اما دستکم بهلحاظ نظری، غیرممکن نیست که سطوح بالایی از جذابیت را برای امور آرامشبخش ایجاد کنیم؛ این کار فقط کمی مشکلتر است. ظهور چنین مهارتی یکی از کلیدهای توسعهٔ فرهنگی آرامتر است تا در بسترِ آن وظیفهٔ فردیِ دست یافتن به زندگیای آرامتر آسان شود. روشن است که این چیزی جز یک خیالپردازی نیست، اما به سمتی مهم اشاره دارد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
بریدههایی از رمان آرامش (مجموعه مدرسه زندگی)
نوشته آلن دوباتن
در شرایط ایدهآل این تشخیص جمعی استوار وجود میداشت که جستجوی آرامش، مولفهٔ محوری مهمی در زندگی خوب است. اما هنوز به اینجا نرسیدهایم. تصویر عمومی ما از موفقیت هنوز به شدت متمرکز بر تحریک و هیجان است. برای رخ دادنِ چنین تغییری نیاز به فرهنگی داریم که ارزش زندگی آرام و چیزهایی که به آن کمک میکنند را عمیقاً ارزش بداند. آنچه امروزه فرهنگ مینامیم هرچند به کار بردن چنین تعبیری در وهلهٔ نخست عجیب بهنظر میرسد اساساً صنعت تبلیغات و اعتلای ایدههاست. فرهنگ برای شیوهٔ زیستن، نحوهٔ اندیشیدن، و تفاوت بین امور مهم و پیشپاافتاده، نسخههایی تجویز میکند. فرهنگ تصویری از آنچه ستودنی و ناستودنی است به ما ارائه میکند. در دهههای اخیر فرهنگ غرب بهطوری کلی مشخصاً چندان به اعتلای آرامش نپرداخته است. ما به گفتارهای بلیغ و معتبرِ بسیار بیشتری دربارهٔ جذابیتهای زندگی آرام نیاز داریم. در یک آرمانشهرِ آرامش، فیلمهای مهم، آهنگهای محبوب و بازیهای ویدئوییِ بسیار مشهور باید حول فروتنی، شکیبایی و تحسین لذتهای کوچک تمرکز یابند. شاید چنین چیزی الان جز وهم و خیال بهنظر نرسد، زیرا تصویری که از شهرت داریم پیوند نزدیکی با امور هیجانانگیز دارد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
میزان بالایی از دلبستگی ما به پول و فعالیت، سرچشمهای اجتماعی دارد. از همان ابتدا که از رحم مادر پای به دنیا میگذاریم، به شکلی طبیعی و فطری در جستجوی مشاغل استخدامی یا تعطیلات در سواحل دریای کارائیب نیستیم. اولویتهای زندگیمان، تصویرمان از موفقیت و اهداف بلندپروازیهایمان را از سایرین میآموزیم. حتی اگر قصد تعدیل این تأثیرات را داشته باشیم نیز نیاز میزانی از پشتیبانیِ فرهنگ داریم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
این قابل تصور است که اگر واقعاً بخواهیم، بتوانیم بهشکلی کاملاً شخصی و انفرادی تصمیم بگیریم زندگیای بیسروصدا در پیش بگیریم. نیازی به کسب تأیید دیگران نیست. لازم نیست برایمان اهمیتی داشته باشد که آیا دیگران نیز با دیدگاه ما موافق هستند یا خیر. ترجیح میدهیم فکر کنیم که استقلال تام داریم. اما در عمل تفاوت بسیاری ایجاد میکند که آیا احساس میکنیم که این کاری عادی است (به این معنا که انتظار داشته باشیم که بسیاری از دیگر افراد هدف از این کار را درک کنند و ما را تصدیق کنند) یا اینکه حس میکنیم قدری عجیب است (به این معنا که به شکلی غیرمنتظره جلب توجه میکند یا حتی عدم موافقت به بار میآورد). ما در واقع حیواناتی بسیار بسیار اجتماعی هستیم، یعنی از رفتارهای اطرافیانمان بیشمار سرنخ جذب میکنیم که چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست. البته روشن است که این فرآیند همیشگی و مطلق نیست، اما دریافت کلیِ ما از آنچه عادی و طبیعی است، نیروی قدرتمندی است که رفتار و تفکر ما را شکل میدهد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
برای بسیاری از ما گزینههای شغلی متعددی وجود دارد که واجد وجههٔ بالایی نیز هستند. اگر به چنین مشاغلی روی آورده بودیم در جواب هر کسی که در مورد شغلمان میپرسید، پاسخ محکمی میداشتیم. اما این ضرورتاً به این معنا نیست که لازم است یا مجبوریم آن گزینهها را دنبال کنیم. وقتی بهای واقعیِ برخی مشاغل را بدانیم، ممکن است بهتدریج دریابیم که حاضر نیستیم قربانی حسادت، ترس، فریبکاری و اضطرابهای آن شویم. عمرمان بسیار محدود است. ممکن است به خاطر دارندگیهایی حقیقی با ارادهٔ خود و بدون از دست دادنِ احترام و شان خویش، انتخاب کنیم که اندکی فقیرتر و گمنامتر باشیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
هنگام چیدن گلهای داوودی از پرچین شرقی
به افق کوهستان جنوبی خیره شدم.
هوای کوهستان هنگام غروب آفتاب روحنواز است
آنگاه که پرندهها فوج فوج به خانه باز میگردند.
در این چیزهاست که معنی حقیقی را مییابیم،
اما وقتی به بیانش میکوشم، نمیتوانم کلمات را بیابم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
جامعهٔ ما در باب مزیتهای پول حرفهای قشنگ زیادی دارد؛ اما متأسفانه توجه اندکی به مزایایی دارد که کنار گذاشتنِ برخی موقعیتهای کسب پول دارد، بهخصوص هنگامی که این کنارهجویی به آرامش ما بیفزاید.
برای اکثر ما دشوار است که بپذیریم زندگی آرام اصلاً موهبتی محسوب شود، زیرا مدافعان این نوع زندگی عموما متعلق به گروههای بسیار کماعتباری از اجتماع هستند: تنبلها، هیپیها، آنان که تمام عمرشان از زیر کار در رفته اند، اخراجیها… کسانی که بهنظر میرسد انتخاب دیگری برای سروسامان دادن به امورات زندگیشان نداشتهاند. بهنظرمان میرسد زندگی آرام چیزی است که صرفاً به دلیل بیعرضگی خودشان بر آنها تحمیل شده است. چنین زندگیای، پاداشی رقتانگیز است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
جامعهٔ ما بیش از همه روی پول بهعنوان مؤلفهای کلیدی برای زندگی خوب سرمایهگذاری کرده است. همیشه به ما یادآوری میکنند که بین داشتن پول بیشتر و افزایش رضایت رابطهٔ مستقیمی وجود دارد. اما آنچه چندان برایمان روشن نکردهاند این است که فرآیند تحصیل پول مستلزم گسترهای از هزینههای روانشناختی است که آنها را نادیده میگیریم. کسب ثروت به قیمت شبهای آشفته، روابط سراسر مشکل، روابط فامیلی خشک و حتی گاهی خودِ زندگیمان تمام میشود. بنابراین صرفاً نباید به پولی نگاه کنیم که جمع کردهایم، بلکه همچنین باید به آرامشی نیز توجه کنیم که برای کسب این پول فدا کردهایم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
فرهنگ بیش از اندازه مجیزِ آرامش را میگوید. روشن است که این کار را متهم نمیکنیم. اما در عین حال واقعاً آرامش را مؤلفهٔ مهم و خاصی از زندگی خوب نمیدانیم. از همین جاست این واقعیت که وقتی ایدهٔ زندگیِ ساکت یا آرام را واقعاً واکاوی میکنیم، کمتر از آن حدی که بهنظر میرسد ارزش کاملاً مثبتی دارد. وقتی میگوییم فلانی لیاقت یک زندگی آرام را دارد، غالباً داریم به شکلی محترمانه آنان را سرزنش میکنیم که از روبهرو شدن با چالشهای وجودی سختتر و جدیتر و البته ارزشمندترِ زندگی رویگردان شدهاند. عموماً گذراندنِ اوقات آرام را با اوقات بازپروریِ پس از بیماری یا با اوقات بازنشستگی پیوند میزنیم. به عبارت دیگر بهنظرمان زمانی یک زندگی آرام را برمیگزینید که آمادگی رویارویی با دیگر امکانهای جذابترِ زندگی را نداشته باشید. اما این بیان دقیقی از نقش آرامش در زندگی ما نیست. آرامش نسبی یکی از پیششرطهای هم برای مدیریت بهقدر کافی خوب در بسیاری از حوزههای زندگی است. زندگی آرام بهمعنای نشیب زندگی نیست بلکه معنای دقیقترش این است که باید چگونه زندگی کنیم تا به شکوفایی برسیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
تحسین آرامش لزوماً به معنای داشتنِ توانایی آسودگی نیست. اشتیاق به آرامش، بخشی بسیار مهم و گرانبها از وجود فرد است، بهخصوص هنگامی که ذهن غرق در پریشانی است. اگر صرفاً به رفتارهای فعالانهٔ کسی توجه کنید، فقط با بخش کوچکی از وجود آنها روبهرو شدهاید. بلکه باید آرزوها و اشتیاقهای آنان را ببینید یا تصور کنید. حتی وقتی در را کوبیدهایم و احساس خشم، بدبختی و اضطراب شدید داریم، اما کماکان میتوانیم عاشق حقیقی و اصیلِ آرامش باشیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
همچنین این یک قانون روانشناسانه است که کسانی که بیش از همه جذب آرامش میشوند، در عین حال به احتمال زیاد بسیار زودرنج و ذاتا مستعد اضطراب زیاد هستند. تصویر ما از شخصی که عاشق آرامش است تصویر نادرستی است؛ تصورمان این است که از جملهٔ بیتشویشترین گونهها هستیم. بر اساس پیشفرض پسزمینهایِ بسیار گمراهکنندهای عمل میکنیم که عاشق کسی است که واقعاً در آن چیز خوب و ماهر است. اما کسی که عاشق چیزی است، کسی است که عمیقاً میداند چقدر فاقد آن است؛ بنابراین میداند که چقدر به آن نیازمند است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
هرچه آرامش کمتر برایمان دغدغه باشد، بیشتر متوجه مواقعی میشویم که کمتر از آنچه میتوانستیم آرام بوده ایم. آنگاه در دورههای متعدد، نسبت به عصبانیت و دلخوریمان کمتر حساس خواهیم بود. آیا واقعاً پایبندی حقیقی به آرامش میتواند به معنای سکون مدام باشد؟ اما این قضاوتی واقعاً منصفانه نیست، چون آرامش مطلقا همیشگی گزینهٔ امکانپذیری نیست. آنچه اهمیت دارد این است متعهد باشیم همیشه سعی کنیم خود را آرامتر کنیم. اگر با شور و شوق تمام خواهان آرامش باشید میتوان شما را عاشق حقیقیِ آرامش دانست، و نه لزوماً زمانی که موفق شوی مطلقاً همهٔ اوقات آرام باشی. هرقدر هم که لغزشها متعدد باشند، تعهد شما به آرامش، واقعیت دارد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
زندگی آرام زندگیای نیست که بیاستثنا کاملاً ساکت و بیسروصدا باشد. بلکه زندگیای است که در آن خود را متعهد میدانیم که آسانتر خود را آرام کنیم و در جهت انتظاراتیِ واقعبینانهتر بکوشیم؛ وقتی بتوانیم بهتر درک کنیم که چرا برخی مشکلات اتفاق میافتد، با مهارت بیشتری به یافتن نگرشهای آرامبخش دست مییابیم. پیشرفت در این جهت، بهنحو دردناکی محدود و ناکامل است اما پیشرفتی حقیقی است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
باید بپذیریم که بار تنهایی را به دوش میکشیم. ما اصلاً تنها کسی نیستیم که دچار چنین مشکلی است. همگان بیش از آن حدی که بروز میدهند دچار اضطراب هستند. حتی خدای ثروت و زوجهای عاشق نیز رنج میبرند. جمعاً تاکنون نتوانستهایم بسیاری از مشکلات زندگی را همانطور که هستند بپذیریم.
باید بیاموزیم که به دلهرههایمان بخندیم؛ این خنده رفتاری سرشار از آرامش است، هنگامی که رنجهای شخصیمان به شکل لطیفهٔ بامزهای در جامعه درآمده باشد. ما باید بهتنهایی رنج بکشیم. اما میتوانیم حداقل دستانمان را برای همسایگانی که مثل ما دچار رنج، آسیب و بیش از همه دلهره هستند باز کنیم و به مهربانترین نحو ممکن بگوییم: «درک میکنم…» آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
مهمترین حرکت مفید، پذیرش شرایط است. نیازی نیست که گذشته از هر چیز دیگر دچار اضطراب باشیم که چرا اضطراب داریم. احساس اضطراب بههیچوجه نشانهٔ غلط بودن زندگیمان نیست، بلکه صرفاً نشانهٔ زنده بودنِ ماست. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
(و این یکی را زیاد بروز نمیدهیم) هنگامی به آرامش میرسیم اگر در حال زندگی مشترک با فردی شایسته و مناسب باشیم، کسی که بتواند حقیقتاً ما را درک کند، کسی که وقتی با او هستیم سخت نمیگذرد، کسی که مهربان و بازیگوش و همدل است، کسی که نگاهی فکور و دلسوز دارد که در آغوشش میتوانیم همیشه مثل دوران کودکی هرچند نه کاملاً مانند آن آرام گیریم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
هرگز نباید در پی حذف مطلق اضطراب باشیم. منابع سرسختی از تشویش همواره در درون ما وجود دارند. فراتر از هر چیز خاصی که ممکن است ما را نگران کند، وقتی در یک گسترهٔ زمانی بزرگتر بنگریم چارهای نداریم که به این نتیجه محکم برسیم: ما همیشه از اعماق وجودمان و به دلیل ساختار خلقتمان همواره دچار دلهره و اضطراب هستیم. هرچند ممکن است که هر روز توجهمان معطوف به این یا آن نگرانیِ جزئی باشد که در ذهنمان جای گرفته است، ولی آنچه واقعاً با آن روبهرو هستیم اضطراب است بهعنوان یک وجه همیشگیِ زندگی، چیزی تغییرناپذیر، وجودی، سرسخت و مسئول تباهیِ بخش عمدهای از فرصت اندکمان بر این کرهٔ خاکی. در شرایطی که سخت از این اضطرابها رنج میبریم، طبیعتاً به دام خیالپردازیهای قدرتمندی میافتیم در مورد شرایطی که سرانجام به آرامش برسیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
در روابط عاطفی پختهتر میتوانیم هر از چند گاهی به دیگری مجال واپسگرایی بدهیم. بخشی از دوست داشتن دیگری همین همراهی و بخشندگی نسبت به چنین نیازی است. در حالت ایدهآل، رفتار عجیب دربارهٔ واپسگرایی خود نشانهای از این است که فرد بهقدر کافی با شما احساس امنیت دارد (یا شما با او احساس امنیت دارید) که مدتی را در حالتی رقتبار به سر برید. دوست داشتن دیگری تنها بهمعنی ستودن قدرتهای او و دیدن عظمت او نیست. بلکه همچنین باید شامل پرستاری و محافظت آنها در لحظات کمتر قدرتمندشان نیز باشد. درخواست آغوش صرفاً درخواست در بر گرفتنِ بدنی نیست. بلکه این معنای جدیتر را میرساند که فرد از عهدهٔ امور برنمیآید و خواهان حمایت و پشتیبانی است. آغوش نمادی است از آنچه در فرهنگ فردگرایانهٔ بسیار رقابتیمان فاقدش هستیم: تصدیق مثبتِ وابستگی و شکنندگیمان. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
بوتیچلی حساسیت بالایی نسبت به این واقعیت داشت که شکست و هراس همیشه راهشان را به زندگی هر کسی باز میکنند فارغ از اینکه از بیرون چقدر بشاش بهنظر آید. قرار نیست آغوش برای یک بزرگسال همه چیز را حل کند. اما آغوش یعنی اذعان به اینکه فردی قوی نیز قطعا مواقعی دوست دارد کودک باشد و نباید این رفتار را تحقیر کنیم بلکه با ملاحت و صمیمیت برخورد کنیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اینکه بگوییم کسی به آغوش نیاز دارد، برابر است با گفتنِ چیزی بالقوه و صرفاً بالقوه موهن و تحقیرآمیز. فحوای این حرف این است که حداقل برای لحظاتی او مثل یک کودک شده است. آنها همان نیازهای عاطفی را دارند که ذاتاً بچهگانه میدانیم. نیاز به آغوش یعنی پذیرش این که فرد نمیتواند خودش از پسِ امور بر آید و نیازمندِ مراقبت، راهنمایی و کمک فردی داناتر و تواناتر دارد، اینکه فرد نیازمند بازتفسیری مشکلات و اضطرابهایش توسط ذهنی بالغتر است. خلاصه این یعنی که «در این لحظه من شبیه یک کودک هستم و به کسی نیاز دیگر دارم که لحظاتی مثل یک والد رفتار کند». آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
وقتی کودک رشد میکند و به بلوغ میرسد، پیشفرضها بسیار تغییر میکنند. استقلال و خوداتکایی در ایدهآلهای بزرگسالی، نقش محوری دارند. ما از هرگونه حرفی مبنی بر اینکه به فردی عاقل و قویتر نیاز داریم تا از ما مراقبت کند، رنجیده میشویم. نسبت به هر نشانهای از این که مورد حمایت یا لطف قرار بگیریم، بدخلقی نشان میدهیم. یکی از تابوترین ایدههای سیاسی پدرسالاری است اذعان به وجود یک میل جمعی برای والدمندی که عمیقاً تحقیرآمیز تلقی میشود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
وقتی آغوش گرفتن واقعاً اصیل باشد، همچنین یک حالت بیرونی نیز هست که آمادگی برای مهرورزی و همدلی با دیگری را نشان میدهد. آغوش یعنی اینکه با آرامش در کنارش خواهیم بود، قضاوت منفی نخواهیم داشت و صبور خواهیم بود تا ببینیم واقعاً مسئله چیست و همه چیز را در پرتویی محبتآمیز خواهیم دید: همدلی تضمین شده است و در صورت لزوم حاضر به بخشش هستیم. این ارمغان عقلانیت دورهٔ بزرگسالی است در برابر آشفتگیهای دورهٔ نابالغی، که بزرگسال میتواند دلیل آشفتگی را دریابد، همه چیز را مرتب کند، به ما چیزهایی بیاموزد، یاریمان کند و خیلی خوب مسأله را حل کند. وقتی والدین کودک را بغل میکنند، نشان از این دارد که میتوانند چیزهای درهمشکسته را درست کنند. همچون یک اثر هنریِ بزرگ، آغوش تجسمی محسوس از ایدههایی مهم است، نشانهای بیرونی از خوشقلبیِ درونی. هرچند ممکن است هرگز هیچیک از این ایدهها را به زبان نیاوریم، اما آغوش یکی از سرچشمههای حکمت کاربردی است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اما آغوش را در واقع نمیتوان صرفاً در چارچوب بدنی منحصر کرد. قدرت آغوش برای آرامش و تسلی بخشیدن به دلیل دلگرمیهای بیکلامی است که به دیگری منتقل میکند. آغوش حقیقی یعنی در اختیار گذاشتن حس امنیت. بازوانی که کودک را در بر گرفتهاند از او در برابر همهٔ ترس دفاع میکند و در برابر تمام خطرهایی که به تخیل او در میآیند امنیتش را تأمین میکند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
آغوش گرفتن را اساساً فقط در مورد نوزادان روا میدانیم. کودک را تا حدود ۴ سالگی همیشه در آغوش میگیرند، بلند میکنند، نوازش میکنند و حمل میکنند. ما پذیرفتهایم که یک فرد خردسال نمیتواند همهٔ کارها را خودش انجام دهد. گاهی یک بزرگسال لازم است تا مراقب آنها باشد، حمایتشان کند، آنها را امن و آسوده نگهدارد و آنها را تغذیه کند و با در آغوش گرفتن آنها آرامشان کند. در آغوش دستان والدین بودن بهلحاظ بدنی شاید تا حدودی از نو محیطی را ایجاد میکند که مطلقاً فارغ از هرگونه استرس و فشار است: رحم مادر. نوزاد را نمیتوان با آوردن توضیحها و دلایل کمک کرد؛ اما به لمس کردن پاسخ میدهند: فشردنِ گرم و صمیمانهٔ نوزاد در آغوش، بدنش را تسکین داده و آرام میکند و ذهن آشفته را آسودگی میبخشد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
هرچند همیشه اینطور نبوده است، اما اکنون دیگر مدتهاست که مردم عموماً حاضرند بپذیرند که رابطهٔ جنسی یکی از نیازهای مشروع بدن است. امروزه بهخوبی میدانیم که نداشتنِ رابطهٔ جنسی به قدر کافی میتواند معضل واقعی باشد و به استرس، گسستگی از دیگران و عدم تمرکز بینجامد. اما نوعی نیاز جسمانی دیگر نیز وجود دارد که هنوز بهقدر کافی به آن نپرداختهایم. این که وقتی احساس آشفتگی و اضطراب میکنید، ممکن است آنچه واقعاً نیاز دارید یک آغوش گرم باشد. در کل مخالفت چندانی با آغوش گرفتن وجود ندارد، اما عموماً مایل نیستیم این کار را برآوردهکنندهٔ نیازهای عاطفیِ جدیای بدانیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
هیچچیز نیست که به بوتهٔ فراموشی سپرده نشود. برای ما و مشکلات ما نیز چنین اتفاقی خواهد افتاد. شیوهٔ نظم و نظام بخشیدن به چیزها که بهنظرمان بسیار ضروری و مهم میرسند، سرانجام نامأنوس و منسوخ خواهند شد. در اینجا تاریخ کارکردی اصلاحگرانه دارد. تاریخ به این دلیل واجد چنین تأثیری است که مشغولیتهای بسیار خودمحورانهٔ ما را تعدیل میکند. و هنگامی که بهنظر میرسد حال حاضر تمام آن چیزی ست که وجود دارد، ما را احیا میکند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
چرا پدربزرگها و مادربزرگها در مورد تربیت کودکان نوعا رویکردی آرامتر نسبت به والدین دارند. پدربزرگها و مادربزرگها بینش دقیقتری دارند که بسیاری از مشکلات، امری عادی و لذا کمتر خطرناک هستند. آرامش آنها مبتنی بر دو خردهشناخت مهم است. آنان میدانند هر کاری هم بکنیم، فرزندانمان از بسیاری جهات ناکامل بار میآیند و از همین رو این نگرانیِ شدیدا آزارنده که شاید داریم در تربیت فرزندمان مرتکب اشتباه میشویم، معمولاً تا حدودی نابجاست. اما همچنین میدانند که حتی وقتی کم و بیش خطاها و اشتباههایی هم رخ دهد، کودکان به قدر کافی از پس امور بر میآیند. درک آنان از بیمها و امیدها به دلیل تجربهٔ زندگی بیشتر واجد دقت بیشتری است. تاریخ جنبههای کمتر هراسانِ ما را تقویت میکند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
بدرفتاریها و کژرفتاریهای مردمان، قاعدهای همیشگی است. همیشه چنین بوده که: رهبران نالایق و نجیبزادگانی حریص وجود داشتهاند. همیشه بقای تمدن و نسل بشر در معرض تهدید بوده است. اصلاً بیمعنا و حتی نوعی خودشیفتگی معوّج است که تصور کنیم عصر ما در انحراف و هرجومرج، یکتا و بیبدیل است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
مطالعهٔ تاریخ باستان باعث میشود از پیگیریِ مدامِ اخبار روز بیشتر فاصله بگیریم. اساسِ سامانهٔ اخبار این است که ما را دچار آشفتگی کند. خبرها تلاش دارند به ما بگویند اتفاقی کاملاً جدید و بسیار مهیج در حال رخ دادن است: تهدید کاملاً جدیدی برای سلامتی بشر کشف شده است، اختلافات بینالمللیِ بیسابقهای اتفاق افتاده، ثبات جهانی مورد تهدید قرار گرفته یا اقتصاد در خطر است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
تقریباً توهینآمیز است که بپرسیم مطالعهٔ تاریخ اصلاً چه دردی را از ما دوا میکند. تاریخ یکی از معتبرترین و قدیمیترین دانشهای انسان است. بیآنکه خیلی فکر کرده باشیم، فرض طبیعیمان این است که شناخت رویدادهای گذشته قاعدتا باید برایمان سودمند باشد هرچند دقیقاً گفته نمیشود منظور چه نوع سودی است. ممکن است آنها که عهدهدارِ قدرت سیاسیِ کشورها هستند، بتوانند از تاریخ راهنماییهایی عملی و کاربردی اخذ کنند تا دریابند مثلاً چگونه از جنگ همزمان در دو جبهه دوری جویند و یا صنعتی شدنِ بسیار سریع چه تبعاتی دارد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
انسانها چه بسا از سطح آشفتهٔ زمین به آسمان بنگرند و با مشاهدهٔ نظم عقلانی زیبای آسمانها تسلی بیابند. مثلاً یونانیان و رومیان باستان خدایانشان را به روشناییهایی پیوند میزدند که در آسمان شب میدیدند که امروزه میدانیم سیارات بودهاند و کماکان آنها را به همان نامهای میخوانیم که باستانیان آنها را میپرستیدند: مریخ، ونوس، مارس، ژوپیتر و باقیِ سیارات. این شیوهٔ تفکری است که به اشکال متفاوت از زمانهای کهن تداوم داشته است. مثلاً در اواخر قرن ۱۸ ایمانوئل کانت فیلسوف آلمانی میاندیشید «آسمانهای پرستارهٔ بالا» والاترین منظرهٔ طبیعت است و تأمل در این منظرهٔ متعالی میتواند به ما کمکی شایان کند تا با مشقّات حیات روزمره کنار بیاییم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
یک منبع در دسترس برای مواجهه با امر والا، سفر است. و در واقع در یکی از نقاط عطف تاریخ بود که جستجو برای امر والا، انگیزهٔ مهمی برای ابداع صنعت مسافرتی مدرن گشت. وقتی ایدهٔ تعطیلات خارج از کشور در قرن ۱۹ رایج شد، نقطهٔ تمرکزش حمام آفتاب نبود (آنگونه که در قرن ۲۰ چنین شد) ؛ بلکه محبوبترین مقصد تعطیلات کوههای آلپ بود و اشتیاق نظارهٔ ابهت این رشتهکوهها. این تصور از چیستیِ سفر، نتیجهٔ جریانی طولانی از آثار هنری و شعری بود که به توصیف وجهٔ والای کوهها و قدرت آنها برای آرام کردن ذهن میپرداختند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ادیان غالباً الزام کردهاند که پیروانشان بهشکل هفتگی با امر والا ملاقات داشته باشند؛ این ملاقات در کلیسای جامع روی میدهد یا در کلیسای محل که با خانه چندان فاصله ندارد. ادیان بناهایی برپا کردهاند که مشخصاً برای ایجاد حس خشیت و تواضع در جماعت دینداران طراحی شدهاند. اما ادیان صرفاً به حضور گاهبهگاه مردم امید نبستهاند. بلکه هر هفته یک روز را مخصوص این قرار تعیین کردهاند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ما حقیقتاً کوچک و نادیدنی هستیم. جهان همچنان بدون حضور ما نیز پرصلابت بهپیش میرود. امر والا با بزرگ داشتنِ دیگران نیست که به ما فروتنی میآموزد، بلکه برعکس، به تمام بشریتِ مفلوک احساس کمارزشی میدهد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
نظارهٔ گسترهٔ خشک یک بیابان ارائهگرِ نوعی فلسفهٔ آرامش است که در ماده تجسم یافته است: اینکه نشان میدهد حتی سال به سال نیز دگرگونیها ناچیزند؛ شاید چند سنگ دیگر از تپه فرو بریزد؛ شاید چند گیاه دیگر اضافه شود؛ اما الگوی نور و سایهٔ حاکم بر بیابان تا بینهایت تکرار خواهد شد. اینجا با انفکاک شدیدی از دلمشغولیها و اولویتهای جهان انسانی روبهرو میشویم. و این انفکاک برای همه یکسان صدق میکند. فضاهای پهناور بیابان نه تنها نسبت به من، بلکه نسبت به کل بشر بیتفاوت است. در برابر گستردگی زمان و مکان بیمعناست چشمانتظار دفتری بزرگتر باشیم یا اعصابمان خرد شود که چرا روی چرخ عقب سمت چپ خراش کوچکی افتاده است یا این که کاناپه اندکی زهواردررفته بهنظر میرسد. وقتی از منظر احساسی بنگریم که بیابان در ما برمیانگیزد، تفاوت در دستاوردها، مقامها و داراییها بین مردم چندان هیجانبرانگیز یا تأثیرگذار بهنظر نمیرسد. چنان که گویی بیابان میخواهد برخی چیزها را به ما بیاموزد به شکل کارآمدی درست هستند و شیوههای معمول تفکر ما را توازن میبخشند. از این منظر چیزهای خرد و کوچک بهسختی ارزش ناراحتی یا عصبانیت دارند. هیچ فوریتی در کار نیست. اتفاقات در مقیاس قرنها رخ میدهند. امروز و فردا اساساً فرقی ندارند. زندگی شما یک بازهٔ بسیار کوچک و گذراست. شما میمیرید، چنان که گویی هرگز وجود نداشتهاید. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
مقایسهٔ دردناک موقعیت خود با موقعیتِ دیگرانی که احساس میکنیم از ما خوشبختتر هستند، متأسفانه یکی از سرچشمههای همیشگیِ آشفتگی روانی بهحساب میآید. این نوع مقایسه باعث میشود نسبت به خودمان احساس ناخوشایندی داشته باشیم اگر بیشتر به خودمان فشار آورده بودیم و مرتکب اینقدر خبط و خطا نمیشدیم و میتوانستیم بر تنبلیمان غلبه کنیم، شاید میتوانستیم خودمان را به سطح آنان برسانیم. یا اینکه بیشتر و بیشتر بابت موانع بیرونیِ موجود بر سر راهمان خود را آزار میدهیم. روبهرویی با امر والا اینجا نیز مفید است زیرا امر والا صرفاً باعث نمیشود فقط خودمان را بنا به قیاس، کوچک ببینیم. بلکه همچنین رتبهٔ انسان را نیز فرومیکاهد و آنها را نیز حداقل برای مدتی تا حدودی معمولی نشان میدهد. در قیاس با درهای ژرف یا اقیانوس، حتی پادشاهان یا مدیران ارشد نیز چندان قدرتمند بهنظر نمیرسند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
مسئله این است که ساختار ذهن ما طوری است که بیشترین توجه را به اتفاقات حال حاضر میکند در حالی که برای اینکه اهمیت واقعیِ مسائل را دریابیم باید آنها را در چارچوب مرجع بسیار وسیعتری قرار دهیم.
امر والا بهشکلی غریب باعث میشود پیوند ما با افق وسیعترِ هستی به پیشزمینهٔ ذهنمان بیاید. به جای آنکه به این یا آن مسئلهٔ جزئی بنگریم (که چون تمام لحظات کنونی را پر کردهاند بیش از اندازه بزرگ بهنظر میرسند) ، تجربهای را از سر میگذرانیم که در آن مسائل خاص زندگیمان بسیار جزئیتر بهنظر میرسند و در نتیجه از تهدیدآمیزیشان بسیار کاسته میشود. مسائلی که تاکنون در ذهنمان بسیار بزرگ جلوه میکردهاند (مشکلاتی که در دفتر سنگاپور پیش آمده، رفتار سرد یکی از همکاران، اختلاف بر سر مبلمان پاسیو) اکنون از بزرگیشان کاسته میشود. امر والا ما را از جزئیات کوچکی دور میکند که معمولاً و بهناچار توجه ما را مشغول میکنند و باعث میشود حقیقتاً بر امور بزرگ تمرکز کنیم. بدین ترتیب لحظاتی، مسائل آزارندهٔ دمدستی دیگر نمیتوانند ما را برنجانند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
امر والا به این دلیل آرامشبخش است که یکی از سرچشمههای همیشگی و بسیار عادیِ پریشانحالی را خنثی میکند. توجه ذهنی ما همیشه معطوف به امور دم دست است. بنا به غریزه با هر اتفاقی که در فضا و زمانِ اطرافمان رخ میدهد عمیقاً درگیر میشویم و ارتباط ما با امورِ بسیار دوردست، بسیار ضعیفتر و بیعلاقهتر است. این سازوکار چندان چیز عجیبی نیست. اغلب اوقات امور کنونی و دم دست بیشتر با بقای ما ارتباط دارند تا چیزهایی که پنج سال پیش رخ دادهاند یا ممکن است در آینده برایمان پیش بیایند. سازوکار ذهن ما طوری است که از مار میگریزد یا از گرسنگی پرهیز میکند. این نکته در بستر زندگی مدرن مثلاً در جروبحثِ دیشب دربارهٔ خمیردندانهایی که روی آینهٔ دستشویی مالیده شده بود و ضربالعجل کاری برای روز سهشنبه شدیداً پریشانحالمان میکند با اینکه در بستر کلیت یک رابطه، یک شغل یا تمامیت یک زندگی، این امور در واقع چیزی جز مسائلی جزئی نیستند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
هنگامی که غرق تأمل در چیزی میشویم که بسیار از ما عظیمتر است احساس آرامش و آسودگی عجیبی میکنیم.
هنرمندان و فیلسوفان به این احساس یک نام خاص دادهاند: امر والا. هنگامی امر والا را تجربه میکنیم که عمیقاً مجذوب چیزی شده باشیم که بسیار عظیمتر و قدرتمندتر از ماست. امر والا با عظمتش ما را مقهور خویش میکند، اما در عین حال به ما احساسی سرزنده از کوچکیِ نسبیمان میبخشد. در چنین مواقعی گویی طبیعت پیامی تواضعآور برایمان ارسال میکند: اتفاقات زندگیِ ما در گسترهٔ عظیم هستی چندان هم مهم نیستند. ولی عجیب است که این احساس بهجای تشدید پریشانحالی، میتواند بسیار آرامشبخش و تسکیندهنده باشد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
گاهی اوقات در مواجهه با چیزهایی که بسیار از ما عظیمتر و قدرتمندترند واکنشی کاملاً منفی نشان میدهیم. مثلاً هنگامی که در شهری جدید تنها و غریب هستیم یا در ساعات شلوغی در حال عبور از پایانهٔ ریلیِ وسیع یا سیستم عظیم مترو هستیم، ناگهان احساس میکنیم که از سردرگمی ما هیچکس نه کوچکترین اطلاعی و نه برایش اهمیتی دارد. عظمتِ فضاها ما را با این واقعیت ناخوشایند روبهرو میکنند که وجود ما در مقیاس کلان هیچ اهمیت خاصی ندارد و دغدغههایمان برای دیگران چندان مهم بهحساب نمیآیند. این تجربهٔ تنهایی که میتواند حتی ما را خرد کند، باعثِ تشدید اضطراب و پریشانحالی میشود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ما نیز کماکان میتوانیم باور داشته باشیم که موسیقی و صدا میتواند، و حتی باید، به شیوههایی بسیار سازمانیافته استفاده شوند تا احساسات ما را به جهتی برانند که زندگی بهتری داشته باشیم حتی با اینکه ممکن است هر یک از ما تصور متفاوتی از معنای بهتر شدنِ زندگی داشته باشیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
باخ تشخیص داد که انسان برای احساس ندامت و دلگرمی به تشویق نیاز دارد. او نگاهی بسیار واقعبینانه داشت که همهٔ ما معمولاً به آن گرایش داریم که حواسمان پرت شود و حتی در لحظات واقعاً مهم به امور بیربط و تصادفی فکر کنیم؛ او از همهٔ جنبههای نبوغ موسیقاییاش استفاده کرد تا ما را معطوف به ایدههایی نگاه دارد که به باور خودش حقیقتا مهمترین ایدههای هستی بودند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
از لحاظ فرهنگی، ما از فرصتهایی که موسیقی برای رسیدن به احساس آرامش در اختیارمان نهاده چندان بهره نبردهایم. امروزه دیگر تصور میکنیم نباید نیتی آگاهانه و هدفمند در پس موسیقی در کار باشد. بهنظرمان موسیقی نباید بکوشد در حیات عاطفی ما هیچگونه مداخلهٔ حتی سودمندی بکند. برای استفاده از مواد آمادگی بیشتری داریم تا گوش دادن به آهنگ.
در جامعهای که نظم و نظامی والاتر و حکیمانهتر داشته باشد روی قطعات موسیقی نیز مثل داروهای طبی آزمایش انجام میدهیم و آزمایشگاههای شنواییسنجی در همهٔ عناصرِ یک قطعهٔ موسیقی تغییراتی ظریف بهوجود میآورند مانند ریتم، گسترهٔ آوایی، خط آهنگ، طنین آوایی و زیر و بمی اصوات و ارزیابی میکنند که چه تأثیر متفاوتی بر شنوندگان میگذارند. بدین ترتیب دانشی فراهم میکردیم که هر یک از انواع مداخلهٔ شنیداری چه تأثیری روی هر یک از گونههای پریشانحالی میگذارند. آنگاه تعیین میکردیم که برخی افراد به آکورد «لا مینور» واکنشی بد نشان میدهند و مثلاً ندای فلوت ارتباط خاصی با تنشهایی دارد که در مورد تخیلات جنسیِ زندگی زناشویی دچارشان میشویم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
«تسلیم نشو» اثر پیتر گابریل بهعنوان نمونهٔ مشابهی از موسیقیدرمانی ساخته شده است. قرار است آن را هنگامی مصرف کنیم که در حال تسلیم شدن هستیم، آن زمان که اعتمادبهنفس خود را کاملاً از دست دادهایم و احساس میکنیم زیر فشار الزامات زندگی له شدهایم. راهکار میبایست همچون یک مادر فرضی، دلسوزانه باشد: ابتدا باید پذیرای حس بسیار دردناک شکست باشد و آنگاه پس از آن قوت قلبی مهربانانه بدهد. پیام این نیست که نقشههای ما قطعاً به سرانجام میرسند، بلکه منظور این است که حتی اگر طرحهایمان نقش بر آب شوند، از ارزشهای انسانی ما چیزی کاسته نمیشود. موسیقی چیزی در اختیارمان میگذارد که در چنین مواقعی خودمان نمیتوانیم در اختیار خویش بگذاریم: همدلی و باور. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
این یعنی اساساً میتوانیم بکوشیم آگاهانه موسیقیای خلق کنیم که با نیازهای عاطفیمان تناسب داشته باشد؛ این کار فرق چندانی با تلاشهای پژوهشگران علم پزشکی که داروهایی برای بهبود ناخوشیهای روانی ما میسازند، ندارد. امروزه این کار چندان خلاقیت ارزشمندی بهحساب نمیآید. اما همیشه چنین نبوده است. در دورهای که بزرگترین نوابغ موسیقی دنیا طبق اصول دینی عمل میکردند، عموم آهنگسازان به شکلی هدفمند میکوشیدند شنونده را به چارچوب ذهنی خاصی نزدیک کنند و اغلب هدفشان ایجاد حس آرامش درونی بود. برای مثال فرد هنگام شنیدنِ اجرای «آوه ماریا» ی شوبرت (که در سال ۱۸۲۵ ساخته شد) احساس میکرد که با مهربانی و بهآرامی او را در آغوش کشیدهاند: شنونده با هیچ نکوهش و سرزنشی روبهرو نمیشد بلکه درک و همدلیِ ژرف و بیپایانی با دردها و رنجهای خویش احساس میکرد. موسیقی روح ما را اعتلا میبخشد و بهنرمی حواس ما را از علل بیواسطهٔ پریشانحالیمان پرت میکند (همانطور که والدین میکوشند حواس کودک بیقرار را پرت کنند). آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
برقراری پیوند بین آکوردها و نتهای خاص و عرصههای مشخصِ تجربیات عاطفی، تاریخی طولانی دارد: مثلاً کریستین دانیل فردریش شوبرت شاعر و نظریهپرداز آلمانی کلید سل ماژور را با «احساس آرامش و رضایت… قدرشناسی لطیف… و هرگونه عاطفهٔ ملایم و مسالمتآمیز قلبی» پیوند میداد. اینها تعمیمهایی واقعاً خوب هستند و تأییدی بر این ایده که قدرت برخی قطعات موسیقی برای آرام کردنِ ما بههیچوجه چیز رازآمیزی نیست. قلب ما که در واقع جعبهٔ موسیقیِ اختصاصی هر یک از ماست در مواجهه با برخی از قطعات موسیقی شروع به دنبال کردنِ ریتمهای آهستهترِ سازها و آوازها میکند؛ بهواسطهٔ موسیقی حتی تنفس ما منظمتر و یکنواختتر میشود. لازم نیست هیچ معنایی به ما منتقل شود: تأثیرات ابتدا در سطح جسمانی رخ میدهند، سپس به نوبهٔ خود، بر شکل افکارمان تأثیر میگذارند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
وقتی دچار پریشانی و خشم هستیم، گاهی افرادی مهربان میکوشند، در سطح معناشناختی، واقعیات و ایدههایی را پیش بکشند تا ما را آرام کنند: میکوشند بر فکر ما تأثیر بگذارند و از طریق استدلالهای دقیق پریشانی ما را تسکین دهند. اما مثل قضیهٔ سربروس برخی مواقع ممکن است شیوهٔ مؤثرتر برای مواجهه با مشکل این باشد که از طریق حواس ما را تسکین دهند. چه بسا لازم باشد پیش از اینکه اصلاً بتوانیم به هرگونه دلیلی گوش دهیم (از طریق یک لالایی یا یکی از پیشدرآمدهای شوپن) آرام و معتدل شویم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
یکی از داستانهای افسونگر اساطیر یونان باستان ماجرای ارفئوس، نوازندهٔ مشهور است. در جایی از داستان او مجبور شد همسرش را از جهان زیرین نجات دهد. او برای آنکه به آنجا برسد باید از برابر سربروس میگذشت، سگی سهسر و درندهخو که نگهبان ورودیِ سرزمین مردگان بود. گفتهاند ارفئوس چنان موسیقی دلنشین و افسونگری مینواخت که آن حیوان وحشی آرام گرفت و مدتی کوتاه سر به راه و رام شد. این داستان برای یونانیان یادآور قدرت روانشناختی موسیقی بود. ارفئوس با سربروس بحث نکرد، سعی نکرد برایش توضیح دهد که چقدر مهم است که اجازهٔ عبور بیابد، از عشق فراوانش به همسرش چیزی نگفت و اینکه چقدر خواهان بازگشت اوست. سربروس همچون مواقعی که خودمان دچار درماندگی و اضطراب هستیم، نسبت به هرگونه بحث و استدلال مقاوم بود. اما کماکان امکان تأثیرگذاری بر او وجود داشت. مسئله صرفاً این بود که راه مناسب این کار یافت شود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
نکتهای که لالایی آشکار میکند و ما را به فروتنیِ بیشتری فرامیخواند، این است که لزوماً شعرِ لالایی نیست که آرامش ما را بیشتر میکند. نوزاد هنگام شنیدن لالایی معنای ترانه را نمیفهمد، با این حال صدای لالایی کماکان تأثیرش را دارد. نوزاد به ما نشان میدهد که همهٔ ما انسانها مدتها پیش از آنکه موجوداتی فهمنده باشیم که میتواند معنای کلمات را رمزگشایی کند، موجوداتی آهنگدوست هستیم به ویژگیهای اصوات عکسالعمل نشان میدهیم. بنابراین ما در بیش از یک سطح ارتباطیِ واحد عمل میکنیم و گاهی اوقات جنبههای موسیقایی تأثیری شدید و اساسی بر ما دارند. البته بهعنوان یک انسان بالغ، ما با ارتباط معناشناختی بیشتر آشنا هستیم: ما معنا و محتوای کلمات و جملات مورد استفادهٔ دیگران را درک میکنیم. اما یک سطح ارتباطی حسگرانه نیز وجود دارد که در آن لحن صدا، ریتم و زیر و بمیِ اصواتی که میشنویم، تأثیری بسیار بیشتر از هر حرفی دارد که دیگری ممکن است به ما بزند. موسیقیدان در برخی موارد میتواند بر تمام آنچه فیلسوف قادر به بیانش است، پیشی بگیرد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
یکی از آرامشبخشترین چیزهایی که تابهحال جامعهٔ بشری ابداع کرده «خواندن لالایی» است. در همهٔ فرهنگها اینگونه بوده که مادران برای خواباندن نوزادان، آنها را در گهواره میگذاشتند، گهواره را تکان میدادند و برایشان لالایی میخواندند. بدیهی است که صداها میتوانند تأثیر ژرف و آرامشبخشی بر ما داشته باشند. هنگامی که صدای امواج را در ساحل میشنویم یا صدای خشخش برگهای پراکنده در باد به گوشمان میرسد احساس آرامش میکنیم؛ روشن است که اینجا نیز با همان پدیده روبهرو هستیم.
این تصور عام که صداها میتوانند بر وضعیت ذهنی ما تأثیر بگذراند بهخودیخود چندان محل اختلاف نیست؛ اما معمولاً از آن استفادهٔ اصولی یا هدفمند نمیشود: یعنی بهعنوان ابزاری برای کنترل هیجانات و هدف گرفتن حالات آشفتهمان. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
از جهتی وسوسه میشویم از رویکرد نوپروتستان طرفداری کنیم. این نگاه سبب میشود تا ما نسبت به چیزهایی که در اطرافمان وجود دارد مانند رنگ دیوارها، طراحی شهر یا نسبت به کیفیت اتاق هتلها کمتر آسیبپذیر باشیم. بیشتر چیزهایی که در پیرامونمان میبینیم بیحسابوکتاب و درهموبرهم هستند، که دشمن آرامش و تمرکز حواسند؛ گرچه این حقیقتی بغرنج و تا حدی تحقیرآمیز است. اما شاید درستتر باشد که بپذیریم که فضای بصری پیرامون ما نقشی حیاتی در شکلگیری احوال درونی ما دارد. احمقانه نیست اگر درون کتابها، ایدهها و مکالماتمان در جستجوی آرامش باشیم، اما در کنار این نوع فعالیتها، نباید احساس خواری کنیم که تدابیری سادهتر و اولیهتر را نیز مد نظر داشته باشیم: مثلاً اینکه همیشه حواسمان باشد قفسهها تمیز و منظم باشند، تختخواب مرتب باشد، روی دیوارهای خانهمان تابلوهایی آرامشبخش آویزان باشد و باغچه خوب هرس شده باشد. همانقدر که نیاز داریم ذهنمان را با منطق آرامشبخش شستشو دهیم، نیاز داریم چشمان هراسانمان را با هنر آرامشبخش آشنا کنیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
نگرش نوپروتستان منکر هرگونه پیوند بین قلمرو درون و دنیای بیرون است: این نوع نگاه بیان میکند اینکه فرد چه لباسی بر تن میکند، اینکه خانهها چه شکلی هستند، اینکه ساختار بصری شهر چگونه است، هیچ اهمیتی ندارد. اینها همگی بهعنوان موضوعات بیاهمیتی قلمداد میشوند؛ که نه لازم است و نه حتی شایسته آن است که دغدغهٔ اجتماع باشند. شُبههای در هر تأکید بر روی ظواهر وجود دارد که بهوضوح بهعنوان نوعی خودنماییِ ناپسند دیده میشود. برعکسِ این رویکرد، دیدگاه نوکاتولیکها را داریم که معتقدند دلایلی حقیقتاً ژرف و بنیادین وجود دارد که چرا باید ظواهر امور برایمان مهم باشد: که باید خیابانها، ایستگاههای قطار، کتابخانهها، آشپزخانهها و البسهٔ مناسب داشته باشیم تا بتوانیم انسانهای صحیح و سالمی باشیم. فارغ از هرگونه گرایش دینی، نوکاتولیکهای سکولار مدرن کماکان بر این نظرند که هنرها و طرحهای بصری یکی از مسیرهای مهمیاند که به رضایت درونی میانجامند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
میتوانیم از محیط بصری بهره ببریم تا در مردم حالت درونی مناسب را ایجاد کنیم تا بدین ترتیب آمادگی پذیرش ایدهها را بیابند. کاتولیک مبتنی بر این دیدگاه است که ما موجوداتی ترکیبی و چندگونهایم؛ همان قدر که وجه معنوی داریم، وجه جسمانی نیز داریم. حیات درون عمیقاً وابسته به امور بیرونی است. بنابراین ما میبایست نسبت به سازمان بخشیدن به فضای بیرونیمان دقیق بوده و نسبت به نظم بخشیدن به آن همت بورزیم آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
در برخی لحظات خاص برایمان واضح است که امور بیرونی بر احوال ما تأثیر دارند. وقتی به گنجهٔ مرتب و منظم مینگریم بارقهای از رضایتی آرامشبخش در ما جان میگیرد. پیادهروی عصرگاهی در پارک یا در ساحل میتواند عمیقاً ما را به آرامش برساند. در برخی دقایق زندگی تحت تأثیر آنچه که به نظارهاش مینشینیم بسیار سرزنده هستیم. این رویکردی نیست که بهشکلی جدی و همیشگی به آن ملزم باشیم. این فکر که احوالات درونی با محیط بصری تحتتأثیر قرار میگیرد، توهینی است به عزتنفس عقلانیمان و این احساس که افرادی عمیقاً عقلانی هستیم. بیزاریم از این که بپذیریم ممکن است آشفتگی بصری باعث رنجمان شود. بهسادگی ممکن است آن را نوعی بهانهجویی بیجا و تظاهری انگشتنما بدانیم. دقیقاً به همین خاطر است که در سطح سیاسی، پیگیری طراحیِ آرامشبخش در شهرها یا روستاها هرگز اولویت نبوده است. این ایده که سلامت روانی وابسته به بودن در محیطهای آرام است، کشش بسیار ناچیزی داشته است آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
نقاشی همچون همهٔ هنرها میبایست ما را در جهت تعالی روح هدایت کند، و برای اینکه آرامش، دغدغهٔ عمدهای در زندگی است، وی بر آن بود که آرامش یکی از اهداف بزرگی است که هر هنرمند بلندپرواز باید در پی گسترش آن باشد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اشتیاق برای رسیدن به آرامش، امری دائمی و نیازی گسترده برای بشر است. هرچند بهظاهر عقبهٔ مذهبی کلیساها و صومعهها به نادرستی با این نیاز پیوند خوردهاند: بهاشتباه چنین تصور شده است که ساخت مکانهای آرام اساساً با ایمان به عیسی مسیح پیوند دارند. باید دوباره دریابیم که جستجوی آرامش یکی از مقاصد بنیادین همهٔ سبکهای معماریست و صرفاً مختص به بناهایی نیست که در روزگار ناچاری به آنجا پناه میبریم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
سنت غربی از ما میخواهد تا بر ایدههای بودا تمرکز کنیم، اما بودیسم حکیمانهتر به خاطر دارد که گاهی لبخند کسی دیگر است که بر ما تأثیر میگذارد. چهرهٔ اطرافیانمان بهتدریج مناظر و چشماندازهای درونمان را شکل میدهند. روانکاوان شرح میدهند که چگونه لبخندِ مادر احساس رضایت را به کودک منتقل میکند کودک پیام را دریافت میکند و او هم به مادر لبخند میزند. احوالات درونی، مُسری هستند. اگر مکرر بادقت به چهرهٔ آرام و خویشتندارِ بودا بنگریم، مجموعهای از خصلتهای مطلوب را در درونمان تقویت میکنیم و ذخائر آرامش و آسایش خاطر خود را که همیشه در معرض خطر هستند، اعتلا میبخشیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
آنچه از بیرون به حواسمان عرضه میشود، میتواند تأثیر ژرفی بر افکار و عواطف درونی ما داشته باشد. به عبارت دیگر ذهن میتواند بهواسطهٔ حواس هدایت شود. این ایده همواره افراد باهوش را رنجانده است؛ چرا که مرکز هوش شناختی را دور میزند و خلاف این ایده است که ذهن در درجهٔ اول تحتتأثیر اطلاعات و استدلالهاست. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
برای رسیدن به آرامش دو راه وجود دارد. یکی از این راهها را تا اینجای کار دنبال کردیم فلسفه و اکنون به سراغ راه دوم میرویم: هنر. فلسفه میکوشد بهواسطهٔ تأثیرگذاری بر قوای عقلانیمان، ما را به آرامش برساند. هنر ناظر است بر نحوهٔ تأثیرگذاری مفاهیم بهواسطهٔ حواس. هنر میداند که ما موجوداتی جسمانی و حسگر هستیم و اینکه برخی مواقع بهتر است به جای بحث عقلانی، به نحو شهودی بر ما تأثیر گذاشته شود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ما نیاز داریم این آمادگیِ ذهنی را مدام در خودمان حفظ کنیم که به دیگران سخت نگیریم و بپذیریم که برخی چیزها برای ما ساده و برای آنها سخت است، اینکه آنها به تشویق نیاز دارند و اینکه یک جملهٔ رک و بیپرده، هر قدر هم که درست باشد، میتواند تأثیر فاجعهباری بر جا بگذارد. ما عادت نداریم مشکلات پیچیدهٔ روانی دیگران، زخمهای عجیب و غریبی که دارند و حیطههای آسیبپذیریِ غیرمنتظرهای را بهحساب آوریم که در وجود آنها در درون دیگران تردیدی نیست (و در نگاه اول اصلاً معلوم نیست). شاید فکر و توجه فراوانی لازم باشد تا بتوانیم بفهمیم چطور باید در یک موضوع خاص با همکار خود کنار بیاییم. اما اگر فرض کنیم که همه صاف و ساده هستند (و باید باشند) ، به خودمان اینقدر زحمت نمیدهیم و وقت نمیگذاریم. نقطهٔ شروع آرامبخشتر این است که بپذیریم با اینکه همکاری قطعاً کار بسیار سختی است، اما همکاریِ خوب با دیگران کاری بسیار والا و جذاب است؛ در نتیجه شایستهٔ این است که فکر و توجه بیشتری برایش بهخرج دهیم و مدام از نو تلاش کنیم تا همکاریها را با آرامش بیشتری به نتیجه برسانیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
به دلیلی دیگر نیز همکاری دشوار است؛ چون همهٔ افراد در پسِ نمود ظاهری خویش افرادی عجیب و غریب هستند، از همین رو نیازمند تواناییها و پیشرفتهای خاصی هستیم تا بتوانیم عملاً بهترین نتایج را از همکاری دیگران بگیریم. ما صرفاً به این دلیل از همکاری با دیگران دلسرد نمیشویم که همکاری کار سختی است، بلکه دلیلش این است که همکاری سختتر از آن چیزی است که بهنظرمان باید باشد. وقتی تفاوتهای درونیِ عجیب و غریب دیگران (و خودمان) را بپذیریم آنگاه این تصور دقیق در ذهنمان شکل میگیرد که اتفاقاً پیش بردن همکاری با دیگران کاری بسیار بغرنج است؛ بهاحتمال بسیار زیاد با موانع بسیاری مواجه خواهیم شد که حل و فصل کردنشان زمان زیادی میبرد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ما عمدتاً اصرار داریم که احساسمان در مورد دیگران (و چیزهایی که فکر میکنیم در ذهنشان میگذرد) را با توجه به تجربههای خودمان بازسازی کنیم. خیلی برایمان سخت است که با آرامش و بهروشنی تصور کنیم که دیگران چه بسا اصلاً شبیه ما نباشند. دیگران مهارتها، ضعفها، انگیزهها و ترسهای متفاوتی دارند. گویی مغز انسان به نحوی تکامل یافته که لازم نبوده این مشکل خاص را در نظر بگیرد. گویا در عمدهٔ تاریخ بشر برای بقای فردی و گروهی چندان نیازی نبوده که بشر در عملکردهایش این مسئله را در نظر بگیرد که افراد دیگر از نظر عملکرد ذهنی چقدر با ما تفاوت دارند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اگر به خودمان یادآوری کنیم که ساخت رم قرنها طول کشیده است (و مستلزم دردسرها و ناکامیهای فراوانی بوده است) ، از تبعاتِ جنبیِ نوع خاصی از مهربانیِ سازنده و سازمانی جلوگیری میکنیم که باعث میشود کاربر و مصرفکننده تلاشهای فراوانی را نبیند که صرف تولید خدمات و کالاهایی شده است که از آنها برخوردار است. در کسبوکارها بنا بهنوعی ادب به ما نمیگویند که شخصی که کارخانهٔ آب معدنی را اختراع کرد، و محصولش امروزه در بسیاری جاها مصرف عمومی دارد، شبهای بیشماری را با خشم و عصبانیت گذراند، بین او و فرزندانش فاصله افتاد، گریست و یک بار هم پس از جلسهای نومیدکننده با یک تأمینکنندهٔ فرانسویِ بطریهای پلاستیکی بالا آورد. از آنجا که بیشتر گرایش داریم نتیجهٔ نهایی کار را ببینیم یعنی پس از آنکه تمام دشواریها به آخر رسیدهاند خیلی برایمان ساده است که برای خودمان تصویری بسیار ساده، عادی و خوشایند از فرایندهای ساخت این محصولات بپرورانیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
یکی از افکار نومیدکنندهٔ ما هنگام یادگیری پیانو یا زبان ایتالیایی این است که پیشرفت ما خیلی آهسته و سخت صورت میگیرد. در ذهن ما تصویری از یادگیری سریع حک شده است که در واقع تصوری غیرواقعبینانه است. ما انتظارات خود را بر درکی صحیح از فرایندی مبتنی نمیکنیم که خودمان بهواسطهٔ آن در برخی چیزها مهارت یافتهایم (مثلاً میبینیم که ساخت شهر رم مسیری طولانی را طی کرده و شکستها و انحرافهای ظاهری فراوانی در آن روی داده است). آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ما شناخت صحیحی از این واقعیت نداریم که برخی چیزها چقدر میتوانند زمانبر باشند؛ در نتیجه انتظار داریم که بتوانیم خیلی سریعتر و سادهتر از آنچه معقول است آنها را به انجام برسانیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ما مجبوریم زندگی خود را روز به روز پیش ببریم. اما بسیاری از پروژههای ارزشمند سالها به طول میانجامند و وقتی بهنظرمان میرسد که پیشرفت چقدر آهسته پیش میرود دچار دلسردی میشویم. ظاهراً سرعت لاکپشتیِ پیشرفتمان با نیازمان به سرعت و انسجامِ داستان تعارض دارد؛ ما شدیداً دلمان میخواهد احساس کنیم که داریم به جایی میرسیم؛ دوست داریم نتایج استوار و مشهودی ببینیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
هنگامی که ارسطو فیلسوف یونان باستان میکوشید مؤلفههای یک درام خوب را تعریف کند، روی این مسئله تمرکز کرد که چه چیزی باعث میشود یک داستان به بهترین شکل قابلدرک باشد: او بر این نظر بود که داستان باید در یک نقطهٔ خاص، ناگهان از هم باز شود و شخصیتهای موجود در آن باید معدود باشند اما بهروشنی توصیف شده باشند. کلیتِ کنشِ موجود در نمایش نباید خیلی بغرنج باشد و همه چیز باید بهشیوهای منطقی آشکار شود؛ باید یک نقطهٔ شروع روشن و یک خاتمهٔ قطعی و مشخص وجود داشته باشد و در بین ابتدا و خاتمه نیز باید یک مسیر مستقیم داشته باشیم. او یک مسیر آرمانی را ترسیم میکرد که ما نیز دوست داریم زندگی شغلیمان به همان صورت پیش برود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
بهلحاظ نظری، کار آن بخشی از زندگی است که در آن چیزهایی به انجام میرسند؛ هنگام کار، وقتمان را هدر نمیدهیم یا مشغول رؤیاپردازی نمیشویم؛ بلکه ایدهها عملی میشوند، پیشرفت رخ میدهد و نتایجی ملموس به بار میآید. و در مقیاس بزرگ چه بسا عمیقاً تحتتأثیر دستاوردهای جمعیِ کار و تلاش بشر قرار گیریم: کار باعث خلق شهرها و خطوط هوایی میشود، باعث ساخته شدن مدارس و بیمارستانها میشود، زنجیرههای تأمین جهانی را بهوجود میآورد و ابتکاراتی حیرتانگیز را به منصهٔ ظهور میرساند. اما وقتی از نزدیکتر نگاه میکنیم و متوجه میشویم که این اتفاقات روز به روز به چه نحوی پیش میروند، همهچیز متفاوت بهنظر میرسد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
مخمصهٔ زندگی بسیار غمانگیز است. تقریباً بهقطع و یقین در شرایطی خواهیم مرد که بسیاری از توانهای بالقوهٔ خود را رشد ندادهایم. بسیاری کارها که میتوانستید انجام دهید، کشف نشده میمانند. چه بسا در زیر خاک بیارامید در حالی که بخشهایی از وجودتان بهشدت در پی اعلام وجود بودند، یا دچار این احساس شکست باشید که کارهای زیادی بود که نتوانستید به سرانجام برسانید. اما این اصلاً مایهٔ شرمساری نیست. بلکه یکی از بنیادیترین چیزهایی است که وجودش را برای یکدیگر میپذیریم: این سرنوشت مشترک همهٔ ماست. و البته چه غمانگیز است. اما منحصر به یک نفرِ خاص در دنیا نیست. این واقعیتی تراژدیک و در عین حال آرامشبخش است که تخیل به ناچار همیشه فراتر از افق امکانها پرواز میکند. همگان دچار نارضایتیاند و این صرفاً به خاطر تغییرات مداوم عجیب ذهنمان است که بهتدریج شکل گرفته است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ما اغلب با افرادی در عرصهٔ عمومی روبهرو میشویم که در برونسازیِ استعدادهای خود و عمل کردن در راستای بلندپروازیهایشان بسیار خوب عمل میکنند. بیشتر در مورد همینگونه افراد است که حرف به گوشمان میرسد، در حالی که در واقع اینگونه افراد بسیار نادر هستند و در نتیجه نمیتوانند مبنایی معقول یا مفید برای مقایسه باشند. برای ما بهتر است در مورد طیف متفاوتی از نمونههای شغلی بشنویم که یک الگوی دیگر و استانداردتر را از خود به نمایش میگذارند: یعنی کسانی که به مفروضات اشتباه میچسبند، وارد مسیرهای اشتباه میشوند، با احتیاط تمام از مسیرهایی دوری میکنند که بعداً مشخص میشود بهترین گزینه بوده است و خود را با اشتیاق تمام وقف سلسله اعمالی فاجعهبار میکنند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
تصمیمهای بزرگ و مهمی که میکوشیم در مورد شغل و پیشرفت شغلی بگیریم، ناگزیر از آن هستند که تحت شرایطِ بسیار سخت و نامطلوب گرفته شوند. اغلب نه فرصت داریم و نه اطلاعات کافی در مورد گزینهها. در نهایت تلاش میکنیم کسی را توصیف کنیم که او را درست نمیشناسیم: یعنی خودمان در آینده. و تا جایی که امکان دارد سعی میکنیم حدس بزنیم بهترین انتخاب برای ما کدام خواهد بود. شرایط تغییر خواهند کرد؛ صنایعی عظیم یکجا شکوفا میشوند و سقوط میکنند؛ ولی ما مجموعهای از مهارتهای مشخص را در خود پرورش دادهایم، ارتباطهای اجتماعی متمایزی ایجاد کردهایم و خودمان را برای آیندهای آماده کردهایم که فقط تصور مبهمی از آن داریم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
یکی از جانکاهترین چیزهایی که افراد در فرآیند نویسنده شدن میآموزند، تحملِ اولین پیشنویس افتضاحشان است و حتی تحمل دومین و سومین و شاید چند پیشنویس بعدیشان. برای کسی که تازه آغاز به کار کرده است، چنین چیزی همچون نشانهای بر بیکفایتی است که حتی نمیتواند نسخهای اولیه از کار درآورد که حتی فاقد ویژگیهایِ اولیهای است که انتظار میرود در یک اثر هنری شستهورفته وجود داشته باشد. این انتظار وجود دارد که پیشنویس اول باید دستکم چند پاراگراف آراسته را به یکدیگر متصل کند. چیزی که روبهرو شدن با آن دردناکتر (اما سازنده) است؛ در واقع دشواری این کار است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
بر مبنای مفهوم رسالت، بهسادگی فرض میکنیم که برای ما شغلی ایدهآل وجود دارد شغلی که کاملاً متناسب با وجود ماست و باعث شادکامی ما میشود. اما مشکل این است که چطور بفهمیم این شغل کدام است. ایدهٔ رسالت میگوید شغل ایدهآل و درست باید خودش بر شما تجلی کند؛ باید شما را به سوی خویش فرا بخواند و تخیلات شما را از خود سرشار کند. و اگر این اتفاق برایتان نمیافتد، شاید شما هستید که مشکلی دارید.
برای اینکه با وضعیت ذهنیِ نسبتاً آرامتری با این مشکلات مواجه شویم، باید بپذیریم که فرآیند انتخاب شغل کاری است دارای پیچیدگیهای ذاتی خودش و اهمیتی مختص به خودش. این همان چیزی است که ایدهٔ رسالت بهطور نهانی ناچیز و حقیر میشمارد. ایدهٔ رسالت میگوید درست است که بسیار مهم است چه کاری انجام میدهید، اما خودِ تشخیص شغل مناسب مسئلهای نیست که لازم باشد توجه زیادی به آن بکنید: بلکه قرار است بهطور غریزی آن را بفهمید. از قلب خود پیروی کنید. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
نگرانیهای شغلی اکثراً به پول مربوط میشوند. اما این نگرانیها در مورد چیز دیگری نیز هستند: بلندپروازی برای اینکه بهترین استفاده را از استعدادهای خود بکنیم و سهمی در بهبود زندگی دیگران داشته باشیم. انگیزهٔ «تبدیل شدن به کسی که قرار است باشید» یکی از چیزهایی است که خواب شب را از افراد میگیرد. احساس میکنیم دارای توانی بالقوه در درونمان هستیم و شغلِ ایدهآل یعنی شغلی که بتواند این توان درونی را به پرثمرترین شکل، تحقق بیرونی بخشد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
همهٔ ما گرایش داریم احترام زیادی برای بلندپروازی قائل باشیم. افراد کمیاند که دوست دارند بهعنوان فردی فاقد این ویژگیها شناخته شوند. اما با وجود تمام جنبههای مثبتی که دارد، بلندپروازی یکی از رانههای عمیق ناراحتی و پریشانی در زندگی است. بلندپروازی ممکن است به شکل نگرانی از این مسئله بروز کند که فرد نمیداند با زندگیاش چه کند. بهنظرمان میرسد که دیگران راه خودشان را پیدا کردهاند و در مسیری مشخص گام برمیدارند، ولی شما با اینکه حس میکنید میخواهید کاری انجام دهید، اما نمیدانید چه کاری؛ گویا هیچ کاری مناسب شما نیست و شاید اضطراب عمیقی (مثلاً در غروب جمعه) به سراغتان بیاید که قدم بعدی در مسیر شغلیتان باید چه باشد. حرکت درست کدام است؟ چه خطراتی در بر دارد؟ بهتر است بکوشیم در کدام مسیر پیشرفت کنیم؟ آیا وقتش نرسیده که از شرکت بیرون بیاییم و شرکت خودمان را تأسیس کنیم؟ یا آیا موقع آن است که تغییر مسیر دهیم و وارد عرصهٔ شغل جدیدی شویم؟ آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
با تفکر در مورد نیروهای سرمایهداری و نیز تأثیر آنها بر زندگی خصوصیمان، توجهمان را از تجربههای دمدستی دور و معطوف به تبیینی فراگیرتر میکنیم و همین کار باعث میشود بارِ گناه تا حد زیادی از دوش ما برداشته شود. منظور این نیست که سرمایهداری بسیار بد و زننده است. این حقیقت که کار کردن زیر لوای سرمایهداری بعضی مواقع بسیار طاقتفرسا و پراسترس است، لزوماً بدین معنا نیست که این کارها ارزش انجام ندارند یا گزینهٔ دلپذیرتری در این دنیا وجود دارد. مثلاً ما پذیرفتهایم که بزرگ کردنِ کودکان اغلب کاری دشوار و پراسترس است، اما نمیگوییم که فرزند آوردن ارزشش را ندارد. مسئله فقط این است که نسبت به گذشتگان بهتر میتوانیم، بزرگیِ چالشی که با آن روبهرو هستیم را به حساب بیاوریم. همهٔ ما جمعاً در عصری زندگی میکنیم که رقابت و ناامنی بسیاری مسئلهٔ شغل را در بر گرفته است، و این نه خطای ماست و نه خطای هیچکس دیگر. بنابراین اگر اغلب احساس استرس شدید داریم، تماماً تقصیر ما نیست. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
این تقصیر شما نیست که احساس میکنید تحت فشار مشغلههای زیادی هستید و از شما انتظار زیادی میرود. شاید این حرف قدری عجیب بهنظر برسد، اما رنجشهای درونی ما با فرایندهای عظیم تاریخی پیوند دارند. دردها و رنجهای ما که وقتی از نزدیک به آنها مینگریم گویی توضیحی بهجز ناتوانی ما ندارند، باید در بستری وسیعتر لحاظ شوند. تاریخ باعث میشود وجه شخصیِ مشکل از میان برداشته شود. مشکل از شما نیست: بلکه ناشی از مرحلهٔ تاریخیای است که در آن به سر میبرید. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اگر بخواهیم سرمایهداری را بر اساس ویژگیهای ظریفتر کنونی و بر حسب تجربهٔ روزمرهمان تعریف کنیم، باید بگوییم که در سرمایهداری، احساس ارزشمندی شما بهعنوان یک انسان و اساساً معنای زندگیتان، بهطور غیرقابلاجتنابی وابسته به این است که چه شغلی دارید و در آن به کجا رسیدهاید. این فکر تمام وجود فرد را تسخیر میکند: اگر باهوشتر بودم و سختتر تلاش میکردم، در آن صورت به موفقیتهای بیشتری دست پیدا میکردم، درآمد بیشتر و زندگی رضایتبخشتری میداشتم. پاداشها مدام در برابر چشمانمان در نوساناند و این خط فکری را پیوسته در ذهنمان ایجاد میکنند. پاداشهایی همچون صندلیهای راحتترِ هواپیما، وسایل زیباتر برای آشپزخانه، تفریحات خانوادگی شادتر، احساس احترام از طرف همکاران و همسالان. اما تمام این چیزهای خوب تنها در صورتی بهدست میآیند که بسیار تلاش کنید و از رقابت با سربلندی بیرون بیایید. هیچ تضمینی نیست که بتوانید به خوبی استراحت کنید.
شکست نیز همیشه در کمین نشسته است و سقوط بسیار دردناکتر و تلختر خواهد بود، زیرا ندای شایستهسالارانهٔ اقتصاد رقابتی همیشه یک پیغام سختگیرانه را به ما منتقل میکند: نتیجهٔ نهایی بر عهدهٔ خودِ توست؛ اگر شکست بخوری عمدتاً تقصیر خودت است. این شکست محکومیتی است برای شخصیت تو. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
سرمایهداری پیامدهای روانیِ عظیمی دارد. در اواسط قرن نوزدهم کارل مارکس این وجه سرمایهداری را با جملهای مشهور بیان کرد و گفت در سرمایهداری «هر آنچه سخت و استوار است دود میشود و به هوا میرود». آنچه در ذهنش میگذشت این بود که جوامع گذشته بهطور کلی پایدارتر بودهاند. آن جوامع شاید فقیرتر، اما در عین حال از جنبههایی بسیار حیاتی، بیشتر قابلزندگی بودند. در یک شهرستان کوچک ممکن است خیابانهای اصلی صد سال تمام تغییر چندانی نکنند؛ گاهی ممکن است یک خانه با سازهٔ سنگی جایگزین خانهای با سازهٔ چوبی شود؛ ممکن است چند درخت قطع شوند و یک انبار جدید ظاهر شود؛ اما از نسلی به نسل دیگر، الگوی زندگی یکسره یکسان میماند. در قرن نوزدهم همه چیز دچار تغییراتی پردامنه شد. کارخانههایی عظیم ظاهر شدند؛ مسکن، توسعهٔ بیسابقه و گستردهای به خود دید؛ گذر یک خط راهآهن، اقتصاد شهر را ظرف چند سال بهکلی دگرگون میکرد؛ مشاغلی که قبلاً وجود نداشتند بهسرعت ظاهر میشوند و قلمرو وسیعی از مشاغل جدید را بهوجود میآورند؛ طبقات نوینی از مردم به قدرت میرسند و سپس طبقات دیگری جای آنان را میگیرند. افراد بهتدریج افسوس زندگیِ آرام قدیم را میخورند و این افسوس بههیچوجه یک دلتنگی ساده نیست. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ما بسیار مستحق دلسوزی هستیم چون تحت سلطهٔ سرمایهداری زندگی میکنیم. از منظر تجربهٔ بشر، سرمایهداری روشی نوین و بسیار پیچیده برای ساماندهی زندگی است. اقتصاددانان سرمایهداری را به شیوههایی کاملاً فنی و تخصصی تعریف میکنند: سرمایهداری یعنی رقابت بین شرکتها برای دستیابی به منابع؛ سرمایهداری یعنی تقاضا بسیار پویاست و مشتریان از یک تأمینکننده به سراغ تأمینکنندهٔ بعدی میروند تا معاملهٔ بهتری انجام دهند؛ سرمایهداری یعنی تلاش بیوقفه برای نوآوری و نبردی همیشگی برای فراهم آوردن محصولات جدیدتر و بهتر با قیمتهای پایینتر برای مردم. بدین ترتیب سرمایهداری چیزهای خوب زیادی را برای زندگی مردم به ارمغان آورده است. سرمایهداری چیزهای بسیاری خلق کرده است، از جمله: اتومبیلهای زیبا و جذاب؛ ساندویچهای خوشمزه؛ هتلهای شیک در جزیرههای دوردست؛ کودکستانهای چشمنواز و پرمحبت و آزارندهتر از همه اینکه شهروندانی بسیار مضطرب نیز پرورش داده است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
آرامش داشتن به این معنا نیست که فکر کنیم وضعیت همیشه خوب، جالب و یا قابلپذیرش است. بلکه فقط به این معناست که میدانیم با جر و بحث کردن و از کوره دررفتن به مشکلاتِ وضعیت موجود میافزاییم و در عین حال به جایی نمیرسیم. این رویکرد دستکم بهلحاظ نظری، خودش پیشرفتی جزئی است. اما وقتی به یاد خشمها و عصبانیتهای شدید خود میافتیم، میبینیم که این نکته خودش دستاوردی بزرگ و بسیار دلپذیر است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اینکه گاهی در مواجهه با تشریفات اداری به ستوه میآییم و احساس درماندگی میکنیم، بخشی از این واقعیت بزرگتر است که دنیای بیرون، دنیایی سخت و بیتفاوت است. درست در نقاط حساس، نیازهای شما هر قدر هم که مهم باشند، به هیچجا نمیرسند: مدیر هتل صرفاً به این دلیل که واقعاً مشتاق بازدید از شهر هستید و یا اینکه حاضرید چند روزی را در کنار استخر هتل روی یک نیمکت سر کنید، با شما کنار نمیآید؛ شما نمیتوانید صرفاً به دلیل بیحوصلگی، مستقیماً به سرِ صفِ خرید در فروشگاه بروید؛ مغازه صرفاً به این دلیل که آن جفت شلوار کاملاً مناسب شماست آن را به شما نمیدهد؛ رستوران صرفاً به این دلیل که گرسنه هستید، به شما غذا نخواهد داد. یا کار شما هر چقدر هم ضروری باشد، کماکان لپتاپ برای اتصال به چاپگر مشکل دارد فقط این پیام را میبینید که «چاپگر قابل شناسایی نیست» و هر کاری هم که انجام میدهید، بهنظر بیفایده است. دغدغههای شخصی ما هر قدر هم که مهم و منطقی و خوب باشند بهخودیخود در برابر نیروهای غیرشخصیِ بازرگانی، تکنولوژی و طبیعت هیچ هم حساب نمیشوند. در حق ما هیچ ارفاقی نخواهد شد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ادب راهی پیش پایتان میگذارد تا بتوانید با حفظِ شأن خودتان از موضع خود عقبنشینی کنید. در وضع طبیعی تنها یک دلیل برای واگذاری موقعیت برتر وجود دارد: پذیرفتنِ شکست. یعنی هنگامی که شما در مقابل قدرتی برتر تعظیم میکنید، اما تحت قواعد ادب، طرف مقابل را به حال خود رها میکنید. نه به این خاطر که شما ضعیف یا ترسو هستید یا شکست خوردهاید؛ به این خاطر که آرامش را به آشفتگی ترجیح میدهید. ادب باعث میشود عذرخواهی آسانتر شود، چون عذرخواهی بههیچوجه به معنای تسلیم شدن مطلق نیست. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
بخش عمدهای از موارد بروز خشم و از دست دادن کنترلِ خویشتن به دلیل نابالغی است. اگر واقعاً متوجه میشدیم که قضیه از چه قرار است، قصد و نیت طرف مقابل چه بوده است، چه برداشتی از افکار ما داشته است، خلاصه اینکه اگر درک بیشتری از پیشزمینهٔ سوءتفاهمِ ایجاد شده داشتیم، آنگاه به این اندازه عصبانی و دلخور نمیشدیم. به تعبیر دیگر اگر میتوانستیم به خودمان فرصت دهیم که ببینیم واقعاً در ذهنمان چه میگذرد، آنگاه درمییافتیم که در پسِ این خشم، نوعی احساس شرم بابت آسیبپذیریِ خودمان وجود دارد؛ یا در پسِ بیصبری، ترس از شکست قرار دارد. بنابراین ابراز ادب لزوماً به معنای انکار احساسات حقیقی خویشتن نیست، بلکه فرصت بیشتری فراهم میکند تا عواطفمان را دقیقتر درک کنیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
مودب بودن مانع این نیست که عصبانی یا ناراحت یا آزردهخاطر باشیم. بلکه کاری که ادب انجام میدهد این است که بیانِ احساس را به تأخیر بیندازد. ادب، مانع قضاوت زودهنگام میشود. مجال میدهد تا قدری زمان بگذرد و اطلاعات بیشتری نمایان شود، تا پیش از انجام هر کاری، خشم ایجاد شده قدری فروکش کند. تأخیری که ادب به بار میآورد به شما فرصت میدهد تا اصل واقعیات را دریابید. فضایی ایجاد میکند تا دلیل اصلیِ خشم را متوجه شوید. اگر چیزهای بیشتری میدانستید، ممکن بود اینطور از کوره درنروید. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
وقتی مسئله این باشد که چگونه در حضور دیگر افراد آرامش خود را حفظ کنیم، آیا ایدههای باادب بودن و خوشرفتاری هیچ کمکی به ما میکنند؟ آرامش در حضور دیگران به معنای بیتفاوتیِ سرد نیست، این است که بخواهیم نه خودشان و نه مسائل زندگیشان آرامش ما را بههم نزنند و برایمان مزاحمت ایجاد نکنند. مسئله این است که سطح آشفتگی و عصبانیتِ بالا، مانع این میشود که کارهایی را انجام دهیم که بهنظرمان لازم و پسندیده است. عصبانیت و دلخوریِ زودهنگام رابطهٔ ما را با دیگران به تباهی میکشاند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ما نیاز به ندایی جایگزین داریم تا جلوی ترسهایی که باعث گریزمان از مسائل میشوند را بگیرند؛ ندایی که تواناییهای نهفتهمان را به ما یادآور شود که ترسهای فعلی مانع شکوفایی آنها شده است. در مغز ما فضای بزرگ و غارمانندی وجود دارد که شامل صدای همه کسانی است که تاکنون میشناختهایم. باید یاد بگیریم نداهای غیرمفید را خاموش و بر نداهایی تمرکز کنیم که ما را در شرایط دشوار هدایت میکنند. دانستن این که فارغ از تمام اتفاقات بیرونی، در هر صورت، ما را دوست میدارند، شرایط ایدهآلی فراهم میکند تا زندگی را پیش ببریم. این شرایط به ما انرژیِ لازم برای خطر کردن و مقاوم بودن را میدهد، بدون اینکه اضطراب حاد مانع عملکرد خوب ما شود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
بسیاری از ما در کنار اشخاصی عصبی بزرگ شدهایم که وقتی جای پارک خودرو گیر نیاورند، عصبانی میشوند یا وقتی مانع اداری کوچکی (مثلاً قبض برق) بر سر راهشان قرار گیرد، دست از کار میکشند. این افراد خودشان را قبول ندارند و بنابراین بدون اینکه نیت آسیب زدن به ما را داشته باشند نمیتوانند اعتماد زیادی به تواناییهای ما داشته باشند. هر وقت امتحانی پیش رو داریم، آنها بیش از ما دلهره دارند. وقتی بیرون میرویم، مدام میپرسند که آیا لباس کافی پوشیدهایم یا نه. آنها مدام نگران دوستان و معلمان ما هستند. از قبل مطمئن هستند که تعطیلات قطعاً خراب خواهد شد. حال این صداها تبدیل به نداهای درونیِ خودمان شدهاند و ذهنمان را دچار ابهام میکنند و دیگر نمیتوانیم ارزیابیِ دقیقی از تواناییهایمان و چیزهایی که میتوانیم به دیگران بیاموزیم داشته باشیم. ما صدای ترسها و شکنندگیهای نامعقول را به نداهای درونی خود تبدیل کردهایم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
بایستی ندایی در خود ایجاد نماییم که دستاوردهایمان را از عشق مجزا کند: که یادآور شود ما حتی در صورت شکست باز هم ارزش دوست داشته شدن داریم و برنده شدن تنها بخشی از هویت یک فرد، نه لزوماً مهمترین بخش آن است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اغلب نهتنها به این خاطر آزرده میشویم که باید چیزی را به دیگری بیاموزیم، بلکه به این خاطر نیز عصبی میشویم که «دانشآموز» آن مسئله را اصلاً نمیداند؛ که البته ناآگاهیِ وی مرتبط است با سطح تحصیلات، پسزمینه، میزان حقوق و غیره. ما معمولاً در پس ذهنمان از اینکه کسی از چیز مهمی اطلاع ندارد بسیار بیزاریم، با وجود اینکه هرگز فرصت یادگیری برای آن شخص فراهم نشده است. شدت این نومیدی بهقدری است که ما را از ثبات لازم برای آموختن این نکته به وی محروم میکند که به دیدگاه ما احترام بگذارد (و چه بسا بعدها در عمل دیدگاه ما را در پیش بگیرد). آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
معلم خوب میداند که برای آموزش موفق، زمانبندی، امری حیاتی است. ما ناخودآگاه تمایل داریم بهمحض اینکه مشکلی پیش میآید در همان لحظه درسِ مربوط به آن مشکل را آموزش دهیم، به جای اینکه صبور باشیم تا فرصت مناسبی پیش آید که دانشآموز با احتمال بیشتری به آن توجه نشان دهد (این فرصت ممکن است چند روز بعد پیش آید). و بدین ترتیب معمولاً شرایط را طوری رقم میزنیم که پیچیدهترین و دشوارترین کارهای آموزشی خود را زمانی برای دانشآموز توضیح میدهیم که خود تحت فشار زیادی هستیم و دانشآموز نیز خسته و یا عصبی است. باید یاد بگیریم که همچون ژنرالی چیرهدست عمل کنیم که میداند چگونه منتظر بماند تا بهترین شرایطِ انجام حرکت ایجاد شود. حتی میتوان گفت باید مکتبی فکری تأسیس کنیم که موضوع اصلیاش زمانبندیِ مناسب برای حل موضوعات مهم و دشوار باشد؛ تا در این مکتب نسل به نسل داستانهایی در این مورد نقل شوند که چگونه پس از سالها تلاش بینتیجه و تکرار حملات رودرروی بیفکرانه، معلمی بزرگ صبورانه کنار دستگاه ظرفشور مکث کرد تا وقتی که همسرش روزنامه را کنار گذاشت، در مورد تعطیلات پیش رو فکر کرد و بعد با دقت تمام نکتهای را بیان کرد که مدتها در ذهنش حلاجی کرده بود، و سرانجام معلمِ داستان، به فتحی عظیم در امر آموزش دست یافت. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
هرچه کمتر نگرانِ موفقیتِ فعالیتهای آموزشیِ خود باشیم، احتمال موفقیتمان بیشتر میشود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
آموزش در واقع عملیات روانشناختیِ بنیادینی است که سلامت جامعه، روابط و خدمات وابسته به آن است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ما باید پریشانی، نومیدی، نگرانی و ناراحتیِ درونی افرادی را پیش خودمان مجسم کنیم که از نگاه بیرونی فقط عصبی بهنظر میرسند. ما باید در موقعیتی که اصلاً انتظارش نمیرود نیز دلسوزی کنیم: یعنی نسبت به کسانی که ما را بیش از همه آزار میدهند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
گفتهاند فیلسوف فرانسوی، امیل آگوست چاغتیه (که با نام اَلِن شناخته میشود) ، بهترین معلمِ نیمهٔ اول قرن بیستم در فرانسه بوده است. او برای آرام کردن خود و شاگردانش هنگام رویارویی با اشخاص آزارنده، فرمولی ابداع کرده بود. او نوشته است: «هرگز نگویید که افراد شرور هستند. شما فقط باید دلیل رفتارهایشان را دریابید». منظور او این بود: در پی آن منبع رنج باشید که باعث میشود شخص به شیوههایی مخوف رفتار کند. فکر آرامشبخش این است که تصور کنیم آنان در درون خویش از موضوعی رنج میبرند که ما نمیتوانیم ببینیم. بالغ بودن یعنی بیاموزیم که این نواحیِ درد و رنج را تصور کنیم، علیرغم اینکه شواهد چندان کافی در اختیار نداریم. شاید آنطوری بهنظر نرسند که گویی به دلیل درد روانشناختیِ درونی است که عصبانی شدهاند: چه بسا سرخوش و خودشیفته بهنظر بیایند. اما آن دلیل پنهان قطعاً وجود دارد؛ وگرنه آن شخص باعث آزردگی ما نمیشد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اینکه در دنیایی زندگی میکنیم که آموختهایم با کودکان مهربان باشیم، واقعیتی بسیار احساسبرانگیز است و اگر بیاموزیم که در برابر رفتارهای کودکانهٔ یکدیگر نیز قدری تحمل بیشتر داشته باشیم، چقدر بهتر خواهد شد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
کودکان گاهی رفتارهای بسیار نامنصفانهای از خود بروز میدهند: سرِ کسی که مراقب آنهاست جیغ میکشند، ظرف پاستایی را پس میزنند که به شکل حیوانات برایشان آماده شده، یا چیزی را که برای آنها آوردهاید دور میاندازند. اما بهندرت از این رفتارهای آنها عصبانی یا دلگیر میشویم. دلیلش این است که انگیزه یا نیتی منفی به کودک نسبت نمیدهیم. خوشبینانهترین تفسیر را از رفتارهایشان میکنیم. فکر نمیکنیم که آنها قصد ناراحت کردنِ ما را دارند. احتمالاً گمان میبریم قدری خسته یا بیحوصلهاند، یا لثههایشان زخم شده یا از تولد خواهر یا برادری جدید ناراحت هستند. ما فهرستی طولانی از دلایل احتمالی در ذهنمان داریم که هیچ یک از آنها موجب آشفتگی یا عصبانیت شدید ما نمیشوند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
زخمهای پنهان ترکهای درونی که روزها، هفتهها و سالها روی هم انباشته شدهاند دلیل فورانهای ناگهانی گاه و بیگاه ما هستند؛ خشمهایی که باعث حیرت ناظران میشوند. گاهی یک حرفِ ظاهراً بیاهمیت باعث پاسخی آتشین از جانب ما میشود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
شرایط ایدهآل این است که میتوانستیم پیشاپیش در مورد حساسیتهای خویش به دیگران هشدار دهیم، تا وقتی با ما سروکار دارند این مسأله را در نظر بگیرند. ما این کار را در مورد آسیبها و زخمهای فیزیکی بهآسانی انجام میدهیم. اگر دستتان پانسمان شده باشد، دیگران میدانند که نباید آن را فشار دهند. بهلحاظ نظری همین کار را میتوان در مورد نواحی حساس روان نیز پیاده نمود.
با این حال بسیار خجالتآور و ناجور است که به دیگران توضیح دهیم که از گذشته دچار چه زخمها و آسیبهایی هستیم. فرصت این کار نیز وجود ندارد. و در هر صورت بیان این امور نیز چندان بازتاب خوبی بر شخصیت ما نخواهد داشت. چه بسا آسیبی که دچارش هستیم ناشی از آن باشد که پول زیادی را هدر دادهایم. یا ناشی از رابطهٔ نامشروعی باشد که باعث احساس گناه در ما شده و از برملا شدن آن میترسیم. یا چون زیاد پورنوگرافی اینترنتی میبینیم، از خودمان منزجر هستیم. بار سنگینی را بر دوش خود احساس میکنیم و تنها راه این است که ادامه دهیم و نمیتوانیم اجازه دهیم دیگران دلیل این بار سنگین را بفهمند. بدین ترتیب با بنبستی زجرآور روبهرو میشویم: دیگران با توجه به تصوری که از ما دارند، بیش از آنچه نیتشان است باعث رنجش ما میشوند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
یکی از دلایلی که چرا ممکن است دیگران بدون قصد و نیت به ما آسیب برسانند، این است که ما اغلب از بیرون قویتر از آن بهنظر میرسیم که در واقع هستیم. شاید خودمان هم ندانیم که چقدر در این کار مهارت یافتهایم که دیوارهای با نمای بشاش و محکم بر گِرد دیگران بکشیم. این احتمالاً چیزی است که در اوایل دورهٔ بلوغ آموختهایم، یعنی زمانی که وارد دورهٔ تحصیلیِ جدید شده بودیم. با اینکه این اغلب خودش مزیتی است، اما چه بسا باعث شود دیگران حرفهایی خشن و آزارنده به ما بگویند بیآنکه واقعاً منظوری داشته باشند. آنها واقعاً نمیدانند که ما چه اندازه شکننده و ضربهدیده هستیم. آنان متوجه نیستند که حرفها یا اعمالشان چه تأثیری میتواند بر ما بگذارد، چون نمیدانند و واقعاً نمیتوانند که بدانند که روان ما چه اندازه شکننده است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
وقتی بدین حد از خودمان منزجر باشیم و بیرونِ از قلمرو هشیاریِ آگاهانه قرار داشته باشیم، مدام در پی یافتن تأیید از جهان پیرامونمان هستیم تا ثابت کنیم واقعاً همان فرد بیارزشی هستیم که تصور میکنیم. چنین تصورات و انتظاراتی اغلب در کودکی شکل میگیرند، که مثلاً یکی از نزدیکانمان باعث شده دچار احساس زشتی شویم و تصور کنیم حقمان است سرزنش شویم؛ در نتیجه وقتی وارد جامعه میشویم انتظار بدترین چیزها را داریم، نه به خاطر اینکه این انتظار لزوماً صحیح (یا لذتبخش) است، بلکه چون برایمان آشنا بهنظر میرسد. چون در بندِ الگوهای متعلق به گذشته هستیم که هنوز آنها را بهدرستی درک نکردهایم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اینکه چرا فوراً منظور بد برداشت میکنیم و تصور میکنیم که طرف مقابل قصد قبلی برای توهین و آسیب داشته است، از جمله به دلیل یکی از پدیدههای تلخ روانشناختی است: تنفر از خویشتن. هرچه خود را کمتر دوست داشته باشیم، در نظر خویش هدف مناسبتری برای آزار و تمسخر هستیم. چرا دقیقاً همان وقتی که مشغول به کار میشویم، دریلی پرسروصدا در بیرون شروع به کار میکند؟ چرا صبحانهٔ هتل دیر میرسد، با اینکه برای رسیدن به جلسه عجله داریم؟ چرا اپراتورِ تلفن، اطلاعات موردنیاز ما را اینقدر دیر پیدا میکند؟ زیرا بهنظرمان محرز میرسد که نقشهای علیه ما در کار است. چون هدف مناسبی برای چنین اتفاقاتی هستیم. چون در زمرهٔ کسانی هستیم که احتمالش بیشتر است صدای مختلکنندهٔ دریل به سراغشان بیاید: چون سزاوار آن هستیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
یکی از راههای اصلیِ دستیابی به آرامش، داشتنِ قدرت تشخیص و تمیز است؛ اینکه بتوانیم حتی در وضعیتهای بسیار چالشبرانگیز بین عملی که یک شخص انجام میدهد و عملی که مد نظرش بوده، فرق بگذاریم.
در عرصهٔ قانون، این تمایز را با دو مفهوم متمایزِ قتل و قتلِ نفس پاس داشتهاند. نتیجهٔ هر دو چه بسا یکی باشد: بدنی بیجان در حمامی از خون. اما در مجموع حس میکنیم از لحاظ نیتِ شخصی که مرتکبِ عمل شده است، تفاوت بزرگی در کار است.
دلیل بسیار خوبی وجود دارد که چرا باید به نیاتِ افراد اهمیت بدهیم: چون اگر عمل وی عمدی بوده باشد، آنگاه وی سرچشمهٔ خطری همیشگی ست و چه بسا عمل خویش را تکرار کند؛ بنابراین جامعه باید از خطر وی مصون بماند. اما اگر عملی تصادفی بوده باشد، وی باید عذرخواهی قلبی نموده و آسیب را جبران نماید، که ضرورت اِعمال مجازات را بسیار میکاهد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ترس بهطور کشندهای میتواند توانایی ما را برای مقابله با مشکلات واقعی و زیربنایی از بین ببرد. آرامتر بودن اصلاً به این معنا نیست که فکر کنیم همهچیز به خیر و خوشی تمام خواهد شد، بلکه صرفاً بدین معنا ست که با وضعیت ذهنی بهتری با چالشهای حقیقی زندگیمان روبهرو خواهیم شد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اگرچه ایدهٔ ضعف قدرت به ما توصیه میکند که این باور را در ذهن خود روشن کنیم که تمام ویژگیهای خوب این شخص جدید نیز بالاخره در دورهٔ مهمی از زندگی به رفتارهای دیوانهکنندهٔ دیگری ربط دارد. ممکن است ندانیم که چطور ما را عصبانی خواهد کرد، اما میتوانیم مطمئن باشیم که این کار را خواهد کرد. باید قبل از اینکه به این عشقهای گذرا راه بدهیم از خودمان بپرسیم که جنبههای واقعاً خوبِ غریبهها چطور میتوانند به یک مشکل تبدیل شوند. صبر داشتن خارقالعاده است، اما همین شخص در برخی جاها منفعل بهنظر خواهد رسید. وقتی واقعاً لازم است عجله کنید، او شتابی به خرج نخواهد داد. وقتی میخواهید سریع از فروشگاه خارج شوید او با دیگران شروع به گپوگفتی طولانی میکند. باغبان هر روز صبح زود بیرون میرود تا باغچه را مرتب کند و دنبال حلزون بگردد، در حالی که دوست دارید صبح زود در تخت گرم و نرم کنار هم باشید. نمیدانیم دقیقاً چه مشکلاتی پیش میآید. اما باید کاملاً مطمئن باشیم که مشکلات بسیاری در میان خواهد بود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
بهکرات به آدم جدیدی برمیخورید که از جنبههایی بهنظر میرسد بهتر از همسر فعلی شماست. او را در یک مهمانی ملاقات میکنید و میبینید که آدم بامزه و جذابیست. یا دورهای را تدریس میکند که در آن شرکت میکنید و میبینید که چه آدم صبوریست. همسایهای دارید که همیشه به باغچهاش میرسد و از طرز رسیدگیاش خوشتان میآید و همچنین از ظاهرش هنگامی که بلوز کهنهاش را پوشیده است. ما فریب چنین افرادی را میخوریم. تصور میکنیم که با آنها بودن چقدر خوب خواهد بود و این باعث میشود در تعامل با همسرمان بیش از پیش تندخو باشیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اگر نقصهای شریک زندگیمان را اینطور ببینیم سخت عذاب میکشیم. نظریهٔ ضعفِ قدرت به ما یادآوری میکند که بسیاری از ویژگیهای آزارنده و ناامیدکنندهٔ همسر ما، در واقع سایههایی از همان ویژگیهای او هستند که ما دوستشان داریم. باید فهرستی از آزارندهترین خلقیات او تهیه کنیم و برای هر کدام از خود بپرسیم: «این صفت ناراحتکننده به چه ویژگی خوبی مرتبط است؟» قطعا چندتایی پیدا خواهیم کرد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اگر در ذهن داشته باشیم که ضعفهای هر شخصی با قوتهایی همراه است، آنگاه در روابطمان به آرامش بیشتری میرسیم. این دیدگاه تفسیری از جنبههای واقعاً دلسردکنندهٔ همسرمان ارائه میدهد که کمتر تهدیدآمیز و عصبانیتآور است. وقتی همسرمان ما را ناراحت میکند، شدیداً گرایش داریم که تصور کنیم بهسادگی میتوانست از این بخش رفتارش اجتناب کند. چرا نمیتواند خیلی راحت وسواسش را برای تمیز کردنِ میز آشپزخانه رها کند؟ چرا بیشتر استراحت نمیکند؟ چرا زود نمیخوابد؟ چرا تمرکز بیشتری روی شغلش ندارد؟ این سؤالات در ذهن ما میچرخند و به شیوهای نسبتاً ناخوشایند برایشان پاسخ جور میکنیم. به این خاطر است که برای زندگی مشترکمان اهمیتی قائل نیست. به این دلیل که آدم پستی است. به این دلیل که وسواسی، سرد، خودخواه یا ضعیف است. ما اعمال او را نتیجهٔ ویژگیهای واقعاً بدی میدانیم که اگر بخواهد میتواند تغییرشان دهد. احساس میکنیم عمداً میخواهد روی اعصابمان برود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
چیزی که در اینجا میبینیم، نمونههایی از اصول طبیعی انسان است: اصلِ ضعفِ قدرت. در این حالت هر ویژگی خوبی که یک شخص دارد، در برخی شرایط همراه با یک ضعف مرتبط خواهد بود. کسی که بهطور هیجانانگیزی خلاق و مبتکر است احتمالاً کارهای عملی و روزمره را بهسختی انجام میدهد. کسی که بهطور حیرتانگیزی به کاری تمرکز دارد، به همان دلیل احساس میکند که مجبور است انتظارات کار خود را بر علایق و نیازهای شما ترجیح دهد. شخصی که شنونده و همدل خوبی است، گاه به فردی مردد تبدیل میشود، زیرا ذهن تیزی دارد که نکات خوب جنبههای مخالف را با هم ببیند. فردی که بسیار پرانرژی است و از نظر جنسی ماجراجوست و با وفاداری دست و پنجه نرم میکند. فرد بسیار پرحرف ممکن است بخواهد تا سه نیمه شب بیدار بماند و صحبت کند و وقتی به او یادآوری کنید که باید زود بیدار شود و بچهها را به مهدکودک ببرد، واکنش بدی نشان خواهد داد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اما وقتی رابطه ادامهدار میشود بیشتر و بیشتر در مورد نقصهای شریک خود دغدغه پیدا میکنیم و اغلب تناقضی آزاردهنده در اینجا وجود دارد: چیزهایی که ما را عصبانی میکنند به همهٔ آن ویژگیهایی ارتباط پیدا میکنند که در ابتدا برایمان جذابیت داشتند. غیرقابلپیشبینی بودنِ شخصِ خودجوش کمکم ما را عصبانی میکند. آشپزخانهای که همیشه مرتب است شاید این حس را در ما ایجاد کند که خواستههای همسرمان بیش از حد انتظار است. همسرمان که ستارهٔ اجتماع است کمکم در ما احساس ناامنی ایجاد میکند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
همهٔ ما گرایش داریم افراد را به خاطر خوبیهایشان دوست داشته باشیم. این همان چیزیست که ما را گرد هم میآورد. اگر دوستی از شما بپرسد چه چیزی را در شخصی میبینید که میخواهید با او رابطه داشته باشید، به برخی ویژگیهای دوستداشتنیِ او اشاره خواهید کرد. شاید او در آشپزخانه خیلی مرتب و تمیز است و واقعاً از این که همه چیز تحت کنترل است و بهزیبایی مرتب شده، لذت میبرید. یا شاید خیلی خوشکلام و بازیگوش است و در کنار او بودن خیلی سرگرمکننده. در مهمانیها همه فکر میکنند که او فرد جذابی است و شما هم به خود میبالید که با کسی هستید که در تعامل اجتماعی بسیار مهارت دارد. یا نه، شاید دارای تمایلاتی واقعاً جذاب و طغیانگر است: خیلی بهنظر دیگران اهمیت نمیدهد، راه خود را دارد و کار خودش را انجام میدهد. اگر کارش را دوست ندارد آن را رها میکند و در لحظه تصمیم میگیرد که آخر هفته در اردو پیشقدم باشد یا هشت نفری که در بیرون دیده را ناگهان به مهمانی آخر شب دعوت میکند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
امروز در جامعهای زندگی میکنیم که برعکس آن دیدگاه را دارد. در این جامعه تصور این که زندگی شهوانی و عمیقاً جذاب و ارضاکنندهای نداشته باشیم شوکهکننده است. البته این امر در پیوند عاطفی با زندگی مشترک صورت میگیرد و یک عمر دوام دارد. اکنون دیدگاهی مثبت به رابطهٔ جنسی کاملاً مرسوم شده است؛ اما این دیدگاه یک مشکل آزاردهنده را به همراه دارد، زیرا در نظر نگرفته است که چه تعداد مانع واقعی برای تحقق آن وجود دارد. زیرا این دیدگاه، بیآنکه عمدی در کار باشد، سرچشمهٔ جدیدی از بیم و هراس شده است. اگر از ابتدا با این فرض آغاز میکردیم که علیالاصول باید در زندگی جنسیمان بسیار کم توقعتر باشیم، زندگی بسیار آرامتری میداشتیم. بهترین راه دستیابی به زندگی جنسیِ اصطلاحاً «خوب» این است که برای این ایده ارزش قائل شویم که یک رابطهٔ جنسی عالی، یک استثنای گاه به گاه و خلسهآور در زندگی خواهد بود که در مواقع دیگر سرشار از سازشها و امیال ناکام خواهد بود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
زندگی جنسی ما به شیوههایی پیچیده و مدتها پیش، حتی از آغاز روابط ما، رشد کرده است. شخصیت جنسی هر شخص، در طول سالها بهتدریج شکل گرفته و رشد کرده و از بدو کودکی تحتتأثیر عناصر مختلفی بوده است: تصویر روی جلد مجلهٔ مد، صحنههای کلیدی در فیلمها، کلمات موجود در ترانهٔ آهنگی که برادرش دوست داشته است، کسی که در عروسی پسرخالهاش رقصیده است، آرایش موی مادرش… شخصیت جنسی، قبل از اینکه اصلاً کسی وجود داشته باشد که آن را برایش بروز دهیم، در عمق و تخیلات خصوصی ما شکل میگیرد. این زبانی شخصی است که هیچکسِ دیگری سخن گفتن به آن را بلد نیست. انتقال این زبان به دیگری اینکه کاری کنیم دیگری شخصیت جنسی ما را بفهمد واقعاً کار ظریف و دشواری است. ممکن است مجبور شویم که همراه همسرمان تمام آن مراحل زندگی و بخشهای نیمهفراموششده را دوباره ردیابی کنیم تا دریابیم هویت جنسی امروز ما چگونه شکل گرفته است، اما وقتی احساس میکنیم یک رابطهٔ جنسیِ عالی باید خودانگیخته، دراماتیک و تماما پرشور باشد، انجام همهٔ این کارها برایمان دشوار میشود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
برای افرادی که مدت طولانی با هم بودهاند، ممکن است سخت باشد که رابطهٔ جنسی را از سایر امور خانه تفکیک کنند. کسی که سعی میکند حرف خودش را در مورد یک موضوع مهم مالی به کرسی بنشاند یا سعی میکند نظراتش را در مورد تعطیلات تحمیل کند، برایش خیلی سخت خواهد بود که دنده را عوض کند و در تختخواب جرأت داشته باشد که منفعلتر و مطیعتر باشد. ممکن است واقعاً دلش بخواهد، اما احساس میکند نمیتواند تا این حد آسیبپذیری را به نمایش بگذارد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
باید در زمانهای منظم مجالی فراهم کنیم، شاید هر چند ساعت یک بار، تا بتوانیم بدون شرمندگی پرسیدن این سؤال را کاملاً مشروع بدانیم «من واقعاً به تو نیاز دارم، هنوز من را میخواهی؟» این باید یکی از معمولیترین سؤالات ما باشد. ما نباید هیچ پیوندی بین اذعان کردن به نیاز به دیگری و اصطلاح تأسفبار ستمگرانه و مرد سالارانهٔ «نیازمندی» ببینیم. باید بهتر بتوانیم عشق و اشتیاقی را بشناسیم که در پسِ برخی از بیتفاوتیها، کنترل کردنها و بیرحمانهترین لحظات زندگی خودمان و همسرمان وجود دارد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
راهحل تمام این مشکلات این است که تصویری جدید و دقیقتر از عملکرد عاطفی را برای خود هنجارسازی کنیم: اینکه روشن کنیم شکننده بودن و نیاز همیشگی به قوت قلب داشتن، بهویژه در مورد رابطهٔ جنسی، نشان از پختگی و سلامت ما دارد. به این دلیل رنج میبریم که زندگی بزرگسالی، یک تصویر بیش از حد قوی از نحوهٔ عملکرد به ما تحمیل میکند. زندگی بزرگسالی سعی میکند به ما آموزش دهد بهطور غیرمعقولی مستقل و آسیبناپذیر باشیم. به ما پیشنهاد میدهد که درست نیست بابت چند ساعت دوری، از او بخواهیم به ما نشان دهد که ما را دوست دارد. یا اینکه به این خاطر که در مهمانی توجه زیادی به ما نکرده و وقتی میخواستیم مهمانی را ترک کنیم او دوست داشت بماند، از او بخواهیم ثابت کند از ما دل نکنده است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
در اعماق روان خود محبت دیگری را نسبت به خودمان فرض نمیگیریم و هیچوقت از دوطرفه بودن رابطه اطمینان نداریم؛ همیشه ممکن است تهدیدهایی واقعی یا موهوم برای کمال عشق وجود داشته باشد. آغاز احساس ناامنی ظاهراً میتواند امری بسیار جزئی باشد. شاید دیگری بهطور غیرعادی مدام سر کار بوده یا صحبت کردن با غریبهای در مهمانی او را هیجانزده کرده باشد. یا اینکه مدت زیادی از آخرین رابطهٔ جنسیاش گذشته باشد. شاید وقتی وارد آشپزخانه شدیم بهگرمی با ما برخورد نکرده باشد. یا اینکه نیم ساعت سکوت کرده باشد.
با این حال حتی پس از سالها زندگی با کسی، ممکن است هنوز معضل ترس را داشته باشیم و از او بخواهیم ثابت کند ما را دوست دارد. اما اکنون مشکل وحشتناک دیگری بروز میکند: حالا فرضمان این است که چنین اضطرابی اصلاً نمیتوانسته وجود داشته باشد. این باعث میشود شناخت احساساتمان سخت شود، چه برسد به اینکه بتوانیم آنها را به شیوهای به طرفمان منتقل کنیم که اصلاً این امکان فراهم شود و به ما اطمینان دهد تا درک و همدردیای که به دنبالش هستیم اتفاق بیافتد. بهجای اینکه با مهربانی تقاضای اطمینان کنیم و بهزیبایی و با فریبندگی خواستهٔ خود را مطرح کنیم، ممکن است نیازهای خود را پشت رفتار خشن و آزارنده مخفی کنیم. که در این صورت قطعاً تلاشهای ما بینتیجه خواهد بود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
فرض بر این است که وحشتِ طرد شدن در رابطه منحصر به یک دورهٔ محدود و مشخص خواهد بود؛ یعنی آغاز آن. وقتی شریک زندگی در نهایت ما را میپذیرد و پیوند ما شروع میشود، فرض این است که ترس باید تمام شود. پس از اینکه دو نفر تعهد کامل و صریحی را نسبت به هم اعلام کردند، وقتی بااطمینان قرارداد ازدواج بستند، یک خانه برای خود دست و پا کردند، سوگند خوردند، فرزندانی به دنیا آوردند و برایشان اسم گذاشتند، ادامه یافتنِ اضطراب عجیب خواهد بود.
اما در واقع یکی از ویژگیهای عجیبتر رابطه این است که ترس از طردِ جنسی هرگز تمامشدنی نیست. این ترس حتی در افراد کاملاً سالم و عاقل، در روزهای متمادی زندگی ادامه مییابد و پیامدهای مخربی نیز در پی دارد؛ عمدتاً به این دلیل که توجه کافی به آن نمیکنیم و آموزش ندیدهایم که علائم خلاف این مسئله را در دیگری پیدا کنیم. نتوانستهایم راهی سودمند پیدا کنیم که اذعان کنیم چقدر به قوت قلب نیاز داریم و اَنگ هم نخوردهایم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
چه لحظات شیرینی است آن هنگام که در اوایل رابطه یک نفر شهامت این را ندارد که به دیگری بفهماند چقدر دوستش دارد. آنها عاشق این هستند که دست یکدیگر را لمس کنند و مکانی برای زندگی خود بیابند؛ اما ترس طرد شدن از یکدیگر آنقدر شدید است که تردید میکنند و تزلزل به خرج میدهند. فرهنگ ما همدردی زیادی برای این مرحلهٔ بسیار آسیبپذیر و ناشیانهٔ عشق قائل است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
یکی از فرضهای زندگی مدرن این است که دست یافتن به رابطهٔ جنسی مطلوب کار سادهای است: باید کسی را پیدا کنیم که فکر میکنیم مهربان و جذاب است، باید بتوانیم بدون ناراحتی در مورد نیازهایمان صحبت کنیم، باید چندین دهه رابطهٔ جنسی عالی داشته باشیم و باید بدانیم چطور اشتیاق و هیجان را با احترام عجین کنیم. احساس میکنیم شادکامی در این دورهٔ زندگی، کاملاً حق ما است. اما در نتیجه در بسیاری مواقع از زندگی جنسیمان ناراضی هستیم، که تعجبی هم ندارد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اگر بپذیریم که به اشتراک گذاشتنِ فضا و زندگی، کار بسیار سختی است و در عین حال بسیار مهم و ارزشمند است با رویکردی بسیار متفاوت به اختلافها خواهیم پرداخت. بله، ما کماکان در این مورد بحث خواهیم کرد که چه کسی سطل آشغال را دم در ببرد، چه کسی پتوی بیشتری روی خود بکشد و کدام برنامهٔ تلویزیونی را ببینیم… اما دیگر ماهیت اختلافها نسبت به گذشته تغییر خواهد کرد. لزوماً دیگر کمتحمل و بیادب نمیشویم، غر نمیزنیم و طفره نمیرویم. شهامت مقابله با نارضایتیها را داریم صبورانه کنار همسرمان مینشینیم و دو ساعت تمام، شاید حتی با اسلاید رایانهای، در مورد سینک آب و خردهنانها بحث کنیم و بدین ترتیب عشق خود را حفظ کنیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
رسیدن به رابطهٔ آرامشبخشتر، لزوماً حذف کردن نقاط اختلافنظر و مشاجرهها نیست. بلکه راهش این است که پیشاپیش بپذیریم مشکلات اتفاق میافتند و به ناچار نیازمند فکر و زمان بسیار زیادی برای رسیدگی به آنها هستیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ریشهٔ بسیاری از دردسرهای ما این است که برایمان جا نیفتاده که برخی چالشها ممکن است چقدر سخت و طاقتفرسا باشند. گوستاو فلوبر در روزهای آغازین کار نویسندگیاش بود که به شیوهٔ خاص خودش درسی دردناک را فراگرفت. در اواخر دههٔ بیست زندگیاش بسیار مشتاق شد که شخصیت ادبی بزرگی شود و خیلی زود رمانی به نام وسوسهٔ سن آنتونی نوشت. از افراد مختلفی نظر خواست و همه، به اتفاق آرا، گفتند باید دستنوشت کتابش را به آتش بیندازد و او هم انداخت. سپس کار دیگری به نام مادام بوواری را شروع کرد و این بار با این دیدگاه جدیتر که این فرآیند میتواند چقدر دشوار و زمانبر باشد و شاید گاهی مجبور شود با یک پاراگراف مدتها کلنجار برود و چه بسا نظرش در مورد آهنگِ یک جمله چندین بار تغییر کند. این رمان پنج سال وقت او را گرفت، اما سرانجام بهعنوان یک شاهکار شناخته شد. توجه زیاد به جزئیات نوشتهها، پاداش بسیار بزرگی برای او به ارمغان آورد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
برای داشتنِ زندگی آرامتر باید نقاط تعارض و استرس را در زندگی خانوادگی جدی بگیریم. آنها باید شأن بالایی داشته باشند و پیچیدگی و نقش آنها در موفقیت عشق باید به رسمیت شناخته شود. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
وقتی تنشی وجود دارد که مایل نیستیم روی آن هزینه کنیم، خیلی راحت نقش یک آدم غرغرو و طفرهرو را به خود میگیریم. فرد غرغرو سعی میکند روی رفتار دیگری تأثیر بگذارد، اما دیگر سعی نمیکند توضیح منطقی بدهد. در عوض از تاکتیک سیخونک زدن و چربزبانی و اصرار مداوم استفاده میکند. فرد غرغرو از آوردنِ دلیل موجه و توضیح مناسب، شانه خالی میکند. هنگامی مرتکب این رفتار میشویم که فکر میکنیم مسئله ارزش توجهِ شناختی ندارد. فرد طفرهرو نیز به سهم خود از انجام آنچه به او توصیه شده خودداری میکند. اما اینگونه افراد توضیحی قانعکننده و جدی به فرد غرغرو ارائه نمیدهند که چرا با حرفش موافق نیستند. آنها فقط به طبقهٔ بالا میروند و در را محکم میکوبند. از نظر هر دو طرف، واضح و آشکار است که این کشمکش ارزش ندارد، اما با این وجود اصلاً از رخ دادن آن پیشگیری نمیکنند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
نگرشهای ما نسبت به رابطه، اموری جهانشمول و همیشگی نیستند. این نگرشها ساختهٔ فرهنگند. اگرچه این میراثی نیست که هشیارانه از آن آگاهی داشته باشیم، تفکر کنونی ما قویاً توسط نگرشهای رمانتیک شکل گرفته است که به برخی انتظارات والا و رفیع منجر شدهاند و هنگامی که اینها برآورده نمیشوند به ترس و خشم بیشتر منجر میشوند. مجموعه دیدگاههای کلاسیک امیدهای نازلتر و کمتر دراماتیکی را در مورد رابطهٔ خوب میپرورند و احترام زیادی برای ویژگیها و مهارتهایی قائلند که به ما کمک میکنند تنشها را مدیریت کنیم. در جستوجوی رابطههایی آرامتر و عشقهایی شادتر، نگرشهای جمعی ما باید بیشتر به سمت تفکر کلاسیک، مؤدبانه و بدبینانهتر هدایت شوند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
کلاسیکباوری مفهوم آموزش را بهطور گسترده پذیرفته است. در دیدگاه کلاسیک نه تنها شاید لازم باشد بیاموزیم که چگونه شعر بسراییم، ممکن است در مورد مدیریت یک رابطه نیز نیاز به آموزش داشته باشیم. بنای فکریِ کلاسیکباوری این است که ما بهطور طبیعی آمادگی مواجهه با بسیاری از چالشهای اساسیِ زندگی را نداریم. ما با مشکلات دشوار زندگی روبهرو میشویم در حالی که دچار نقصان جدی در مهارت هستیم. بهطور طبیعی قادر نیستیم جر و بحث را متوقف کنیم، معذرتخواهی کنیم یا در کار آشپزخانه سهیم شویم. در ذهن کلاسیک اینها مهارتهایی حیاتی و آموختنیاند و آموزش دیدن در مورد آنها اصلاً مایهٔ شرمندگی نیست و نباید عجیبتر از آموزش رانندگی بهنظر برسد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
دیدگاه کلاسیک رابطهٔ مؤدبانه صرفاً نوعی سازش دردناک نیست. چنین نیست که از وظیفهٔ بسیار دشوارِ صداقت و گشودگیِ تام کوتاه آمده باشیم، بلکه بهخودیِخود ایدهای عالی و مستقل و متمایز است. رابطه باید طوری باشد که طرفین کاملاً آگاه باشند که ممکن است شریک زندگیشان در مورد مسائل خاصی آسیبپذیر باشد و مراقب باشند که باظرافت با این موضوعات برخورد کنند. این یکی از دستاوردهای تحسینبرانگیز و از تجلیهای واقعیِ عشق است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
از اواخر قرن ۱۸ به بعد، هنرمندان و متفکران رمانتیک بهطور فزایندهای شیفتهٔ ایدهٔ رکگویی و آزادهگویی در تمام عرصهها شدند. آنان هیچ علاقهای به عرف جامعه نداشتند که مشخص میکرد چه چیزی میتواند گفته شود و چه چیزی نمیتواند. فکر میکردند محافظهکاری ساختگی و دروغ است. اینکه به احساسی تظاهر کنید که واقعاً ندارید و چیزی بگویید برای اینکه دیگری خوشش بیاید، نشانهٔ ریاکاران است. این دیدگاه که به عرصهٔ روابط راه یافت، باعث شد این انتظار در ما شکل بگیرد که مجبوریم همهچیز را به همدیگر بگوییم. اینکه اگر چیزی را مخفی کنیم، به عشق خیانت کردهایم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
خطایی که همیشه وسوسه میشویم مرتکب شویم این است که نقصهای موجود را فقط مختص به همسرمان بدانیم. جنبههای نومیدکننده و آزارندهٔ شخص خاصی را بشناسیم و نتیجهگیری کنیم که خیلی بدشانس بودهایم. درگیر کسی شدهایم که در ظاهر دوستداشتنی است، اما معلوم شده بهطور عجیب و غریبی معیوب و آشفته است. چه سرنوشت ننگینی! چه معضل غیرقابلحلی! در نتیجه در اطرافمان دنبال شریک زندگی جدیدی میگردیم که در نهایت به چیزی دست یابیم که همیشه میدانستیم انتظارمان را میکشد: یعنی یک رابطهٔ بدون مشکل. تکانههای عاشقانهٔ ما مدام تجدید میشوند. همهچیز و همهکس را مقصر میدانیم بهجز امیدهایمان. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
به هر شیوه که تربیت شویم از جهاتی ناقص خواهد بود. فضای خانه چه بسا سختگیرانه یا خیلی انعطافپذیر بوده است، بیش از حد دغدغهٔ پول وجود داشته یا اینکه به قدر کافی به مادیات توجه نشده بوده است. چه بسا فضای خانواده خفهکننده بوده یا دوری و فاصلهٔ عاطفی وجود داشته است. زندگی خانوادگی ممکن است بهشدت اجتماعی یا به خاطر عدم اعتمادبهنفس با محدودیت همراه بوده است. فرآیند تبدیل شدن از یک نوزاد به انسانی عاقل و بالغ هیچگاه فرآیندی بینقص نیست. همهٔ ما به طریقی دیوانه یا آسیبدیده هستیم. ممکن است کودک آموخته باشد تفکرات و احساسات واقعیاش را بیشتر برای خودش نگه دارد تا در اطراف والدین شکنندهاش بااحتیاط حرکت کند و بعداً در زندگی، همین فرد چه بسا هنوز در رابطهٔ خود تودار و مرموز بماند. این خصیصه در شرایط کودکی حاصل شده است، اما چنین الگوهایی عمیقاً در فرد ریشه دوانده و ادامهدار است. اما عادت کردن و خو گرفتن به معضلات گذشتهٔ زندگیمان سرچشمهٔ دیدگاههای دیوانهوارِ کنونی ما هستند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
تجربهٔ عشق بزرگسالی با کشف مسرتبخش سازشهایی لذتبخش شروع میشود. فوقالعاده است کسی را پیدا کنیم که لطیفههایی را دوست دارد که ما دوست داریم، در مورد بلوزهای راحتی یا موسیقی برزیلی احساسی مشابه با ما دارد، کسی که واقعاً حس شما نسبت به پدرتان را میفهمد، یا کسی که عمیقاً اعتمادبهنفس شما را در پر کردن فرم تحسین کند یا اطلاعاتتان را در مورد شراب بستاید. این امیدها ما را اغوا میکند که وقتی اینقدر شگفتانگیز با هم جوریم، نشانهٔ آن است که روحمان در هم ذوب خواهد شد.
عشق یعنی کشف هماهنگی در برخی حیطههای بسیار مشخص اما اگر این انتظار را گسترش دهیم باعث میشود امید را به مرگی تدریجی محکوم کنیم. هر رابطهای ضرورتاً دربردارندهٔ کشفِ تعداد زیادی از حیطههای اختلافنظر است. احساس میکنید که گویی در حال دور شدن هستید و آن تجربهٔ گرانقدرِ وصال که در تعطیلات در پاریس داشتید در حال نابودی است. اما این اتفاق را نباید چندان نگرانکننده بدانیم: وقتی عشق به سرانجام میرسد و با کسی پیوند میخوریم و تمام گسترهٔ زندگیاش را از نزدیک تجربه میکنید، طبیعتاً اختلاف پیش میآید. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
بههیچوجه امکان ندارد با دیگری کاملاً همراستا باشیم. اصلاً چرا شخص دیگری همزمان که شما خستهاید باید خسته باشد، یا اینکه چیزی بخورد که شما دوست دارید، سلیقهٔ موسیقی شبیه به شما داشته باشد، ترجیحات زیباییشناختی شبیه به شما داشته باشد، نگرشهایی شبیه به شما در مورد پول داشته باشد یا نظرش در مورد کریسمس با شما یکسان باشد؟ برای نوزادان، جدایی از مادر همراه با مجموعهٔ طولانی و عجیب و غریبی از کشفیات اتفاق میافتد. در ابتدا بهنظر کودک مادر کاملاً همسو و قرین با اوست. اما بهتدریج کودک میفهمد که مادر فردی مجزاست: زمانی که کودک خوشحال است، ممکن است مادر ناراحت باشد. یا وقتی کودک آماده است ده دقیقهٔ تمام روی تختش بالا و پایین بپرد، ممکن است مادر خسته باشد. ما هم کشفیات اساساً مشابهی نسبت به همسرمان داریم. آنان دنبالهروِ ما نیستند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
در بهترین حالت این فرض را داریم که در هر رابطهای حیطههای زیادی وجود دارد که در آنها توافق نخواهیم داشت، که بهراحتی میتوانند به مسائلی غیرقابلحل تبدیل شوند. چنین اتفاقی اصلاً خوشایند نیست. اینطور نیست که مشتاق باشیم وارد رابطه با کسی شویم که کاملاً با او در تعارض باشیم. بلکه صرفاً این فرض را داریم که قرار نیست کسی را پیدا کنیم که در تمام مسائلِ جدی با ما کاملاً همفاز باشد. تصور ما از رابطهٔ خوب این است که در مورد اندکی از مسائل اساسی عمیقاً توافق داشته باشیم، با این انتظار که نگرشها و تصوراتمان در زمینههای بسیاری آشکارا متفاوت خواهند بود. این عدم توافق اصلاً نوعی کوتاه آمدن یا مصالحه نیست. بلکه یک امر عادی خواهد بود، درست مثل اینکه با سرخوشی در اداره کنار کسی کار کنیم که نسبتی با ما ندارد و نظر کاملاً متفاوتی در مورد تعطیلات یا زمان خواب با ما دارد. میدانیم که رابطهٔ خوب به معنای توافق کامل نیست. این فرض را داریم که همسرمان خیلی اوقات غرق در نگرانیهای خودش خواهد بود که چندان ربطی به ما ندارد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
مجموعه انتظاراتی متعادلتر و معقولتر در مورد رابطه، از جمله میتواند شامل این تصور باشد که بسیار طبیعی و غیرقابلاجتناب است که افراد در زندگی مشترک بهخوبی همدیگر را درک نکنند. شخصیت و ذهنیت هر فرد بسیار پیچیده و بغرنج است. اینکه دقیقاً رفتار دیگران را بفهمیم خیلی سخت است. البته از همان ابتدا باید این فرض را داشته باشیم که هیچکس نمیتواند در زندگی مشترک درک کامل، معتبر و بسیار دقیقی از ما داشته باشد. چیزهای معدودی هستند که درست از آب درمیآیند و در حیطههای اندکی هستند که همسرمان میفهمد که درونمان چه خبر است؛ جذابیت روزهای نخست زندگی دقیقاً به همین دلایل است. اما این موارد بیشتر استثناء هستند تا قاعده. بهتدریج در زندگی مشترک، حتی وقتی همسرمان فرضیات نادرستی در مورد نیازها یا ترجیحاتمان دارد، دیگر واقعاً ناراحت نمیشویم. از قبل میدانیم این اتفاق خیلی زود رخ میدهد درست همانطور که وقتی یکی از آشنایان فیلمی را که از آن بیزاریم به ما پیشنهاد میکند شوکه نمیشویم: میدانیم که او ممکن است اطلاع نداشته باشد. اصلاً این ما را ناراحت نمیکند. انتظارات ما در یک سطح معقول قرار گرفتهاند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
یکی از راهحلهای رنج و اضطراب در حیطهای نهفته است که انتظارش را نداریم: یعنی نوعی فلسفهٔ بدبینانه. ایدهٔ عجیب و نامطلوبی بهنظر میرسد. بدبینی بهنظر هیچ جذابیتی ندارد، چون گویا حاصل شکست است و اغلب مانع رخ دادن چیزهای بهتر است. اما وقتی به رابطه میرسیم، این انتظارات هستند که دشمن حقیقی عشقند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
حرفهایی به همسرمان میزنیم که عجیب و باورنکردنیست. او کسی است که همه چیزمان را به خواستهٔ خودمان، برایش وقف کردهایم و با او عهد کردهایم درآمدمان را در باقی عمر با هم به اشتراک بگذاریم. حالا به همین شخص رو میکنیم و بدترین چیزهایی که به ذهنمان میرسد به او میگوییم. چیزهایی که حتی فکرش را نمیکردیم به هیچکسی بگوییم. از نظر دیگران فرد معقول و بافرهنگی هستیم. همیشه با آدمهایی که در ساندویچفروشی به آنها میخوریم مهربانیم. عاقلانه با همکاران در مورد مشکلات حرف میزنیم. همیشه در کنار دوستان خلقوخوی خوبی داریم. اما اینجا بیآنکه بیادبی بهخرج دهیم، انتظارات بسیار کمی از دیگران داریم. هیچکس به اندازهٔ شخصی که با او در رابطه هستیم نمیتواند ما را ناراحت و ناامید کند، زیرا ما به هیچکس به اندازهٔ او امید نداریم. به این دلیل او را هرزه، کلهخر و سستعنصر میخوانیم که نسبت به او خوشبینیِ بسیار خطرناکی داریم. شدت نومیدی و ناکامی ما، بستگی به سرمایهگذاریهای قبلی دارد که به آن امید بستهایم. این یکی از عجیبترین ارمغانهای عشق است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
در دورههای تاریک رابطه، تقریباً غیرممکن است که باور داشته باشیم ریشهٔ مشکل بهطور کلی در خودِ روابط نهفته است؛ زیرا مسائل بر گِرد کسی تمرکز یافتهاند که با او هستیم. اینکه او دوست ندارد به ما گوش دهد، همیشه خیلی سرد و بیرغبت است… فکر میکنیم اینها مشکل عشق نیست، بلکه مشکل از اوست. آن شخصی که در کنفرانس دیدیم این مشکلات را نخواهد داشت. او خیلی خوب بود و گفتگوی کوتاهی در مورد موضوع سخنران اصلی داشتیم. تا حدی هم بهخاطر انحنای گردنش و لهن پرکرشمهاش به یک نتیجهگیری تأثیرگذار رسیدیم. با این شخص راحتتریم. زندگی بهتری همین حوالی انتظار ما را میکشد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
ما همیشه رؤیای عشقی شادکام را داشتهایم. در کل تاریخ، فقط در دورهٔ اخیر است که به این تصور رسیدهایم که این رؤیاها میتوانند در ازدواج به ثمر بنشینند. مثلاً یک اشرافزاده در قرن ۱۸ فکر میکرد ازدواج یک امر ضروری برای تولیدمثل، تملک و همبستگی اجتماعی است. این انتظار وجود نداشت که ازدواج بتواند فراتر از این چیزها به شادکامی مشترک بینجامد، این شادکامی مختص روابط خارج از ازدواج بود. در این روابط بود که انتظار روابطی پرمهر و پیچیده را داشتیم؛ جنبههای عملگرایانهٔ روابط مختص به یک عرصه بود و شوق عاشقانه به نزدیکی و وصال کاملاً به عرصهٔ دیگری تعلق داشت. در دورههای اخیر است که ایدهآلیسم عاطفیِ ماجراهای عاشقانه در قلمرو ازدواج نیز امکانپذیر و حتی ضروری دانسته شده است. البته این انتظار را داریم که در مسیر وصال مشکلات واقعی مهمی وجود داشته باشد، از جمله نرخ متغیر رهن خانه و هزینهٔ صندلی خودرو مخصوص کودکان؛ اما در عین حال انتظار داریم رابطه بتواند اشتیاق ما را به تفاهم ژرف و مهرورزانه برآورده کند.
انتظارات ما همهچیز را خیلی سخت میکنند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
روانکاوها میگویند در رحم مادر و در نوباوگی، در آن بهترین لحظات، رفتار والدین مهرورز با ما طوری بوده است که بعدها امید داریم معشوق نیز چنین رفتاری داشته باشد و این همان وضعیت عشق است. والدینمان میدانستند چه موقع گرسنه و خستهایم، اگرچه نمیتوانستیم اینها را به زبان بیاوریم. نیازی به تلاش کردن نداشتیم. آنها کاری میکردند که کاملاً احساس امنیت کنیم. با کمال آرامش ما را در آغوش میگرفتند. در نتیجه ما در حال فرافکنیِ یک خاطره به آینده هستیم. بر اساس آنچه زمانی برایمان رخ داده است، انتظار آیندهای را میکشیم که دیگر ناممکن است. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
انتظارات ما هیچوقت بیشتر و مشکلسازتر از انتظاراتی نیست که در عشق داریم. در جوامع ما تصوراتی شتابزده در باب زندگی مشترک شایع است. البته دشواریهای رابطه را همیشه در اطراف خود مشاهده میکنیم؛ جدایی، قطع رابطه و طلاق بسیار اتفاق میافتد و تجارب گذشتهٔ ما نیز در این مورد بسیار آمیخته و متنوعاند. اما قابلیت عجیبی داریم که این اطلاعات را نادیده بگیریم. ایدههای بسیار بلندپروازانهای در مورد شکل رابطه داریم و نیز آنچه در نهایت برای ما به ارمغان میآورد، حتی اگر هرگز چنین رابطهای را عملاً در بین اطرافیان خود ندیده باشیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
زندگیِ ما شدیداً تحتتأثیر یکی از خصلتهای عجیب ذهن انسان است که کمتر به آن توجه میکنیم؛ ما موجوداتی هستیم عمیقاً تحتتأثیر انتظارات و توقعات. ما در مورد اینکه اوضاع باید چگونه باشد تصوراتی ذهنی داریم که در مغزمان لانه کردهاند و هرجا میرویم، با ما هستند. چه بسا اصلاً متوجه نباشیم که اوهام و تصورات خامی در ذهن داریم. اما انتظاراتمان تأثیر شدیدی بر عکسالعمل ما نسبت به اتفاقات دارند. همواره در چارچوب این انتظارات است که رویدادهای زندگیمان را تفسیر میکنیم. بر اساس محتوای انتظاراتمان است که برخی لحظات زندگی را لذتبخش و برخی را بسیار پیشپاافتاده یا نامنصفانه میدانیم.
چیزی که ما را خشمگین میکند اهانت به انتظاراتمان است. چیزهای زیادی هستند که آنطور که دوست داریم از آب درنمیآیند، اما ما را عصبانی نمیکنند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
آنطور که در رابطه بهشدت بدرفتاری میکنیم، در هیچجای دیگر این رفتارها از ما سر نمیزند. ما در رابطه به افرادی تبدیل میشویم که دوستانمان حس میکنند تاکنون شناخت درستی از ما نداشتهاند. استعداد حیرتانگیزی برای پریشانی و خشم در خود کشف میکنیم، سرد و عصبانی میشویم و در را محکم میکوبیم. دشنام میدهیم و زخمزبان میزنیم. امیدهای بلندبالای خود را وارد رابطه میکنیم اما در عمل به نظرمان میرسد گویی این رابطه مشخصاً طوری طراحی شده که پریشانی ما را به حداکثر برساند. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
رؤیای موجود در پس تمام اختلافات و ناراحتیهای روابط این است که کسی را بیابیم تا بتوانیم با او شاد باشیم. با توجه به چیزهایی که عموماً اتفاق میافتد، این انتظار کمابیش خندهدار به نظر میرسد.
رؤیایمان این است که کسی را پیدا کنیم که ما را درک کند، خواستهها و رازهایمان را با او در میان بگذاریم و بتوانیم با او ضعیف، بازیگوش، آرام و کاملاً خودمان باشیم.
و یکباره هراس آغاز میشود: آن هنگام که دندانهایمان را مسواک میزنیم و از پشت دیوار اتاق هتل غیرمستقیم سروصدای مشاجرهٔ زوج اتاق کناری را میشنویم؛ آن هنگام که زوجی اخمو را پشت میز بغلی در رستوران میبینیم و البته آن هنگام که جنجال به روابطمان هجوم میآورد. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
هر بار که در رسیدن به آرامش شکست میخوریم، میتوانیم به تحلیل آن بپردازیم تا چیزهایی مفید و ارزشمند در مورد خود کشف کنیم. هرگونه نگرانی، ناکامی، بیتابی یا خشمِ ناگهانی، بصیرتهای مهمی در بطن خویش دارد که در اختیار ما بگذارد؛ به این شرط که زحمت رمزگشایی آنها را به جان بخریم. راه مطلوب برای رسیدن به آرامش این نیست که ذهن خود را خالی کنیم، بلکه باید به شکلی دقیقتر و آهستهتر به تجارب ناراحتکنندهٔ خود بنگریم، با این هدف که نگرانیهای بنیادین را کشف و روشن کنیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
چیزهای بسیاری که در موردشان نگرانیم، اموری تصادفی و بیهوده هستند. در نتیجه بهترین راه، کنار آمدن با آنهاست؛ به این معنا که اضطرابهای ما هیچچیز خاصی برای گفتن ندارند. اما رویکرد دیگری نیز وجود دارد؛ این رویکرد نگرانیهای ما را آشفتگیهایی روانرنجورانه میداند، اما همچنین آنها را نشانههایی حیاتی میداند که خبر از مشکلی در زندگی ما میدهند. در این مکتب فکری، راهکار این نیست که سعی کنیم اضطراب را انکار یا خنثی کنیم، بلکه باید بیاموزیم با مهارت بیشتری آن را تفسیر کنیم و وقتی لحظات آشفتگی به سراغمان میآیند، بکوشیم خردهاطلاعات ارزشمند خاصی را که این اضطرابها میکوشند در واقع به شیوههایی تأسفبار به ما منتقل کنند، رمزگشایی کنیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
اضطراب در روزها و شبهای ما رخنه کرده است. اضطراب تقریباً همیشه در پسزمینهٔ زندگیمان حضور دارد. چه بسا همین لحظه هم اضطراب داشته باشیم. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن