چهارشنبه 31 تیر 66
ماه تیر نیز گذشت. این، اولین بار است که ماهی، بر من اینسان میگذرد. ماه تیر گذشت؛ ولی آیا سال تیر نیز خواهد گذشت؟ آیا سالهای تیر نیز خواهند گذشت؟
۱۵ رمان
محمدرضا بایرامی متولد 1344 است. تا به حال سیزده كتاب داستان، كه دو خاطره از دفاع مقدس در میان آنها دیده میشود به چاپ رسانده است. تعدادی از این آثار مربوط به نوجوانان و برخی از این آثار مربوط به بزرگسالان است. عمدۀ آثار بایرامی یا از روستا است یا از دفاع مقدس. علت این امر هم آن است كه بایرامی از روستاست و در روستا بوده. در اواخر دورۀ دبستان خانوادهاش روستا را ترك میكنند و به تهران میآیند. ...
برخورد نزدیک
هنوز هم دود بود که به هوا میرفت و گرد و غبار بود که همه جا را پوشانده بود. اما دیگر نه بوی سوختگی میآمد، نه صدای شنی تانکها، نه انفجار خمپارهها و توپها و نه جیغهای کشیده یا فحشهای آب نکشیده یا فریادهای نیمهکاره خفه در گلو، یا .....
بعد از کشتار
تا نزدیک قلمستان، چنان گیج بود که نخست هیچ نفهمید، اما بعد صدا را شنید و فکر کرد شاید بز پشمالو افتاده باشد دنبالش! و بعد یادش آمد، اولین حیوانی را که کشته بود، همو بود و به خود آمد. صدا از خودش بود. صدا با خودش بود.
7 روز آخر
گلولهای نزدیک گله گوسفندها به زمین مینشیند. گله، وحشتزده پراکنده میشود. هر کدام از گوسفندها در سویی پا به فرار میگذارند...
آتش به اختیار
و من شانه بالا انداختم و او ماشین را خاموش کرد و آمد پایین و حالا با تعجب در و دیوار روستای متروک را نگاه میکرد و به نظر میآمد اولین باری است که میآیند به بنه. بعد همینطور آمدیم تا دم سنگرش و دیدیم که ظرفهای غذا را نشسته و همه را جمع کرده زیر تانکر و کلی گرد ...