رمان خارجی

قصر پرندگان غمگین

ناگهان احساس کرد که با همه اشیای خانه‌شان بیگانه است. پیش‌ترها گلدان‌ها و درخت‌ها و رخت‌های آویخته بر طناب‌ها را را نشانه‌ای از زندگی و تکاپو می‌دید، ولی اینک احساس می‌کرد که خودش از زندگی تهی می‌شود. وقتی وارد اتاق شد، قبل از همه تابلویی توجهش را جلب کرد... تابلو چند پرنده تنها که روی قفسی خالی نشسته و به افقی دور خیره شده‌اند... برای نخستین بار احساس کرد که پرنده‌ها به این می‌اندیشند که پرواز کنند یا به قفس برگردند. سال‌ها بود این تابلو را می‌نگریست و آن را به عنوان بخشی ابدی از دیوار می‌نگریست. تابلو طوری به دیوار چسبیده بود که در لابه‌لای جریان طبیعی اشیاء غرق شده و زیر موج کشنده منظره‌های تکراری محو شده بود. یک لحظه خودش را مثل همان تابلو دید... مثل چیزی که همواره اینجا در میان اشیاء بوده و کسی را ندیده است. خودش هم تبدیل به بخشی از اشیاء شده بود...

افراز
9789642430420
۱۳۹۱
۳۷۶ صفحه
۲۰۳۴ مشاهده
۹ نقل قول
دیگر رمان‌های بختیار علی
عمویم جمشیدخان (مردی که باد همواره او را با خود می‌برد)
عمویم جمشیدخان (مردی که باد همواره او را با خود می‌برد) جمشیدخان به یاد دارد که تا وقتی در آسمان بوده، کمونیست بوده است، ولی همین که روی پشت‌بام مکانیکی می‌افتد، دیگر کمونیست نیست... بادی که جمشیدخان را از جنوب به شمال می‌برد، گذشته او را از حافظه‌اش می‌زداید. بعدها هم هربار که باد او را برمی‌دارد، با سقوط بر سطح زمین، دگرگونی بزرگی در او به وجود می‌آید و توهمی ...
شهر نوازندگان سفید
شهر نوازندگان سفید «شهر موسیقیدان‌های سفید» (شهر نوازندگان سفید) یک رمان نخبه‌گراست. موضوع اصلی آن هنر و درون‌مایه اصلی‌اش ارزش هنر و تلاش برای حفظ آثار هنری است. ساختار غیرخطی این رمان کمک زیادی به کشش و جذابیت داستان می‌گند. نثر کتاب آن‌قدر شیوا و روان است که گاهی به شعر می‌ماند. بختیار علی در قالبی کاملا متفاوت، تقابل زیبایی و مرگ، فجایع ...
مرگ تک فرزند دوم
مرگ تک فرزند دوم از آفریدن قهرمانان داستان‌هایت و این‌که این شخصیت‌ها هنوز زنده هستند چه احساسی داری؟ در ورای این سوال سخنی از ساراماگو به ذهنم رسید که می‌گوید: «نویسندگان می‌توانند شخصیت‌های بیافرینند که از انسان‌های معمولی عمر بیشتری داشته باشند» آیا شخصیت محبوبی در داستان‌هایت وجود دارد که قرابتی با تو داشته باشد و احساس کنی که هنوز زنده است؟ برای من، ...
ابرهای دانیال
ابرهای دانیال ... آن‌چه مرا وادار می‌کرد تا حد مرگ فریاد بزنم و گریه کنم، ابعاد وحشتناک چرخ جنون و دیوانگی بود. که همه را در درون خود می‌بلعید. دیوانگی... دیوانگی... دیوانگی... دیوانگی همه‌جا بود، در همه مردم، در همه چیز بود... همان دیوانگی که در همه‌جا نفوذ می‌کرد و چنان قدرتمند بود که به جز گریه کردن وسیله دیگری نداشتم تا ...
آخرین انار دنیا (پالتویی)
آخرین انار دنیا (پالتویی) من همان‌طور که به تقدیر پسرهای دیگری فکر کرده‌ام همان‌جور هم به تقدیر او اندیشیده‌ام، حالا در این کشتی که می‌شود کشتی بودن و نبودنمان باشد. می‌توانم بگویم من مدیون او هستم. او هم می‌توانست پسری از پسرانم باشد... بیشتر چیزهایی که من بعدها نمی‌فهمم، به گونه‌ای با زندگی و مرگ او مرتبط می‌شود.
مشاهده تمام رمان های بختیار علی
مجموعه‌ها