رمان خارجی

عصر آدمکش‌ها

(The time of the assossing)

اگر رسالت شعر بیدار کردن ما می‌بود. هر آینه می‌بایست از سال‌ها پیش بیدار شده باشیم. تنی چند بیدار شده‌اند، نباید منکر این بود. اما اکنون موضوع این است که همه مردم ـ بی‌درنگ ـ بیدار شوند، اگرچه خطر نابود شدنشان در میان باشد... بی‌شک، انسان هرگز از میان نخواهد رفت، اما فرهنگ، تمدن و طرز زندگی از میان خواهد رفت. و هنگامی که این مردگان بیدار شوند، چونانکه باید این واقعه رخ دهد، شعر موضوع و جوهر زندگی خواهد شد... درباره رمبو چه باید بگویم! رمبو ستاره است! مخترع و مبدع زبان تازه‌ای به نام شعر است. گویی که پیش از او شاعری نبوده است. هیچ‌کس، حتی دست‌فروشان هم نمی‌توانند از نفوذ او دور بمانند. وی از نژادی دیگر، از فضایی دیگر بود، نیمه خدایی بود که برای تعلیم ما در روی زمین ماوی گرفته بود... پاکی رمبو، در آن درجه آشتی‌ناپذیری که به همه آثار خود داده است، ار هرجای دیگر نمایان‌تر است. گوناگون‌ترین صنوف معنی حرف‌های او را دریافته‌اند و درنیافته‌اند. در دم، می‌توان مقلدهای وی را پیدا کرد. تا آن‌جا که من می‌توانم ببینم، چه با سمبولیست‌ها و چه با سوررئالیست‌ها هیچ وجه اشتراکی ندارد. پدر بسیاری از مکتب‌ها است، اما با هیچ‌یک از این مکتب‌ها، قرابتی ندارد. استعمال غریب رمز و کنایه و تصویر و تشبیه، از ناحیه او، ضامن نبوغ اوست...

دوستان
9789646207479
۱۳۹۴
۲۱۶ صفحه
۵۰۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های هنری میلر
پیکره‌ ماروسی
پیکره‌ ماروسی
لبخند در پای نردبام
لبخند در پای نردبام
لبخند پای نردبان
لبخند پای نردبان می‌خواستم قهرمان داستانم، آگوست، مثل نور از صحنه خارج شود، اما نه با مرگ؟ می‌خواستم مرگ او روشنی‌بخش راه باشد، آغاز باشد، نه پایان. آغاز زندگی زمانی است که آگوست خودش می‌شود، نه فقط آگوست، بلکه همه انسان‌ها.
شیطان در بهشت
شیطان در بهشت حقا که مصائب موریکان بی‌شمار بود. مثل ایوب از هر سو بلا می‌دید. می‌شود گفت فاقد ایمان ایوب بود ولی مع‌ذلک استقامت شایانی نشان می‌داد. شایان‌تر از همه این‌که مصائبش بی‌پایه بود. به جان می‌کوشید که از رو نرود، به ندرت اظهار عجز می‌کرد، لااقل در حضور من که نمی‌کرد، اما وقتی که اشک عنان اختیارش را می‌ربود، نمی‌توانستم تحمل ...
مدار راس‌السرطان
مدار راس‌السرطان برای توست که می‌خوانم، تانیا، ای کاش که می‌توانستم خوش‌تر از این بخوانم، آهنگین‌تر از این، اما در آن صورت شاید هرگز به شنیدن آوازم رضایت نمی‌دادی، تو به آواز دیگران گوش داده‌ای و آوازشان هیچ گرمایی به تو نبخشیده. آن‌ها یا بیش از حد زیبا خوانده‌اند، یا کمتر از آن‌چه انتظار داشتی. نمی‌دانم بیست و چندم اکتبر است. دیگر ...
مشاهده تمام رمان های هنری میلر
مجموعه‌ها