رمان خارجی

بانوی سپید

(La dame blanche)

با گذر از کودکی دو چیز را از دست دادم، لذت گم کردن کفش‌هایم در گل و پابرهنه برگشتن به خانه، در حالیکه در آب به دنبال گل‌های سرخ آتشین می‌گشتم، و سرزنش‌های مادرم که بیشتر به دلیل نگرانی برای من و کمتر به سبب ناراحتی حقیقی‌اش بود، زیرا اگرچه اخم‌ها را در هم می‌کشید اما لبخند می‌زد.

مهوش قویمی
آشیان
9789647518796
۱۳۹۰
۱۲۸ صفحه
۴۳۶۹ مشاهده
۲۶ نقل قول
کریستین بوبن
صفحه نویسنده کریستین بوبن
۴۶ رمان کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی زاده ۲۴ آوریل ۱۹۵۱ است. او پس از تحصیل در رشته فلسفه به نویسندگی روی آورد و تا کنون بیش از ۳۰ اثر از او منتشر شده‌است. کودکی، عشق و تنهایی دستمایه خلق آثار اوست. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوسته‌اند، هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته ودر کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل می‌دهند. برای او تجربه‌های ساده زندگی ـ کودکی، عشق، تنهایی ـ دستمایه خلق آثاری عاشقانه‌است. بوبن بیش ...
دیگر رمان‌های کریستین بوبن
ابله محله
ابله محله وقتی آدم کسی را دوست نداشته باشد، نه در این سوی زندگی و نه در آن سو، اهمیتی ندارد نمی‌تواند ا‌و را ببیند. وقتی آدم کسی را دوست دارد، همیشه چیزی برای گفتن یا نوشتن به ا‌و پیدا می‌کند، تا آخر عمر. این یک قانون قدیمی دنیا‌ست، قانونی نامکتوب: هر کسی که چیزی بیشتر دارد. در همان لحظه، چیزی کمتر دارد. ...
زندانی در گهواره
زندانی در گهواره من در شهری متولد شدم که بذرهای کاشته شده در آن از جنس فولاد بود درون گهواره‌ای چدنی به شکل گلوله‌ی توپ به دنیا آمدم، در خانواده‌ای پرورش یافتم که وقتی آنان را بمباران سوال می‌کردی، از جنس فولاد آب‌دیده می‌شدند. با مردانی صحبت کردم که می‌خواستند با شکافتن آسمان آن را خالی از درخشش و نور کنند. من هم‌چون ...
زندگی از نو
زندگی از نو او نه ماهه است. زیر آفتابی سوزان، در بیرون شهر می‌رانم و او در اتومبیل کنار دست من نشسته است. همان‌طور که چشم بر جاده دوخته‌ام هرازگاه به او نگاه می‌کنم. در چشمان او وقار فرزانگی موج می‌زند. او روشنایی‌ها، سایه‌ها و بندهای کفش کوچکش را در انگشتان گرفته و بررسی می‌کند. گاهی اندیشه‌ای پیشانی‌اش را پرچین می‌کند. از سرعت خود ...
ژه (پالتویی)
ژه (پالتویی) ژه دوهزار و سیصد و چهل و دو روز از مرگش گذشته بود که شروع به لبخند زدن کرد. در ابتدا، هیچ کس این لبخند را نمی‌دید. بر سر چیزهایی که هیچ کس نمی‌بیند، چه می‌آید؟ رشد می‌کنند. هر چیزی که رشد می‌کند، در ناپیدا رشد می‌کند و با گذشت زمان، قدرت بیش‌تر و مکان بیش‌تری می‌گیرد. پس لبخند ژه که از ...
دلباختگی (لوییز امور)
دلباختگی (لوییز امور) لوییز امور همه‌جا بود، روی کاناپه و هم‌چنین در ذهن من، در زوایای نهانی مغزم نشسته بود. . . دیگر هیچ‌کس غیر از او در جهان نبود، تنها او وجود داشت و بس. اینک حقیقتا خواندن و نوشتن می‌آموختم و سرانجام پا به عرصه حیات می‌گذاشتم، و حریص و وحشت‌زده صورت و اندام موجودی تنومند و سترگ را تماشا می‌کردم. ...
مشاهده تمام رمان های کریستین بوبن
مجموعه‌ها