رمان خارجی

ملت عشق

با صدای: پروین محمدیان خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد. نوک قلم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدم‌هایی شناختم، قصه‌هایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته کفش‌های آهنی سوراخ شده، من اما هنوز خامم، هتوز هم در عشق همچو کودکان ناشی... استفاده از کتاب گویا یکی از ضروریات زندگی پرمشغله امروزیست. از کتاب‌های گویا می‌توان هنگام رانندگی‌، قدم زدن، زمان رفت و آمد به محل کار و تحصیل، حین انجام کارهای روزانه، پیش از خواب و... استفاده کرد و از اوقاتی که به طور عادی هدر می‌روند نهایت بهره را برد. «این‌جا، کتاب می‌خواند!» مدت: 1445 دقیقه قالب‌بندی: mp3

آوانامه
9786008250524
۱۳۹۶
۰ صفحه
۲۹۹ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
الیف شافاک
صفحه نویسنده الیف شافاک
۳۶ رمان الیف شفق یک نویسنده ترک‌تبار است. وی رمان‌هایی به انگلیسی و ترکی و فرانسوی منتشر کرده است. شفق دو رمان به انگلیسی نوشته است که بخاطر اشاره به نسل‌کشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرام‌زاده استانبول (The Bastard of Istanbul) از سوی دادگاه‌های ترکیه به جرم "اهانت به ترک بودن" متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه همان سال دوباره گشوده شد و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او ...
دیگر رمان‌های الیف شافاک
آینه‌های شهر
آینه‌های شهر «وقتی مردان انکزیسیون آن دور و اطراف مشغول نیزه‌اندازی بودند، زنان روستای پلاسنسیا دل مونته، دختر کوچک دومین زن آمت را چونان امانتی مقدس پنهان کردند. مادر دخترک، زنی بود روستایی از اهالی آفریقای شمالی. آمت زامبارل او را در ازای دو کیسه طلا از برده‌داری خریده، بلافاصله آزادش کرده بود. عشق این دو به همدیگر، زن اول آمت را ...
شرافت
شرافت در بیرون، صداهای مرموزی به گوشم می‌رسید. صدای جیرجیر کف‌پوش، صدای وزش باد و نم‌نم بارانی که در شهر می‌بارید. در میان این صداها، صدای باز شدن در خانه را شنیدم و صدای کسی که مثل موش پنهانی از در خارج شد. او قبلا من را بیشتر از هر کس دیگری دوست داشت. اولین فرزندش، اولین پسرش. نور چشمش. اما ...
دختری که اسمش را دوست نداشت
دختری که اسمش را دوست نداشت در یک شهر بزرگ، توی کوچه‌ای دلباز، در طبقه سوم آپارتمانی آبی رنگ، دختربچه‌ای زندگی می‌کرد. موهایش تابستان زرد رنگ می‌شد و پاییزها به قهوه‌ای مایل به سرخی درمی‌آمد. عاشق کتاب خواندن، موزیک گوش کردن، فیلم دیدن، نقاشی، توپ بازی، طناب بازی، پختن کیک شکلاتی، فرنی و شربت آبلیمو بود اما یک چیز مهم بود که هیچ دوست نداشت: اسمش!
مشاهده تمام رمان های الیف شافاک
مجموعه‌ها