نمایش‌نامه

این یارو آنتیگونه

کافی شاپ بودابار در تقاطع خیابان مدیسون. در این کافی شاپ سه پرتره نقاشی مدرن از دو زن و یک مرد دیده می‌شود. تابلوها رو به تماشاگران آویخته است و پشت هر تابلو سه نفر (آنتیگونه، ایسمنه و پولی نیکوس) ایستاده‌اند که ما از زانو به پایین آن‌ها را می‌بینیم؛ انگار ادامه زنده آن سه پرتره‌اند. میزهای کافی شاپ در جای جای صحنه قرار دارد. اولین ترانه گروه رپ که در گوشه‌ای از کافی شاپ از زانو به پایین دیده می‌شوند به گوش می‌رسد.

نوح نبی
9786009079636
۱۳۸۹
۵۶ صفحه
۲۸۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های احمد آرام
مرده‌ای که حالش خوب است
مرده‌ای که حالش خوب است زندگی پدری عیاش اما دوست‌داشتنی در این کتاب روایت می‌شود. داستان آغازی واقع‌گرا دارد اما به تدریج با اساطیر و کابوس‌های سرزمین جنوب در هم می‌آمیزد و حال و هوایی وهم‌آلود و جادویی پیدا می‌کند...
حلزون‌های پسر
حلزون‌های پسر با خودم گفتم باید به این سفر بروم و می‌دانم چیزی از این بی‌رحمانه‌تر نیست. پس بی‌جهت نبود که از سر شوق ریشم را با دقت تراشیدم، دندان‌هایم را مسواک زدم و توشه مختصری در ساک دستی‌ام چپاندم.
همین حالا داشتم چیزی می‌گفتم
همین حالا داشتم چیزی می‌گفتم همین حالا یک چیزی می‌پرد توی مخم: مسلما با یک جور وسیله نقلیه و یک چمدان، به در بزرگی رسیده بودیم که دیوارهای بلندش مرا به فکر وا می‌داشت. یعنی چه؟! به دامادم می‌گویم پس چرا ماهرخ نیامده. او با وقاحت جوابم می‌دهد: مرده‌ها به تعطیلات نمی‌روند و احتیاجی به این جور جاها ندارند. منظورش را نمی‌فهمم. او همیشه با ...
کسی ما را به شام دعوت نمی‌کند
کسی ما را به شام دعوت نمی‌کند مجموعه داستان کسی ما را به شام دعوت نمی‌کند، با ابداع مشبک‌هایی تاریک ـ روشن و مجموعه‌ای از تداخل‌ها و نشانه‌ها، مخاطب را به سوی طنزی گزنده پیش می‌برد. این مجموعه از طریق وهمی ناشناخته، همسو با شکلی از دگردیسی، فضایی گروتسک را رقم می‌زند.
مشاهده تمام رمان های احمد آرام
مجموعه‌ها