نمایش‌نامه

آی بی کلاه آی با کلاه

غلامحسین ساعدی در 1314 در تبریز دیده به جهان گشود. او با نام مستعار گوهر مراد بیشتر آثار نمایشی خود را به چاپ سپرد. در دانشگاه‌های تبریز و تهران پزشکی و روانپزشکی خواند. با درک خاصی از شخصیت‌های روان‌پریش و آشفته‌ذهن و کشف دردها و آسیب‌های روحی آنان، توانست به خوبی از این کاراکترها در داستان‌های خود بهره گیرد. فضای داستان‌ها و نمایشنامه‌هایش آکنده از درهم آمیختگی کابوس و واقعیت است که فضایی وهمناک به آثارش می‌دهد. اولین مجموعه داستانش در 1339 به نام "شب نشینی باشکوه" منتشر شد. در مجموعه داستان به‌هم‌پیوسته "عزاداران بیل" 1342، "توپ" و "ترس و لرز" 1346 از بدویت جغرافیایی برای ترسیم فضایی شگفتی‌آفرین و ترسناک به خوبی بهره می‌جوید. از مجموعه داستان‌هایش می‌توان از "واهمه‌های بی‌نام و نشان" 1346، "گور و گهواره" 1350 و از تک نگاری‌های او "اهل هوا" 1345 و "خیاو یا مشکین شهر" و از آثار نمایشی‌اش "لال بازی‌ها"، "چوب به دست‌های ورزیل"، "آی با کلاه آی بی کلاه" و "دیکته و زاویه" نام برد. ساعدی در سال 1364 در فرانسه درگذشت و در جوار صادق هدایت به خاک سپرده شد.

نگاه
9789643518905
۱۳۹۳
۹۶ صفحه
۹۴۹ مشاهده
۰ نقل قول
غلام‌حسین ساعدی
صفحه نویسنده غلام‌حسین ساعدی
۲۳ رمان غلامحسین ساعدی همچنین معروف با نام مستعارِ گوهرِ مراد، نویسنده و پزشک ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز می‌نوشت و پس از بهرام بیضایی و اکبر رادی از نامدارترین نمایشنامه‌نویسان زبان فارسی در روزگار خود به شمار می‌رفت.
دیگر رمان‌های غلام‌حسین ساعدی
غریبه در شهر
غریبه در شهر غلامحسین ساعدی در 1314 در تبریز دیده به جهان گشود. او با نام مستعار گوهر مراد بیشتر آثار نمایشی خود را به چاپ سپرد. در دانشگاه‌های تبریز و تهران پزشکی و روانپزشکی خواند. با درک خاصی از شخصیت‌های روان‌پریش و آشفته‌ذهن و کشف دردها و آسیب‌های روحی آنان، توانست به خوبی از این کاراکترها در داستان‌های خود بهره گیرد. فضای ...
شب‌نشینی با شکوه
شب‌نشینی با شکوه سرهنگ پرسید: ـ«برای چی نعره می‌کشیدید؟» من گفتم: ـ«نعره نمی‌کشیدم قربان، ناله می‌کردم.» سرهنگ فریاد زد: ـ«دیگه بدتر مرتیکه! مگر دیشب شما نبودید که در پشت بام ایستاده بودید و به مقدسات فحش می‌دادید؟» من جواب دادم: ـ«به مقدسات فحش نمی‌دادم، من به آن‌هایی فحش می‌دادم که به من فحش می‌دادند.» سرهنگ نعره کشید: ـ«تو غلط می‌کردی مرتیکه الدنگ! به دستور کی و کدام عامل اجنبی چنین کاری می‌کردی؟» در ...
خانه روشنی
خانه روشنی غلامحسین ساعدی در 1314 در تبریز دیده به جهان گشود. او با نام مستعار گوهر مراد بیشتر آثار نمایشی خود را به چاپ سپرد. در دانشگاه‌های تبریز و تهران پزشکی و روانپزشکی خواند. با درک خاصی از شخصیت‌های روان‌پریش و آشفته‌ذهن و کشف دردها و آسیب‌های روحی آنان، توانست به خوبی از این کاراکترها در داستان‌های خود بهره گیرد. فضای ...
جانشین
جانشین غلامحسین ساعدی در 1314 در تبریز دیده به جهان گشود. او با نام مستعار گوهر مراد بیشتر آثار نمایشی خود را به چاپ سپرد. در دانشگاه‌های تبریز و تهران پزشکی و روانپزشکی خواند. با درک خاصی از شخصیت‌های روان‌پریش و آشفته‌ذهن و کشف دردها و آسیب‌های روحی آنان، توانست به خوبی از این کاراکترها در داستان‌های خود بهره گیرد. فضای ...
تاتار خندان
تاتار خندان “تاتارخندان” رمانی جذاب است و در اصل برشی از تاریخ اجتماعی ایران است که نویسنده، با گشت و گذار در واقعیت‌های اجتماعی روزانه، خواننده را پابه پای راوی که پزشکی است جوان و سرخورده از یک شکست عشقی، و دلگیر از نقشی که مدرنیته‌ی نارس بر او تحمیل کرده، همه‌ی خوشی‌ها، لذت‌های‌ زندگی شهری و آسایش روزگار مدرن را کنار ...
مشاهده تمام رمان های غلام‌حسین ساعدی
مجموعه‌ها