نمایش‌نامه

صیادان

قبرستان. صیادان کنار خاکریز یک گور نشسته‌اند. نور کمی از یک نقطه مجهول می‌تابد. ایوب وارد می‌شود. نشسته‌ها همچو اشباح در سکوت برمی‌خیزند.

قطره
2500110015614
۱۳۹۳
۱۲۴ صفحه
۴۵۰ مشاهده
۰ نقل قول
اکبر رادی
صفحه نویسنده اکبر رادی
۳۰ رمان اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایش‌نامه‌نویس معاصر ایرانی بود.

اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
دیگر رمان‌های اکبر رادی
ارثیه ایرانی
ارثیه ایرانی انسان نشانم بده، انسانی گرم، زنده، معاصر، که من صدای جرجر استخوانم را در او بشنوم، انسانی سرشته به ایمان و رنج منتشر، که تمام اعتبار و درخشش پلاتوی تو بسته به جمال اوست. و بی او بدان که صحنه سیاه است، یک غار مدرن، بی‌نور، سرد، که اشباح سرگردانی در سجاف آن بیهوده راه می‌روند. و آیا نوبت به ...
آهسته با گل سرخ
آهسته با گل سرخ تنها دیلمی است که دستمالی در می‌‌آورد، و در حالیکه عرق پیشانی‌اش را پاک می‌کند، می‌آید و بی حال توی مبل می‌افتد. و ساناز، که با ایست جلال آهی می‌کشد، و بی‌اختیار دستش را طرف او دراز می‌کند و می‌ماند... اینک صدای مبادله تک تیرها، رگبار مسلسل‌، انفجار شدید و آژیر آمبولانس صحنه را محاصره کرده است. سپس صدای شرشر ...
مردی کنار می‌رود
مردی کنار می‌رود ‹امروز غروب توی بهارخواب نشسته بودم. خانه کسی نبود. داشتم نعنا و ترخون و تربچه نقلی برای پای سفره پاک می‌کردم و باد خنک می‌خوردم. دیدم شعبان وارد شد. گشاد گشاد راه می‌رفت. مرا که دید به خودش فشار داد و سعی کرد به طور عادی راه برود. مرا می‌گوئی: نافم افتاد. آمدم پائین. شعبان با لباس روی تخت افتاده ...
خانم‌چه و مهتابی
خانم‌چه و مهتابی سامان: من سر این چیزهای پیش پاافتاده عصبی نمی‌شم. (یک تکه رنگ پرتاب می‌کند.) فقط، گاهی از اینکه معاصر نسل خودم می‌شم و تا سطح نقش‌های عمومی نزول می‌کنم، چنان احساس بلاهتی به من دست می‌ده که بی‌اراده سیگار مو می‌ندازم دهنم و عین آدامس شروع می‌کنم به جویدن. ماهرو: به این ترتیب، در جوار هنرمند عظیم‌الشانی مثل تو انگار سهم ...
افول
افول
مشاهده تمام رمان های اکبر رادی
مجموعه‌ها