نمایش‌نامه

زمستان در آتش (خوانشی از داستان سودابه و سیاوش) نمایش‌نامه

افراز
9786005218107
۱۳۸۷
۸۸ صفحه
۲۷۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهدی میرباقری
صحنه‌هایی از زندگی پدرم
صحنه‌هایی از زندگی پدرم سمانه: تو یادت می‌ره اما من هیچ‌وقت روز عروسی مونو یادم نمی‌ره، برات پیرهن خریدم. جمال: چرا تو انقدر کم عقلی آخه زن؟ چرا پولا رو ریختی دور؟ به نظرت من ارزشی دارم که پول بالام خرج کنید؟ سمانه: چرا این‌طوری حرف می‌زنی جمال جان؟ جمال: چینی بندزده چه ارزش داره؟ پالون ترمه خرو عوض نمی‌کنه. من شدم مثل همین ماشین قراضه‌م که ...
نهنگ تنها
نهنگ تنها رها: چرا به پیمان نمی‌گی؟ تمنا: اون می‌دونه خیلی وقته می‌دونه، اما نمی‌خواد قبول کنه. قبول نکرده. رها: الان چه تصمیمی گرفتی؟ هامون: از تو جدا شم. با خونواده اولم زندگی کنم. رها: به من فکر نکردی؟ تمنا: جای من بودی چی‌کار می کردی رها؟ رها: پس زندگی من چی؟ ده سال زندگی من. پیمان: تو زندگی منو خراب کردی ...
و اعتراف‌ها و دروغ‌ها
و اعتراف‌ها و دروغ‌ها من همیشه توی همه این سی ‌و چند سال دلهره داشتم و مضطرب بودم همش قرص ضد اضطراب می‌خوردم، همیشه فکر می‌کردم زندگی من یه خوابه که یه جایی باید بیدار شم و واقعیت رو ببینم، فکر می‌کردم همه این خوشبختی خوابه، همیشه در اوج خوشی می‌ترسیدم. فکر می‌کردم اینا همه دروغه فکر کردم همه این خوشی و خوشحالی دروغه، ...
خواستگاری (1 کمدی تراژدی) نمایش‌نامه
خواستگاری (1 کمدی تراژدی) نمایش‌نامه خانواده‌ای چند ساعت مانده به شب خواستگاری دخترشان متوجه گرفتگی چاه فاضلاب‌شان می‌شوند. غریبه‌ای که از قضا همسایه‌شان همه هست برای باز کردن چه و رفع مشکل‌شان وارد خانه می‌شود، غریبه که به دختر خانواده علاقه دارد اطلاعاتی را در مورد خواستگار دختر در اختیار خانواده قرار می‌دهد و ... آجی: بابایی شما اصلا می‌دونی عشق چیه؟ بابایی: اون چیزی ...
مشاهده تمام رمان های مهدی میرباقری
مجموعه‌ها