booklove
آخرین فعالیتها
-
از عروس (نمایشنامهای در 14 پرده) :
بچهها مشکلسازند، ولی بچه داشتن برای زنها لذتبخش است. اما شوهرها به معنای واقعی کلمه مشکلسازند. (...)
-
از عروس (نمایشنامهای در 14 پرده) :
از پس مردها برآمدن کار سختی است، و هیچوقت از خدا پسر نخواه… نه اینکه من از دخترها خوشم بیاید، نه. دنیا برای من از مردها ساخته شده است، دختر جان، برای من فقط مردها هستند که وجود دارند. و تو هم مثل من هستی. بنابراین تو هم دردسر را قورت میدهی و غصه را قی میکنی. چون وقتی زنی زندگیاش را بر پایهٔ مردها میسازد، حالا چه شوهرش باشد ... (...)
-
از عروس (نمایشنامهای در 14 پرده) :
وقتی یک اتفاقی برای یک مرد میافتد، از ده بار نه بار، این اتفاق آب دهانی است که به صورت ما زنها انداخته میشود. (...)
-
از عروس (نمایشنامهای در 14 پرده) :
زنها چطور میتوانند شوهری داشته باشند وقتی تمام مردها به مادرهایشان تعلق دارند؟ (...)
-
از عروس (نمایشنامهای در 14 پرده) :
شما مردها، همهتان، آنقدر به بند پیشبند ننه تان چسبیدهاید که دیگر حتی یک نیمچه مرد هم میانتان پیدا نمیشود. (...)
-
از عروس (نمایشنامهای در 14 پرده) :
درست است که مرد تقصیرکار است، اما این زنش است که اذیت میکشد. (...)
-
از بریدههای جراید :
تنها درس تاریخ این است که هیچکس از تاریخ درس نمیگیرد. این جمله مال من نیست. مال هگل است. (...)
-
از بریدههای جراید :
چندتایشان را بکشید. هم سریع است و هم انسانی. آنوقت میبینید چطور صدایشان میخوابد و تمام این دردسرها تمام میشود. (...)
-
از بریدههای جراید :
پایهٔ تمام متدهای نظامی این است: وقتی مردم گوش نمیدهند، به آنها تیراندازی کن. (...)
-
برای خواستگاری به سبک روستایی (1 کمدی کوچک برای 2 صدا) نمایشنامه نوشت :
الف) شما ازدواج کردهاید؟ ی) نه. چطور؟ قصد و غرضی دارید؟ الف) چه عجلهای دارید. ما هنوز ده دقیقه هم نیست که همدیگر را میشناسیم. ی) فکر میکنید اگر بیست سال دیگر هم با من حرف بزنید در شناختتان تغییری حاصل خواهد شد؟
-
برای خواستگاری به سبک روستایی (1 کمدی کوچک برای 2 صدا) نمایشنامه نوشت :
اگر بیسروپاهای مؤنثی که مردها را در هوا میقاپند، قبح گستاخیِ خودشان را درک میکردند، آن وقت، کدام مرد بزرگی تن به ازدواج میداد؟ تمام آن زنها با خودشان فکر میکردند میتوانند شوهرانشان را تربیت کنند، اصلاح کنند و از آنها یک آقا بسازند.
-
برای خواستگاری به سبک روستایی (1 کمدی کوچک برای 2 صدا) نمایشنامه نوشت :
همیشه باید به خودت اجازهٔ فکر کردن به هر موضوعی را بدهی و باید در مورد همه چیز همانطور که هستند فکر کنی نه آنطور که مردم میگویند هست
-
برای خواستگاری به سبک روستایی (1 کمدی کوچک برای 2 صدا) نمایشنامه نوشت :
یاد گرفتهام که زیاد از زندگی توقع نداشته باشم. این رمز شاد زیستن است چون به جای ناکامیهای ناگهانی، غافلگیریهای خوشایند نصیبم میشود.
-
برای خواستگاری به سبک روستایی (1 کمدی کوچک برای 2 صدا) نمایشنامه نوشت :
ی) دوست ندارم این را بگویم اما مردم شروع کردهاند به حرف زدن پشت سر ما. الف) شروع کردهاند؟ کِی تمام کرده بودند؟
-
برای خواستگاری به سبک روستایی (1 کمدی کوچک برای 2 صدا) نمایشنامه نوشت :
ی ما همه باید شانسمان را در زندگی امتحان کنیم. الف من فرار کردم و امتحانش نکردم.
-
برای خواستگاری به سبک روستایی (1 کمدی کوچک برای 2 صدا) نمایشنامه نوشت :
ی یک نفر شما را تور میکند. از آن دسته آدمها هستید که به راحتی به تور میافتید. الف زنی که من را تور میکند باید عواقبش را هم بپذیرد.
-
برای خواستگاری به سبک روستایی (1 کمدی کوچک برای 2 صدا) نمایشنامه نوشت :
حرف حساب را اگر به زبان بیاوری، میشوی نخستوزیر. اگر بنویسی، میشوی شکسپیر
-
برای خواستگاری به سبک روستایی (1 کمدی کوچک برای 2 صدا) نمایشنامه نوشت :
آدمها فقط در صورتی با هم خوشرفتاری میکنند که مشتری همدیگر باشند
-
برای خواستگاری به سبک روستایی (1 کمدی کوچک برای 2 صدا) نمایشنامه نوشت :
آن چیزهایی که در این سه ماه، در مغازه یاد گرفتم را در طی سه سال دانشگاه یاد نگرفتم.
-
برای پسرها و عاشقها (مجموعه آثار لارنس 1) نوشت :
میریام هرگز متوجه نَر درون او نبود.
-
برای پسرها و عاشقها (مجموعه آثار لارنس 1) نوشت :
(پال به میریام) «فکر نمیکنی ما در آن چیزی که اسمش را پاکی میگذراند زیادهروی کردهایم؟ فکر نمیکنی این قدر ترسو و بیمیل بودن یک جور کثیف بودن است؟»
-
برای پسرها و عاشقها (مجموعه آثار لارنس 1) نوشت :
«پسرم، تا وقتی زن بگیرد پسرم است دخترم، همه عمرش دخترم است
-
برای پسرها و عاشقها (مجموعه آثار لارنس 1) نوشت :
وقتی عیسی مسیح آب را در قانا به شراب بدل کرد، این یک نماد است که میگوید با ازدواج، زندگی معمولی، حتی خون زن و شوهر متأهل، که پیش از این روح نداشته است، مانند آب، از روح پر میشود و سرخ میشود، چون عشق وارد شده است، کل ساختار روحانی انسان تغییر میکند، پر از روح مقدس میشود و جسمش هم تقریباً عوض میشود
-
برای پسرها و عاشقها (مجموعه آثار لارنس 1) نوشت :
تو آنقدر دوستم داری، که میخواهی من را بگذاری داخل جیبت.