رمان ایرانی

همانند کوهستان، محکم و استوار زندگی همان حکم را دارد: به تو چیزی را پس می‌دهد که از تو گرفته است... همچون انعکاس صدای ما در میان کوه‌ها و این یک اتفاق نیست همه این‌ها، تمام و کمال و بدون کم و کاست بازگشت وجود ما هستند. اگر قبول می‌کردم که شنیدن حقیقت تلخ اگرچه آزاردهنده، بهتر بود از دروغی که شنیدم و آ‎رامم کرد، امروز این‌جا نبودم. دروغی که خود باورش کردم. من فقط نخواستم واقعیت را ببینم و قبول کنم شرایط امروز انعکاس صداهای گذشته و چشم‌های بسته من بر زندگی بود.

شادان
9786007368053
۱۳۹۳
۴۵۶ صفحه
۶۶۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های منیر مهریزی‌مقدم
مرهم
مرهم شاید انتخاب شخص، زمان و مکان در عشق و گرفتار شدن به درد عاشقی به انتخاب خودم نبوده و نباشد- که نیست اما لااقل می‌توانم مراقب باشم تا در رابطه عاشقانه، بازیچه کسی نگردم و عشق را تا بدانجا محترم و عزیز بشمارم که حرمت و شخصیت‌ام در آن رابطه حفظ شود. نه وسعت آسمان و نه گستره زمین برای ...
فال
فال فکر می‌کردیم قرار است فقط کنار هم باشیم مثل تظاهر برای دیگران، نقش بازی کردن‌های عاشقانه اما همه چیز آن شد که تصورش را نمی‌کردیم تو شدی آن کس که مرا بلد شد، فهمید و من «همراه‌تر از تصور خود» این یعنی چیزی فراتر از عاشق شدن، دوست داشتن! از تظاهر شروع کردیم، به یکی شدن رسیدیم و از عشق ...
شب آفتابی
شب آفتابی اگر چه امروز با روزهایی که من جوان بودم تفاوتی پیدا کرده به اندازه قرن‌ها ولی سرگذشت آدم‌ها و عشق و حتی نفرت‌شان همیشه تکرار مکررات است. این روایت‌ها دیگر مادر و دختر نمی‌شناسد مثل اینکه هر کس آینه دیگری است و هر دختری می‌تواند از فصه ناگفته مادرش بیاموزد. زندگی پر است از نتاقض‌ها و ناشناخته‌ها درست مثل وجود ...
غریبه آشنا
غریبه آشنا راست می‌گفت؟ یعنی ایلیا داره ازدواج می‌کنه؟ اونم به همین سادگی؟ پس کجا رفت آن همه اشتیاق و علاقه؟ کجاست آن حرف‌ها و آینده قشنگ؟ چطور می‌تونه از من و بچه‌ای که آنقدر در حفظش اصرار کرده بود بگذرد و اجازه دهد هرچه که لایق خودشان بود به من بگویند؟ آیا حق من این بود؟ من که آویزانش نشده بودم، ...
مشاهده تمام رمان های منیر مهریزی‌مقدم
مجموعه‌ها