۳۰ رمان
اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایشنامهنویس معاصر ایرانی بود.
اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
روی صحنه آبی 1 نمایشنامه (دوره آثار)
اگر شما بتوانید در یک ساختار اعلای فوق مد ناگهان کشیدهای به احساس مرده من بزنید، یا تلنگری حتی به زخمهای کهنه و عقدههای دردناک ما بنوازید، یا جلایی به روح چرکین آدمی که سوت زنان از زیر این پنجره عبور میکند بدهید، آری، در این حال به حکمت بنیادی صحنه بازگشته، از سطح تاریک اشکال به کشف و خلق ...
ملودی شهر بارانی
در روشنایی کدر نیمهشب طرح مات هیکل مهیار دیده میشود که با یک چراغ نفتی پایه فیروزهای پشت به ما و رو به عکس صادقخان آهنگ ایستاده است. یک شعاع نورانی آهسته روی قاب عکس میافتد. آهنگ از توی عینک نگاهی به مهیار میکند و لبخند خفیفی روی لبش نقش میبندد.
آهسته با گل سرخ
تنها دیلمی است که دستمالی در میآورد، و در حالیکه عرق پیشانیاش را پاک میکند، میآید و بی حال توی مبل میافتد. و ساناز، که با ایست جلال آهی میکشد، و بیاختیار دستش را طرف او دراز میکند و میماند... اینک صدای مبادله تک تیرها، رگبار مسلسل، انفجار شدید و آژیر آمبولانس صحنه را محاصره کرده است. سپس صدای شرشر ...
تانگوی تخممرغ داغ
هنگامی که این عصاره عذاب را در مشت میفشردم، شاهد جنبش یک عقرب، یکی از طغیانیترین حالات نفسانی خود نیز بودهام، که سر به شورش گذاشته، در سایه روشن صحنه میخزید و بر عفاف حسهای آبی، تانگو... من شعله میکشید. نمانیشنامهای در معاینه انسان ترک خورده روزگار ما و تاملی در نشانه شناسی یک درد، شکل مثلث ترکیب محوری، و ...