نمایش‌نامه

تانگوی تخم‌مرغ داغ

هنگامی که این عصاره عذاب را در مشت می‌فشردم، شاهد جنبش یک عقرب، یکی از طغیانی‌ترین حالات نفسانی خود نیز بوده‌ام، که سر به شورش گذاشته، در سایه روشن صحنه می‌خزید و بر عفاف حس‌های آبی، تانگو... من شعله می‌کشید. نمانیش‌نامه‌ای در معاینه انسان ترک خورده روزگار ما و تاملی در نشانه شناسی یک درد، شکل مثلث ترکیب محوری، و یک زبان سیاه و حشی پلی فونیک که از عمق میراث‌های فرهنگی دور دست ما قطره قطره چکیده، لا محاله تاتر نوین ایران با تمام عصمت خود به شدت واژه‌های برهنه‌اش نیازمند است، به شرط آنکه ما نیز در قضاوت‌مان چنان اعتماد و عدالتی داشته باشیم که با تجربه‌های آشکار زبان و توازن پنهان آن با جبر ساختار بی‌واهمه‌ای روبرو شویم.

9789645507433
۱۳۸۱
۱۲۰ صفحه
۵۵۱ مشاهده
۰ نقل قول
اکبر رادی
صفحه نویسنده اکبر رادی
۳۰ رمان اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایش‌نامه‌نویس معاصر ایرانی بود.

اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
دیگر رمان‌های اکبر رادی
شب به‌خیر جناب کنت و کاکتوس
شب به‌خیر جناب کنت و کاکتوس کسی که در نبش یک کوچه سنگفرش بارانی و آهنگ دور مه‌آلود آهسته قد کشیده، آنکه در اولین ملاقات با دین و آیین زنی را دیده است تمام در قامت آبی که محتشمانه ایستاده، آش را در دیگ بزرگ هیاتی چمچه می‌زد و می‌گفت دور دیگ گلاب بپاشند و خلوت کنند تا بانوی سیاهپوش نیمه‌شب بیاید و روی آش پنجه ...
آهسته با گل سرخ
آهسته با گل سرخ تنها دیلمی است که دستمالی در می‌‌آورد، و در حالیکه عرق پیشانی‌اش را پاک می‌کند، می‌آید و بی حال توی مبل می‌افتد. و ساناز، که با ایست جلال آهی می‌کشد، و بی‌اختیار دستش را طرف او دراز می‌کند و می‌ماند... اینک صدای مبادله تک تیرها، رگبار مسلسل‌، انفجار شدید و آژیر آمبولانس صحنه را محاصره کرده است. سپس صدای شرشر ...
گزارش (یادداشت‌های 1 کارمند)
گزارش (یادداشت‌های 1 کارمند) امروز اتفاق جالبی افتاد: آپاندیس بیگی افاده را کنار گذاشت و خودش مرا صدا زد. از اداره سرازیر شده بودم و خوش‌خوشک می‌رفتم، دیدم یکی از عقب سر مرا صدا می‌زند: «آقای فسیل‌باشی... آقای فسیل‌باشی...!» برگشتم. دو قدم به پیش بازش رفتم. ولی فرصت نداد اصلا احوالش را بپرسم: «آقا، چی هوای بدیه. اگه اینجوری پیش بره، باس کروک ماشین‌مو ...
روی صحنه آبی 1 نمایش‌نامه (دوره آثار)
روی صحنه آبی 1 نمایش‌نامه (دوره آثار) اگر شما بتوانید در یک ساختار اعلای فوق مد ناگهان کشیده‌ای به احساس مرده من بزنید، یا تلنگری حتی به زخم‌های کهنه و عقده‌های دردناک ما بنوازید، یا جلایی به روح چرکین آدمی که سوت زنان از زیر این پنجره عبور می‌کند بدهید، آری، در این حال به حکمت بنیادی صحنه بازگشته، از سطح تاریک اشکال به کشف و خلق ...
ارثیه ایرانی
ارثیه ایرانی انسان نشانم بده، انسانی گرم، زنده، معاصر، که من صدای جرجر استخوانم را در او بشنوم، انسانی سرشته به ایمان و رنج منتشر، که تمام اعتبار و درخشش پلاتوی تو بسته به جمال اوست. و بی او بدان که صحنه سیاه است، یک غار مدرن، بی‌نور، سرد، که اشباح سرگردانی در سجاف آن بیهوده راه می‌روند. و آیا نوبت به ...
مشاهده تمام رمان های اکبر رادی
مجموعه‌ها