زنانگی در همه جای دنیا نشانههای مشترکی دارد. یک سرش میل به زیبایی و جوان بودن است و سر دیگرش مهر مادری. سباستین منصور ضابطیان
منصور ضابطیان
بچههای کوبایی و آمریکایی، بچههای آذری و ارمنی، بچههای سوری و بچههای به دنیا آمده در خرابخانهی داعش… همه شهروندان یک جهاناند که ناگهان بزرگ میشوند، میپاشند از هم و پرتاب میشوند به دنیاهایی که آدمهایش تاب تحمل هموطنهایشان را هم ندارند، چه برسد به اینکه شهروندان دیگر دنیاها را تحمل کنند. سباستین منصور ضابطیان
زمانی که بدانید هر مفهومی در جهان هستی نسبیست قضاوتهای اولیه را کنار میگذارید و حقیقت را به درستی میپذیرد. شاید پذیرش منطقی و درست حقیقت اولین قدم در لذت بردن از شرایط موجود باشد. سباستین منصور ضابطیان
اما جذابیت سفر اتفاقاً گاهی به این است که چیزی را پیدا کنی که اصلاً انتظارش را نداری. آن موقع ارزش داشته هایت را بیشتر میفهمی. سباستین منصور ضابطیان
جوانهای ایرانی یا اهل سفر نیستند یا اگر هم باشند، گرفتن ویزای اروپا برای شان مشکل است و از آن گذشته، حس ماجراجویی و کشف جاهای ناآشنا در آنها کمتر است. به این مسئله باید مسائل اقتصادی را از یک طرف و تلقی ما از مسائل اقتصادی را هم از طرف دیگر اضافه کرد. درست است که وضعیت بد اقتصادی باعث میشود پولی برای سفر باقی نماند، اما فراموش نکنیم که ما بیش از جوانان دیگر نقاط دنیا درگیر تجملات هستیم. برای یک جوان استرالیایی یا ژاپنی یا انگلیسی، رفتن به سفر مهمتر از داشتن موبایل است. اغلب جوانهای ما یک میلیون تومان پول موبایل میدهند و فقط گوشیهای شان میتواند همه زندگی یک جوان اروپایی را بخرد و آزاد کند، اما پای شان را از شهرشان بیرون نگذاشتند. آنها ترجیح میدهند به جای کشف سرزمینهای دیگر، برای دوستانشان SMSهای بی مزه بفرستند. مارک و پلو (سفرنامههای منصور ضابطیان) منصور ضابطیان
دردناک است که آدم از دزدیدن شدن دارایی اش خوشحال شود، اما یک لحظه میگویم اگر اینها همچنان پیش ما بود، آیا تا این حد مراقبش بودیم و آیا مردم جهان میتوانستند از این گنجینه استفاده کنند؟ مارک و پلو (سفرنامههای منصور ضابطیان) منصور ضابطیان
کتاب خواندن در پاریس حسابی حرص آدم را در میآورد. هر کس را میبینی، یک کتاب در دست دارد و تند تند مشغول مطالعه است. سن و سال هم نمیشناسد، سیاه و سفید و مرد و زن و بچه هم نمیشناسد. انگار همه در یک ماراتن عجیب گرفتار شده اند و زمان در حال گذر است. واگنهای مترو گاهی واقعا آدم را یاد قرائت خانه میاندازند، مخصوصا اینکه ناگهان در یک مقطع خاص کتابی گل میکند و همه مشغول خواندن آن میشوند. آنهایی هم که اهل کتاب نیستند حتماً مجله یا روزنامه ای پر شال شان دارند که وقت شان به بیهودگی نگذرد و اگر حتی این را هم نداشته باشند، میتوانند از چندین عنوان مجله و روزنامه ای که به لطف آگهیهای فراوان شان به طور رایگان در مترو توزیع میشوند، استفاده کنند. فضای پاریس هیچ بهانه ای برای مطالعه نکردن باقی نمیگذارد. شاید برای همین است که پاریسیها معنای انتظار را چندان نمیفهمند، آنها لحظههای انتظار را با کلمهها پر میکنند مارک و پلو (سفرنامههای منصور ضابطیان) منصور ضابطیان
در نگاه تربیت شده ی ما ایرانیان همیشه سفر به خارج (فرقی نمیکند به کجا) یک کار غیرضروری، تجملاتی و از سرسیری بود و هیچ کس سعی نکرده بود ضرورت دیدن جهان و آشنایی با دیگر سرزمینها و ملل را برای مان تشریج کند. مارک و پلو (سفرنامههای منصور ضابطیان) منصور ضابطیان
تعداد زیادی از عناوین مطبوعات در اسپانیا به مد اختصاص دارد. یک دلمشغولی جهانی برای سرگرم کردن آدمها و غافل نگه داشتن شان از آنچه در اطراف میگذرد. مارک و پلو (سفرنامههای منصور ضابطیان) منصور ضابطیان
آن چه ما در ایران به نام پیتزا میخوریم، غذایی است بسیار خوشمزه که هیچ ربطی به ایتالیا ندارد. مطمئن باشید اگر یک ایتالیایی به ایران بیاید و به او پیتزا بدهید، از شما خواهد پرسید: «چه غذای خوشمزه ای، اسم این غذا چیه؟« مارک و پلو (سفرنامههای منصور ضابطیان) منصور ضابطیان
لحظههای آخر سفر همیشه غم انگیز است، مگر آنکه خانه ات را دوست داشته باشی. سباستین منصور ضابطیان
زنانگی در همه جای دنیا نشانههای مشترکی دارد. یک سرش میل به زیبایی و جوان بودن است و سر دیگرش مهر مادری. سباستین منصور ضابطیان
مثل همه بچههای دیگر جهان است؛ بی بغض و آرام. در دنیای که شبیه دنیای همه ی بچه هاست و آدم را مثل همیشه به فکر میبرد که این دنیای مشترک، از کجای زندگی آدم ها، جدا میشود که دیگر تاب تحمل هم را نداریم. بچههای کوبایی و آمریکایی، بچههای آذری و ارمنی، بچههای سوری و بچههای دنیا آمده در خراب خانه ی داعش… همه شهروندان یک جهان اند که ناگهان بزرگ میشوند، میپاشند از هم و پرتاب میشوند به دنیایهایی که آدم هایش تاب تحمل هم وطن هایشان را هم ندارند، چه برسد به اینکه شهروندان دیگر دنیاها را تحمل کنند. سباستین منصور ضابطیان
جای زخم مهاجرت هیچ وقت خوب نمیشود. چه روی بدن آنی که میرود و چه روی بدن آنهایی که کسی ترک شان میکند. سباستین منصور ضابطیان
شاید پذیرش منطقی و درست حقیقت اولین قدم در لذت بردن از شرایط موجود باشد. سباستین منصور ضابطیان
سینما شبیه سینماهای قدیمی خودمان است. با سقفهای بلند و حس و حالی که آدم را برای تماشای فیلم آماده میکند. نمیدانم چه خاصیتی در این سینماهاست که د رهمان سالن انتظار آدم در خلسه ای فرو میرود و احساس میکند رویاپردازی از همین جا شروع شده است. این احساس را این سینماهای جدید و شیک و چند منظوره که بوی پاپ کور شان همه جا را پر کرده به آدم نمیدهند. چای نعنا (سفرنامه و عکسهای مراکش) منصور ضابطیان
زخم عشقهای شکست خورده اگر چه خوب میشود اما جایش در گوشه ای از قلب باقی میماند. چای نعنا (سفرنامه و عکسهای مراکش) منصور ضابطیان
خیلی وقتها خوش بینی بهتربن راه عبور از مسیر اعصاب خردی هاست. چای نعنا (سفرنامه و عکسهای مراکش) منصور ضابطیان
این خاصیت سفر است که در تنهایی یکباره به بهانه ای یاد آدم هایی میافتی که شاید هیچ وقت در خانه از ذهنت عبور نکنند. چای نعنا (سفرنامه و عکسهای مراکش) منصور ضابطیان
در دنیا فقط احمقها هستند که حرفشان را عوض نمیکنند. چای نعنا (سفرنامه و عکسهای مراکش) منصور ضابطیان
شهرها آدمها را تغییر میدهند و هر چقدر فاصلهی شهرها بیشتر باشد، انگار این تغییر بیشتر است. تغییری که با یک احساس درونی پیوند خورده است. این را بارها تجربه کردهام. هرگاه از شهری به شهر دیگر رفتهام، چیزی را در درونم تغییر یافته دیدهام. تغییری که نسبتی مستقیم با فاصله دارد. چای نعنا (سفرنامه و عکسهای مراکش) منصور ضابطیان