نمایشنامه ارنانی در سال 1830 میلادی نگاشته شد و هوگو در آن بخشی از تاریخ سیاسی کشور اسپانیا در اوایل قرن شانزده میلادی یعنی سال 1519 را مرور میکند. هوگو در این نمایشنامه اگرچه کشور اسپانیا را به عنوان بستر رخداد داستانهای خود برمیگزیند، اما میکوشد تصاویری از جامعه فرانسه دوران خود، یعنی سرخوردگیهای انقلاب کبیر فرانسه در اثرش جای دهد. دوناسول: عشق من! ارنانی: نه من باید برایت تنفرانگیز باشم. شنیدی به من گفت عاشقت هستم... هان! ای قلب شکاک من با جملات او به خود بیا... آه میبینی که چطور واژههای یک زن میتواند التیامبخش هر زخمی باشد.