کسی که از خویش تبعیت نکند
دیگری بر او فرمان خواهد راند وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
بریدههایی از رمان وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس)
نوشته اروین یالوم
خلاقیت و اکتشاف نیز جر با رنج به دست نمیآید. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
ضربه ی سختی خورده بودم و درس دشواری نیز آموخته بودم اینکه نمیتوانی به هیچ کس جز خودت تکیه کنی وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
ترس زاده تاریکی نیست، بلکه ترسها همانند ستارگان، همیشه هستند و این درخشندگی روز است که آنان را محو و ناپیدا میکند وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
آزادی را چگونه میتوان در اختیار خود نگه داشت؟ با شرمسار نبودن از خویش وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
ما خود خدا را آفریده ایم و اکنون نیز همگی دست به دست هم داده و او را کشته ایم. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
زندگی جرقه ای است میان دو خلا
تاریکی پیش از تولد و تاریکی پس از تولد. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
ترس زاده ی تاریکی نیست،بلکه ترسها همانند ستارگان همیشه هستند و این درخشندگی روز است که آنها را محو و ناپیدا میکند. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
ما بیشتر دلباخته ی اشتیاقیم تا دلباخته ی آنچه اشتیاقمان را بر انگیخته است. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
باید طوری زندگی کنیم که انگار آزادیم. گرچه نمیتوانیم از سرنوشت بگریزیم، ولی باید با آن درگیر شویم، باید پیشامد سرنوشت مان را اراده کنیم. باید به تقدیرمان عشق بورزیم. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
آیا گریزی از زندان زمان نیست؟ وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
داستایفسکی مینویسد چیزهایی هست که نباید گفت، مگر برای دوستان؛ چیزهایی هست که نباید گفت، حتی برای دوستان؛ و بالاخره، چیزهایی هست که نباید گفت، حتی به خویش! وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
من دستاویزی در جریان سیلم. بگذار آن که میتواند مرا به چنگ آورد. چوب زیر بغل اما، نیستم من! وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
نه در دشت بمان
و نه چندان صعود کن که از دید خارج شوی
بهترین منظره گیتی
در ارتفاعی میان این دو است. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
نیچه میگوید این وضعیت انسان نمو یافته است که بر سرنوشت خویش، ژرف بنگرد. او میدانست نگاه ژرف، اغلب موجب درد است، ولی باور داشت که باید خود را برای تحمل رنج حقیقت بپروریم. خیره شدن به حقیقت آسان نیست. نیچه نوشته است: «این کار همواره چشم انسان را میآزارد و در پایان، بیش از آن چه میخواسته، مییابد.» در نهایت، نجات بخش بزرگ، همانا رنج است که به ما رخصت میدهد ژرفترین ژرفاهای مان را بیابیم. دومین جمله ماندگار او این است که: «آنچه مرا نکشد قوی ترم میسازد.» وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
ما چون پلی هستیم برای رسیدن به چیزی والاتر، هر یک از ما، در فرایند بدل شدن به چیزی هستیم بیش از آن چه تا کنون بوده ایم. نیچه میگوید وظیفه ما در زندگی، تکمیل کردن آفرینش و طبیعت خویش است. او دستورالعملی نیز برای اجرای این وظیفه درونی بایسته به ما پیشکش کرده است، نخستین جمله ماندگارش: بشو آن که هستی. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
خوب زندگی کردن یعنی ابتدا آنچه ضروری است را اراده کنی و سپس آنچه را که اراده کرده ای دوست بداری. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم