان هیستینگز در این داستان بر خلاف ...
وحشت در خانه آخر
وحشت در خانه آخر اتفاق 1: قاب عکس سنگینی که بالای سر تخت دوشیزه باکلی است می‌افتد. اتفاق 2: تخته سنگی که در سر راه صخره‌ای وی بود از بالای سرش سقوط می‌کند. اتفاق 3: ترمز اتومبیل وی در سراشیبی تپه عمل نمی‌کند. اتفاق 4: گلوله‌ای به فاصله یک اینچ از کنار سر وی عبور می‌کند. اما قاتل بالقوه، مرتکب اشتباه بزرگی می‌شود، چون که او زمانی به قربانی خود شلیک ...
ساعت‌ها
ساعت‌ها شیلا لبخند کم‌جانی زد و رفت نزدیک کاناپه. یکباره ایستاد و عقب رفت. مردی کف اتاق افتاده بود. چشمانش نیمه‌باز و بی‌فروغ بود. لکه قرمزی روی کت خاکستری‌اش دیده می‌شد. شیلا ناخواسته خم شد. دست گذاشت روی گونه‌های مرد. یخ بود. دست‌هایش هم همینطور. دست کشید روی لکه کتش و بعد دستش را با وحشت عقب کشید. در همین موقع ...
کمربند هیپولیتا (ماجراهای هرکول پوآرو)
کمربند هیپولیتا (ماجراهای هرکول پوآرو) در تابلوی هیپولیتا دست زدن اسطوره‌ای بر روی کمربند جادویی‌اش بود... و هرکول اساطیر نیز پوست شیری را روی شانه‌اش انداخته بود... یک اثر هنری فاخر...
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها