رمان خارجی

برف‌های کلیمانجارو

(The snows of kilimanjaro)

حالا به مرگ اهمیت نمی‌داد. همیشه از درد هراس داشت. او هم به اندازه هرکس دیگری طاقت درد را داشت، اما وقتی طولانی می‌شد کم می‌اورد، ولی حالا با چیزی درگیر بود که سخت هراس‌انگیز می‌نمود و درست همان لحظه که حس کرد از پا درآمده، دردش تمام شده بود.

افق
9786003532199
۱۳۹۵
۶۴ صفحه
۴۵۲ مشاهده
۰ نقل قول
ارنست همینگوی
صفحه نویسنده ارنست همینگوی
۳۷ رمان ارنِست میلر هِمینگوی از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع‌نگاری ادبی» شناخته می‌شود. ارنست همینگوی همه عمرش سرگرم ماجراجویی بود. از زخمی‌شدن در ایتالیا بر اثر اصابت ۲۰۰ تکه ترکش‌گلوله نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول تا شرکت در خط مقدم جبهه‌های جنگ داخلی اسپانیا یا سفرهای توریستی به حیات‌وحش آفریقا تا ماهی‌گیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا. این روحیه ...
دیگر رمان‌های ارنست همینگوی
20 داستان برگزیده
20 داستان برگزیده آقای فریز به پرستار که تازه وارد شده بود گفت: گوش کن، می‌توانی آن مکزیکی لاغر کوتاه قد را این‌جا بیاوری؟ خواهش می‌کنم او را بیاور. مکزیکی لاغر: موزیک نواختن ما را پسندیدی؟ فریزر: خیلی زیاد مکزیکی: ترانه درخواستی تو یک آهنگ تاریخی است. یک آهنگ انقلابی حقیقی.
تپه‌های سبز آفریقا
تپه‌های سبز آفریقا همینگوی عاشق شکار بود. این کتاب هم تعاریف و توصیفات سفر همینگوی و همسرش به آفریقا برای شکار حیوانات است. تپه‌های سبز آفریقا 1935 کار غیرداستانی از ارنست همینگوی است. تپه‌های سبز آفریقا حاصل یک ماه سیاحت اکتشافی به همراه همسرش، پائولن ماری فایفر، در شرق آفریقا است که در ماه دسامبر سال 1933 صورت گرفته است.
پیرمرد و دریا
پیرمرد و دریا او پیرمردی بود که با یک قایق کوچک پارویی در آب‌های خلیج، «کارش» مشغول ماهیگیری بود. هشتاد و چهار روز بود که برای ماهیگیری رفته بود بی‌آنکه حتی یک ماهی بگیرد. در چهل روز نخست پسر بچه‌ای با وی آمده بود اما پس از چهل روز که هیچ ماهی نگرفته بودند، والدین پسر به او گفتند که حالا دیگر بخت ...
مردان بدون زنان
مردان بدون زنان مانوئل گارسیامرا، رو به موت بود. همه روزنامه‌ها شماره‌ مرگش را از قبل آماده کرده بودند. پس از مرگش گاوبازها نفس راحتی کشیدند، زیرا توی میدان کار‌هایی می‌کرد که آن‌ها از دست‌شان بر نمی‌آمد. همه‌شان زیر باران در مراسم تشییع او حرکت کردند. یکصد و چهل‌ و هفت گاوباز…
پیره پیاو و زه‌ریا (پیرمرد و دریا به زبان کردی)
پیره پیاو و زه‌ریا (پیرمرد و دریا به زبان کردی)
مشاهده تمام رمان های ارنست همینگوی
مجموعه‌ها