آخرین فعالیتها
-
از برج نهم (بهترین داستانهای کوتاه معاصر آمریکایی) :
اگه تو کسی دیگهای گم شده باشی، هرگز نمیتونی خودت رو پیدا کنی. 📚نهم نوامبر: کالین هوور (...)
-
از دختر پرتقالی :
اول چند ثانیه ایستادیم و فقط همدیگر را نگاه کردیم؛ شاید برای اینکه میخواستیم ثابت کنیم چنان قوی هستیم که میتوانیم چند ثانیهی دیگر هم منتظر بمانیم. اما بعد چنان به گرمی همدیگر را بغل کردیم که در گرمای آن ذوب شدیم. شاید بهتر باشد بپذیریم این کار کمی غیرعادی بود؛ آن هم در جایی مثل فرودگاه. خانم مسنی به طرفمان آمد، گویی حتما باید دخالت میکرد. با غرولند گفت: ... (...)