ما باید به چیزها به سبب درستیشان، و نه به علت قدمتشان، احترام بگذاریم. ادیان قدیمی با پافشاری بر اینکه اگر ما سنتها را رها کنیم، آنگاه به همهٔ مقدسات گذشته اهانت کردهایم، ما را به دام میاندازند. و اگر یکی از نیاکان ما شهید شده باشد، ما بیشتر به دام میافتیم؛ زیرا ما احساس احترامی دائمی به عقاید آن شهید میکنیم، حتی اگر بدانیم که آن عقاید پر از غلط و خرافه است. مسئله اسپینوزا اروین یالوم
اروین یالوم
من آرزو میکنم که روزی جهان خالی از دین شود، جهانی با یک دین جهانی که در آن همهٔ اشخاص برای تجربه و ستایش خداوند از عقلشان استفاده میکنند. مسئله اسپینوزا اروین یالوم
من حالا فقط به چیزهایی توجه میکنم که تحت کنترل خودم خودماند. » «مثلِ؟» «من فکر میکنم که فقط بر یک چیز کنترل دارم: روند تعقلم.» مسئله اسپینوزا اروین یالوم
یک انسان آزاد تا زمانی میتواند در میان جاهلان زندگی کند که بتواند از علایق آنان اجتناب کند. یک انسان آزاد صادقانه زندگی میکند، نه فریبکارانه. فقط انسانهای آزاد برای یکدیگر مفیدند و میتوانند دوستیای واقعی را شکل دهند. مسئله اسپینوزا اروین یالوم
من داستانها را دوست دارم. داستانها به درسها زندگی و عمق میدهند. همه عاشق داستاناند. مسئله اسپینوزا اروین یالوم
وقتی فهمیدم اینشتین، یکی از اولین قهرمانانم، اسپینوزایی بوده است، این احساس شباهت با اسپینوزا در من تقویت شد. وقتی اینشتین از خدا حرف میزند، منظورش خدای اسپینوزایی است: خدایی که کاملاً با طبیعت یکی است، خدایی که دربردارندهٔ همهٔ جواهر است، و خدایی «که با جهان تاس بازی نمیکند». منظور اینشتین از این عبارت این است که هر چیزی که رخ میدهد، بدون استثنا، تابع قوانین منظم طبیعت است. مسئله اسپینوزا اروین یالوم
اطلاعاتی که درمانگر از حال حاضر به دست میآورد، صحت فراوانی دارند. گرچه بیماران غالبا از روابط متقابل خود با دیگران –عشاق، دوستان، کارفرماها، آموزگاران، پدر و مادر- حرف میزنند و شما، -درمانگران- درباره این دیگران (و روابط متقابلشان با بیماران) فقط از دید بیماران چیزهایی میشنوید. چنین گزارشهایی از حوادث بیرونی، دادههایی غیرمستقیم است که اغلب مخدوش و یکسر غیر قابل اعتماد است. خیره به خورشید اروین یالوم
فرق بین دوست خوب و درمانگر چیست؟ دوست خوب (یا سلمانی و آرایشگر و مربی شخصی) میتواند حامی و همدل آدم باشد. دوست خوب میتواند محرم اسرار، مهربان و دلسوز باشد که در پریشانحالی به داد آدم برسد. اما یک فرق به جا میماند: فقط درمانگر ممکن است بتواند شما را با زمان حاضر رویارو کند. تعامل زمان حاضر (یعنی تعبیرهایی دربارهی رفتار کنونی دیگران) کمتر در زندگی اجتماعی رخ میدهد. اگر بدهد، نشانهی صمیمیت خیلی زیاد یا کشمکش در شرف وقوع است؛ مثلا «دوست ندارم اینجوری نگاهم کنی.» یا روابط دو جانبهی پدر و مادر با بچه «وقتی باهات حرف میزنم، رو برنگردان.» خیره به خورشید اروین یالوم
برای یک زندگی خوب، دوستان صمیمی ضروریند. به علاوه اگر دوستان خوب دور آدم را گرفته باشند، دیگر چندان نیازی به رواندرمانی ندارد. خیره به خورشید اروین یالوم
برای هر یک از ما لازم است که در مقطعی از زندگی –گاهی در جوانی و گاهی بعدها- از فناپذیری خود آگاه شویم. محرکهای بسیاری هست: نگاهی در آینه به گونههای آویزان، موهای جوگندمی، شانههای افتاده، جشن تولدها به خصوص ده سال به ده سال، پنجاه سالگی، شصت سالگی، هفتاد سالگی، دیدن دوستی که سالها ندیدهاید و یکه میخورید که چقدر پیر شده است، دیدن عکسهای قدیمی خودتان و آنهایی که سالها مردهاند و کودکیتان را انباشته بودند، برخورد با عالیجناب مرگ در خواب… خیره به خورشید اروین یالوم
اگر از پشیمانی، درست استفاده کنید ابزاری است که کمک میکند اقداماتی در جلوگیری از انباشت آن به عمل آورید. با نگاه به پس و پیش میتوانید پشیمانی را امتحان کنید. اگر به گذشته خیره شوید، از آنچه انجام ندادهاید، پشیمان میشوید. اگر به آینده زل بزنید، یا امکان انباشت بیشتر پشیمانی را فراهم میآورید یا کمابیش خود را از آن میرهانید. خیره به خورشید اروین یالوم
انزوا فقط در انزوا موجود است، وقتی آن را با کسی سهیم شدی تبخیر میشود. خیره به خورشید اروین یالوم
همدردی نیرومندترین ابزاری است که در کوششهای خود برای ارتباط با دیگر مردمان در دست داریم. همدردی در ارتباط انسان، مانند چسب است و اجازه میدهد عمق احساس دیگران را دریابیم. خیره به خورشید اروین یالوم
همه ما انسانها سخت نیازمند ارتباط با دیگرانیم. ما همیشه به صورت گروهی زیستهایم و بین افراد، روابط قومی و مداومی ایجاد کردهایم. تایید همیشه لازم بوده است؛ برای مثال: بسیاری از بررسیها در روانشناسی مثبت تاکید میکند که روابط صمیمانه شرط لازم خوشبختی است اما مرگ، تنهایی است؛ تنهاترین حادثه زندگی… مردن نه تنها شما را از دیگران جدا میکند، بلکه همچنین شما را در معرض شکل دوم و حتی ترسناکتر تنهایی میگذارد؛ جدا شدن از خود جهان. خیره به خورشید اروین یالوم
سرانجام که درمییابیم میمیریم و همه موجودات ذیشعور نیز میمیرند، احساس سوزان و کمابیش دلشکنی از آسیبپذیری و ارزشمندی هر دم و موجود به ما دست میدهد و از همینجا شفقت ژرف، زلال و بینهایتی نسبت به همه موجودات زندگی در ما رشد میکند.
سوگیال رینپوچه: کتاب تبتی زیستن و مردن خیره به خورشید اروین یالوم
فقط آنچه هستیم، واقعا اهمیت دارد. شوپنهاور میگوید: «با وجدان بودن، بهتر از خوشنامی است. بزرگترین هدف ما باید سلامتی و ثروت معنوی باشد که به منبع پایانناپذیری از عقاید، استقلال و زندگی اخلاقی میانجامد. آرامش درونی از دانستن این نکته ناشی میشود که این اشیا و امور نیستند که مزاحم ما میشوند، بلکه تفسیر ما از آنها است.» خیره به خورشید اروین یالوم
بعضیها از زندگی وام نمیگیرند تا به مرگ بدهکار نشوند. خیره به خورشید اروین یالوم
شهرت مثل ثروت مادی زودگذر است. شوپنهاور مینویسد: «نیمی از نگرانیها و دلواپسیهای ما از توجهمان نسبت به عقیده دیگران ناشی میشود. باید این خار را از تن خود درآوریم. لزوم حفظ ظاهر پسندیده آنقدر قوی است که بعضی زندانیها موقع رفتن برای اجرای اعدام خود بیش از همه به لباس و حرکات و اطوار خود فکر میکنند. عقیده دیگران پنداری است که شاید هر دم تغییر کند. عقاید به رشتهای آویخته است و ما را نسبت به آنچه دیگران فکر میکنند -یا بدتر، آنچه به نظر میرسد فکر میکنند- به بردگی میکشاند. چون هرگز نخواهیم دانست که دیگران واقعا چه فکری میکنند.» خیره به خورشید اروین یالوم
بالاترین مصیبت آن است که زمان دائم در حال از بین رفتن است و در عمل، انهدام به بار میآورد. خیره به خورشید اروین یالوم
نیچه –بزرگترین حکیم-، شایستهترین توصیف را از قدرت افکار نیرومند بدست میدهد: «یک سخن خوب حکیمانه، از زمان خود فراتر میرود و ظرف چند هزاره نمیفرساید، هر چند که مدام مصرف شود: تناقض ادبیات چنین است، پایداری در میان تغییر، خوراکی که پیوسته ارج و قرب دارد؛ چون نمک که هرگز نمیگندد.» خیره به خورشید اروین یالوم
دارایی مادی، سراب است. شوپنهاور با ظرافت استدلال میکند که انباشت ثروت و دارای بیانتهاست و آدم را سیر نمیکند؛ هر چه بیشتر به تملک درآوریم، طمع ما بیشتر میشود. ثروت مثل آب دریاست: هر چه بنوشیم، تشنهتر میشویم. در نهایت ما صاحب چیزی نیستیم، آنها صاحب ما هستند. خیره به خورشید اروین یالوم
اپیکور میگوید: اگر ما فانی هستیم و روان بر جای نمیماند، بنابراین نباید ترسی از جهان پس از مرگ داشته باشیم، چراکه آن زمان نه آگاهی داریم، نه حسرت از دست رفتن زندگی و نه چیزی که سبب ترس از خدایان شود. اپیکور وجود خدایان را انکار نمیکرد اما مدعی بود که خدایان به زندگی انسان اعتنایی ندارند و فقط به عنوان سرمشق آرامبخش و رحمتی که باید به آن روی آوریم؛ برای ما مفیدند. خیره به خورشید اروین یالوم
بسیاری از افراد میگویند کمتر به مرگ خود فکر میکنند اما فکر ناپایداری و هراس، آنها را وسوسه میکند. این فکر پسزمینه که هر چه اکنون به تجربه درمیآید گذراست، در زمان کوتاهی به پایان میرسد و همه لحظات دلانگیز را تباه میسازد. مثلا یک پیادهروی لذتبخش با دوستی را این فکر که همه چیز محکوم به نابودی است، خراب میکند -این دوست میمیرد، این جنگل با پیشروی ساختوساز و شهرنشینی نابود میشود. - اگر همه چیز به خاک بدل میشود، پس معنای زندگی چیست؟ خیره به خورشید اروین یالوم
اپیکور اصرار داشت که فکر ترسناک مرگ اجتنابناپذیر در برخورداری ما از زندگی دخالت میکند و هیچ لذتی را دستنخورده باقی نمیگذارد. چون هیچ فعالیتی نمیتواند اشتیاق ما را برای زندگی ابدی محقق سازد، همه فعالیتها از بیخ و بن بیهودهاند. آدمهای بسیاری از زندگی بیزار میشوند؛ حتی به طرزی طعنهآمیز تا مرز خودکشی. بعضیها در فعالیتی دیوانهوار و بیهدف غرق میشوند که معنایی جز اجتناب از درد ذاتی وضعیت بشر ندارد. خیره به خورشید اروین یالوم
موضع اپیکور، مکمل نهایی بذله وودی آلن است: «من از مرگ نمیترسم، فقط نمیخواهم هر جا سر و کلهاش پیدا میشود آنجا باشم.» اپیکور میگوید: در واقع ما آنجا نخواهیم بود و چون مرگ رخ بدهد، ما نخواهیم دانست و «من» هرگز با آن همزیستی نمیکند. چون ما مردهایم، نمیدانیم که مردهایم و در این صورت، دیگر ترس چیست؟ خیره به خورشید اروین یالوم
وقتی خستهایم، افکاری که سالها پیش بر آنها غلبه کردهایم، بار دیگر به ما هجوم میآورند. خیره به خورشید اروین یالوم
درست است که رویایی با مرگ، موجب برانگیختن اضطراب میشود اما در عین حال، غنای بیشتری به زندگی میبخشد. تجارب بیدارکننده شاید نیرومند باشند اما گذرا هستند. خیره به خورشید اروین یالوم
اپیکور معتقد بود که ماموریت اصلی فلسفه، تسکین فلاکت انسان است و ریشه فلاکت انسان چیست؟ او در پاسخ به این پرسش تردید روا نمیداشت: ترس فراگیر ما از مرگ است. خیره به خورشید اروین یالوم
هر چه از زندگی، کمتر بهره برده باشید، اضطراب مرگ بیشتر است. در تجربه کامل زندگی، هر چه بیشتر ناکام مانده باشید، بیشتر از مرگ خواهید ترسید. نیچه این عقیده را با قوت تمام در دو نکته کوتاه بیان کرده است: «زندگیت را به کمال برسان و به موقع بمیر.» همانطور که زوربای یونانی با گفتن این حرف تاکید کرده است: «برای مرگ، چیزی جز قلعهای ویران به جا مگذار.» و سارتر، خود در زندگینامهاش آورده: «آرام آرام به آخر کارم نزدیک میشدم و یقین داشتم که آخرین تپشهای قلبم در آخرین صفحههای کارم ثبت میشود و مرگ، فقط مردی مرده را درخواهد یافت.» خیره به خورشید اروین یالوم
شعور، موهبت بزرگی است؛ گنجینه گرانبهایی مانند خود زندگی. انسان به شعور از موجودات دیگر متمایز میشود اما این شعور، به بهای گزافی به دست میآید: جراحت مرگبار. هستی ما تا ابد، تحتالشعاع دانستن این نکته است که میبالیم و به اوج شکوفایی میرسیم و روزی ناگزیر، پژمرده میشویم و میمیریم. خیره به خورشید اروین یالوم
عدهای از آدمها -که فوقالعاده به مصونیت خود اطمینان دارند- غالبا بدون توجه به دیگران یا به ایمنی خود، قهرمانانه زندگی میکنند. دستهای دیگر میکوشند جدایی دردناک مرگ را از راه پیوستن به دیگری تعالی دهد؛ یعنی با کسی که دوستش بدارند، یک هدف، یک مجمع یا یک موجود الهی. اضطراب مرگ، مادر همه مذاهب است که به روشهای گوناگون میکوشند دلهره فانی بودن انسان را تعدیل کنند. پروردگار، چنان که فرهنگهای گوناگون، وصفش کردهاند، نه تنها از راه تجسم حیات جاودان، رنج فانی بودن را بر ما هموار میسازد، بلکه هجران هولناک را با ارائه حضور ابدی جبران میکند و طرح روشنی از زندگی پرمعنا به دست میدهد. خیره به خورشید اروین یالوم
رفته رفته با پشت سر گذاشتن نوجوانی، دغدغه مرگ جای خود را به دو وظیفه بزرگ دوره جوانی میدهد: دنبال کردن کار مناسب و تشکیل خانواده. سپس، سه دهه بعد، وقتی بچهها از خانه رفتند و سن بازنشستگی رسید، بحران میانسالی بر سر ما آوار میشود و بار دیگر، اضطراب از مرگ به شدت بروز میکند. وقتی به اوج زندگی میرسیم و به کورهراه پیش رو نگاه میکنیم، درمییابیم که این کورهراه دیگر صعود نمیکند؛ بلکه به سوی زوال و نقصان سرازیر میشود. از این پس، دیگر دغدغه مرگ هرگز از یاد ما نمیرود. خیره به خورشید اروین یالوم
زندگی درازی پیش رو داری و معنا ندارد که حالا به آن فکر کنی. پیر که بشوی و مرگ را از نزدیک ببینی، یا آرامش پیدا میکنی یا مریض میشوی. در هر صورت، مرگ چیز ناخوشایندی نمیشود. خیره به خورشید اروین یالوم
اپیکور «فلسفه طبی» را به اجرا گذاشت و بر این نکته اصرار ورزید که پزشک، تن را معالجه میکند و فیلسوف باید جان را مداوا کند. به عقیده او، فلسفه فقط یک هدف درست داشت: کاهش بدبختی انسان و علت بدبختی چه بود؟ ترس همه جا حاضر از مرگ! او میگفت: تصور ترسناک مرگ ناگزیر، با لذت آدمی از زندگی در هم میآمیزد و هر عیشی را منغض میسازد. خیره به خورشید اروین یالوم
تاریک شدهای و صدایم را نمیشنوی. به هنگامهی مرگ، آیا من هم چون انکیدو نمیشنوم؟ اندوه به قلبم ره میگشاید. از مرگ میهراسم…
گیلگمش خیره به خورشید اروین یالوم
بنا به تجربه من، مهمترین کاتالیزورهای تجربه، بیدارکننده حوادث اضطراری زندگی هستند:
غم از دست دادن آن که دوستش داریم.
آن بیماری که به مرگ تهدیدمان میکند.
قطع رابطهای صمیمانه.
برخی نقاط عطف بزرگ زندگی؛ مثل جشن تولدهای بزرگ.
پنجاه سالگی، شصت سالگی، هفتاد سالگی و غیره.
لطمههای فاجعهبار روحی؛ مثل آتشسوزی، تجاوز یا غارت شدن.
رفتن بچهها از خانه (آشیانهی خالی)
از دست دادن شغل یا تغییر آن.
بازنشستگی.
رفتن به خانه سالمندان.
سرانجام، خواب نیرومندی که پیامی از عمق وجودتان میدهد، میتواند در خدمت تجربه برانگیزاننده باشد. خیره به خورشید اروین یالوم
- من همیشه از اصل فیلسوف دیگری که مدتها قبل میزیست، به آر امش رسیدهام که میگوید: جایی که مرگ آن جا است، من نیستم و جایی که من هستم، مرگ نیست.
- این تفاوتی دارد با وقتی مردی، دیگر مردهای.
- تفاوتی بزرگ. در مرگ، هیچ «تویی» وجود ندارد. «تو» و «مرگ» نمیتوانید همزیستی داشته باشید. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
پس از اندیشیدن بسیار به مرگ، تسلیم میشویم. آن را از ذهنمان بیرون میرانیم یا با بیباکی زیاد، علنا به مبارزه میطلبیمش و بعد درست قبل از این که بزرگ شویم، دوباره زیاد در موردش فکر میکنیم و ماتمش را میگیریم. گرچه برخی هنوز نمیتوانند تحملش کنند و از ادامهی زندگی، سرباز میزنند اما اغلب ما با غرق کردن خودمان در وظایف بزرگسالی، آگاهی خودمان از مرگ را از بین میبریم. یافتن شغل و تشکیل خانواده، رشد فردی، خرید املاک، اعمال قدرت، بردن مسابقه. من حالا در این مرحله از زندگی هستم. بعد از این مرحله، وارد آن دوران بعدی زندگی میشویم که در آن آگاهی از مرگ، دوباره ظاهر میشود و آن موقع، مرگ به صورتی مشخص، تهدیدکننده است. درواقع قریبالوقوع و حتمی است. در این مرحله، این انتخاب را داریم که زیاد به آن فکر کنیم و حداکثر استفاده را از زندگیای که هنوز داریم، ببریم یا این که به طرق مختلف، وانمود کنیم مرگ اصلا نمیآید… مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
ما انسانها در زندگی، مراحلی را پشت سر میگذاریم. در کودکی، زیاد به مرگ فکر میکنیم؛ حتی ذهن برخی از ما را به خود مشغول میکند. کشف مرگ، سخت نیست. تنها اطرافمان را نگاه میکنیم و چیزهای مرده را میبینیم: برگها و سوسنها و مگسها و سوسکها. حیوانات خانگی میمیرند، ما حیوانات خانگی را میخوریم و خیلی زود میفهمیم مرگ، به سراغ همهی ما میآید -مادربزرگمان، مادر و پدرمان، حتی خودمان-. در خلوت، ماتمش را میگیریم. والدین و معلمهای ما فکر میکنند تفکر در مورد مرگ، برای بچهها بد است، در موردش ساکت میمانند یا افسانههایی در مورد بهشت و فرشتگان، تجدید دیدار ابدی و روحهای نامیرا برایمان تعریف میکنند. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
کارهای زیادی باید انجام بدهیم: کلی معذرتخواهی از سوی من و از سوی تو، توضیح و کلی بخشش… مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
حتی اگر کار غلطی هم مرتکب نمیشوی، خود را درگیر موقعیتی نکن که در آن تصویر کلی تو نشانگر کار غلط باشد. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
اگر قرار است درمانگران، معنای حرف بیماران را درک کنند، باید واژههای آنها را به تصاویر شخصی خود و بعد به احساساتشان تبدیل کنند. تا پایان این فرایند، چه نوع مطابقهای ممکن است؟ این شانس چه قدر است که یک شخص واقعا بتواند تجربهی دیگری را درک کند؟ یا به بیان دیگر، این که آیا دو فرد متفاوت، به یک شکل حرف طرف دیگر را میشنوند؟ مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
سوال: چرا سری که درد نمیکند، دستمال ببندیم؟ چرا آتش اضطراب مرگ در زوجهای داغدیدهای را شعلهور کنیم که پیش از این، فقدان و غیبت یکی کمر دیگری را خم کرده است؟
پاسخ: چون مواجهه با مرگ خود میتواند تحول فردی مثبتی را به ارمغان آورد. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
پس از مرگ فرزند، والدین به اشکال مختلف اندوهگین میشوند (با توجه به کلیشههای جنسیتی، زن، اغلب علنی و احساسی غمگین است؛ در حالی که مرد، رویکردی همراه با واپسزنی و انحراف فعالانه دارد). از نظر بسیاری از زوجها هر یک از این دو الگو به شکلی فعالانه در نوع واکنش دیگری دخالت میکند -به عبارتی دقیقا همان دلیل جدایی زوجها با از دست دادن فرزند ایجاد میشود-. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
از زمانی که فردی از شدت بیماری به حال مرگ میافتد، تنهاست و تنها هم میمیرد. دوستان تظاهر میکنند که تا گور همراه اویند اما پیش از جایگرفتن در گور، نظرشان عوض میشود و همه تلاششان را میکنند تا به مردمان زنده و به چیزهایی که درک میکنند، بازگردند. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
آنقدر در عمق افسردگی فرو رفته بود که نمیتوانستم او را به حرکت وادارم. نزدیکش هم نمیتوانستم بشوم. یکبار وقتی در مورد میزان دوری یا نزدیکی از او جویا شدم، پاسخ داد: «کیلومترها و کیلومترها دورتر - به زحمت میتوانم ببینمت.» مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
البته فکر کردن به مرگ، اثرات سودمندی دارد؛ درک میکنم که گرچه حقیقت مرگ (جسمانیبودن آن) ما را نابود میکند، اما تصور مرگ میتواند ما را نجات دهد. این حکمتی قدیمی است؛ به همین دلیل است که راهبان طی قرنها در حجرههایشان جمجمهی یک انسان را نگه میداشتند یا مونتنی، زندگی کردن در اتاقی با منظرهی قبرستان را توصیه میکرد. آگاهی من به مرگ، مدتها در خدمت حیاتبخشی به زندگی من، کمک به بیاهمیت دانستن امور کماهمیت و ارزشمند دانستن امور واقعا باارزش بوده است. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
گاهی پنهانی به بیماران در شرف مرگ غبطه میخوردم که جسارت تغییر افراطی زندگی را دارند؛ نقل مکان میکنند، شغلشان را ترک میکنند، حرفهی خود را عوض میکنند، طلاق میگیرند و دوباره همهچیز را از نو آغاز میکنند. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
برای افرادی که زندگی خود را در ازدواج با فرد اشتباهی گذرانده بودند، داغداری پیچیدهتر بود. چون آنها اندوه و حسرت سالهای از دست رفته را نیز داشتند. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
راهی برای پرهیز از آسیب مجدد یافتم: به شرط آن که هرگز نگذارم کسی برایم اهمیت پیدا کند تا دوباره چنین فقدانی را تجربه کنم. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
افرادی که آنها را به افسانه بدل و وارد قصههایمان میکنیم، خود سرشار از افسانه هستند. نومید میشوند، برای مرگ عزیزی از دست رفته، سوگواری میکنند، به دنبال تعالی هستند، از زندگی خشمگین میشوند و ممکن است نیاز داشته باشند خود را معیوب و زمینگیر کنند تا بتوانند ببخشند. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
مفید بودن برای بقیه، برای همه حس خوبی به همراه دارد. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
مامانم همیشه بهم میگفت شنوندهی خوب بودن، خیلی مهمه. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
نیمهشب ناقوسهای معبد برای هر یک از اشخاصی که ما از دست داده بودیم، به صدا درآمد. ما بیست و چهار نفر بودیم و ناقوسها بیست و چهار بار نواختند. در حالی که در اتاقم نشسته بودم و اولین صدای ناقوس را میشنیدم، مرگ برادرم را تجربه کردم. واقعا تجربهاش کردم و وقتی تمام تجاربی که با هم داشتیم و نداشتیم در خاطرم تداعی شد، موجی از اندوه وصفناشدنی مرا فراگرفت. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
یک روز صبح از ما خواستد در مورد کسی فکر کنیم که مرده بود؛ شخص عزیزی که واقعا از او جدا نشده بودیم. به برادرم فکر کردم که خیلی دوستش داشتم اما وقتی بچه بودم، در هفده سالگی مرده بود. از ما خواستند نامهی خداحافظی بنویسیم و تمام نکات و مطالب مهمی را بگوییم که هیچوقت به او نگفته بودیم. بعد در جنگل به دنبال شیئی گشتیم که نماد آن شخص برای ما باشد. سرانجام باید این شیء را به همراه نامه دفن میکردیم. من یک پارهسنگ گرانیتی کوچک را انتخاب کردم و آن را در سایهی سروی کوهی به خاک سپردم. برادرم مانند یک صخره بود؛ محکم و استوار. اگر زنده بود از من حمایت میکرد. هیچوقت به آسانی از من نمیگذشت… مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
بعد از کارگاه، بیست و چهار ساعت گریه کردم، به تو زنگ زدم و آن روز جوابم را ندادی. بعد هم که زنگ زدی، آرامم نکردی. برای دعا به کلیسا رفتم و سه ساعت با پدر السون صحبت کردم. او به حرفهایم گوش کرد. همیشه گوش میکند. فکر میکنم او نجاتم داد… مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
مهمترین نکته برای من این است که تو به من اعتماد داشته باشی و برایت مهم باشم. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
وقتی به دکتر نگاه کردم که آنجا ایستاده بود و گچ را در هوا بالا و پائین میانداخت، مرا نادیده میگرفت، حس کردم دنیا زیر پاهایم خالی شد. بیماران، انسان هستند. ما درگیری و کشمکش داریم. گاهی با جرئت زیاد با سرطان، دست و پنجه نرم میکنیم، -این واقعا یک نبرد است-. گاهی به ورطهی ناامیدی میافتیم، گاهی به لحاظ فیزیکی کاملا خسته میشویم و گاهی در مقابل سرطان میایستیم و پشت سرش میگذاریم. ما «استراتژیهای سازگاری» نیستیم؛ چیزی خیلی خیلی بیشتر از آن هستیم. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
توجه کنید من اکنون، بیشتر از ضمیر اول شخص مفرد استفاده میکنم: «من تصمیم گرفتم… درخواست دادم… رویکرد درمانی من.» وقتی به گذشته نگاه میکنم و خاکستر رابطهام با پائولا را زیر و رو میکنم، درمییابم این ضمایر اول شخص، از پیش خبر از نابودی عشقمان را میداد. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
چه حیف که مجبور بودم تا حالا، تا وقتی که سرطان تمام بدنم رو گرفته، صبر کنم تا چگونه زندگیکردن رو یاد بگیرم. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
مرگ، جزئی از زندگی است. نادیدهگرفتن و ناآگاهی نسبت به آن، از دست دادن یکی از ماجراهای بزرگ زندگی است. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
شما به زمان نیاز دارید؛ بدون شتاب و عجله، تا دیگران -شوهرتان، دوستانتان و مهمتر از همه، فرزندانتان- را آمادهی مرگ خود کنید. باید به کارهای ناتمام زندگی بپردازید، چون قطعا پروژههای شما آنقدر مهم هستند که نباید از آنها دست بکشید. آنها شایستگی انجام یا حلشدن را دارند. در غیر اینصورت، زندگی شما چه معنایی دارد؟ مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
ایمان، زمانی افزایش مییابد که ترس، بیشتر از همیشه باشد. نکته دقیقا همین است: ترس، موجب ایمان میشود؛ ما به خدایی نیاز داریم و میخواهیمش. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
او آهسته درحالیکه با هر کلمه انگشتش را به سمت من تکان میداد، تکرار کرد: «درست است! هیچ ملحدی در سنگر نیست. خدای مسیحی، خدای یهودی، خدای چینی و هر خدای دیگر، سرانجام یک خدا لازم است و بدون آن، نمیتوان جنگید.» مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
زمانی که آزاد هستی، میتوانی به تمام تعهدات کماهمیت، «نه» بگویی و خود را کاملا وقف چیزهایی کنی که بیش از همه برایت مهم هستند: حضور دوستان، تغییر فصل، امواج خروشان دریا… مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
این نگاره هنوز به دیوار مطبم آویزان است و هر وقت آن را میبینم، این حرف پائولا را به یاد میآورم: «من همان زن هستم؛ درمانده در مقابل یورشی بیامان.» مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
انزوای افراد در حال مرگ، دوسویه است. بیمار خود را از زندهها جدا میکند، نمیخواهد با آشکارکردن ترسها یا افکار خوفناکش، خانواده یا دوستان را به ورطهی وحشت خود بکشاند. اما دوستان خود را عقب میکشند، احساس ناامیدی و دستپاچگی دارند، تردید در گفتار و کردارشان نمایان است و میلی به بیش از حد نزدیکشدن به چشماندازی از مرگ خود ندارند. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
هیچکس نمیتواند همراه ما یا برای ما بمیرد. تصور مردن از منظر یک انسان زنده، خود تداعیگر رهاشدنی مطلق و بی چون و چراست. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
هر کس بیشتر از مرگ، از انزوای محض همراه با آن میترسد. میکوشیم زندگی را دو نفره تجربه کنیم، اما هر یک از ما تنها میمیرد. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
دکترها چهشان میشود؟ چرا اهمیت حضور خشک و خالیشان را درک نمیکنند؟ چرا نمیتوانند بفهمند دقیقا همان وقتی که کار دیگری نمیتوانند انجام دهند، همان لحظهای است که بیش از همه به آنها نیاز داریم؟ مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
اگر به بیمارانتان اجازه دهید به قدر کافی از زندگی و علایقشان برای شما بگویند، شما و آنها، هر دو برندهاید. از زندگیشان بیشتر بدانید؛ نه تنها به معلوماتتان اضافه میشود، بلکه در نهایت تمام چیزهایی را میفهمید که باید در مورد بیماری آنها بدانید. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
استادم -جان وایتهورن- میگفت: «به حرفهای بیمارانت گوش بده؛ بذار به تو بیاموزن. برای حکیم شدن، باید دانشجو باقی بمونی.» و منظورش چیزی فراتر از این حقیت پیشپا افتاده بود که شنوندهی خوب، چیزهای بیشتری در مورد بیمار میداند. منظورش دقیقا این بود که ما باید اجازه دهیم بیماران به ما چیزهایی بیاموزند. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
استادم -جان وایتهورن- میگفت: «به حرفهای بیمارانت گوش بده؛ بذار به تو بیاموزن. برای حکیم شدن، باید دانشجو باقی بمونی.» مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
استادم -جان وایتهورن- میگفت: «به حرفهای بیمارانت گوش بده؛ بذار به تو بیاموزن. برای حکیم شدن، باید دانشجو باقی بمونی.» مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
حق با تو است مامان. هیچکدام از ما بلد نبودیم به حرفهای یکدیگر گوش کنیم… مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
من در بخش اعظم زندگیام، نوعی بندزن چینی رویا بودهام. یاد گرفتهام چه طور رویاها را مهار، از هم قطعهقطعه و مجزایشان کنم و دوباره آنان را به یکدیگر بچسبانم. میدانم چه طور راز رویا را بیرون بکشم و نیز توانستهام سرم را روی بالش بگذارم، رویاها را از سر گیرم و نوار ریل آن را به گردانهی خانهی وحشت بازگردانم. گردانه با تکانی شدید مرا به نردهی محافظ میکوبد. یکلحظه بعد، در جهت معکوس حرکت کرده، از میان درهای دوطرفه عبور میدهد و دوباره خود را در روشنای آفتاب به گلن اکو مییابم. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
به گفتهی نیچه، ما به هنر نیاز داریم تا حقیقت نابودمان نکند. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
محرک برخی افراد در تمام طول زندگی، تصور فتح جنگی است که در سراسر زندگیشان جریان دارد: برخی با نومیدی تمام، تنها رویای آرامش، کنارهگیری و آزادی از رنج را میبینند؛ برخی زندگی خود را وقف موفقیت، ثروت، قدرت یا حقیقت میکنند؛ گروهی به دنبال اعتلای فردی هستند و خود را غرق هدف یا موجودی دیگر -یک عزیز یا ذاتا روحانی- میکنند و بقیهی معنای زندگی را در خدمترسانی، شکوفایی فردی یا بیان خلاقانه میبینند. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
ما مخلوقاتی در جستجوی معنا هستیم که باید با دردسر پرتشدن به جهانی دست و پنجه نرم کنیم که ذاتا معنایی ندارد. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
کودکانی که مورد بدرفتاری قرار گرفتهاند، اغلب با سختی از خانوادهی ناکارآمد خود جدا و مستقل میشوند؛ درحالیکه کودکان بزرگ شده با والدین خوب و بامحبت، درگیریهای کمتری هنگام جدایی دارند. گذشته از اینها، آیا فراهمآوردن امکان ترک خانه برای کودک، وظیفهی والدین خوب نیست؟ مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
چقدر به آن دسته از دوستانی که مادرانی صمیمی، مهربان و حمایتگر داشتند، غبطه میخوردم و چقدر عجیب است که آنها به مادر خود دلبستگی ندارند؛ نه تلفنی، نه ملاقاتی، نه رویایی و نه حتی اندیشیدن مرتب به آنها، هیچ. درحالیکه من مجبورم چندبار در روز مادرم را از ذهنم بیرون کنم و حتی حالا یعنی دهسال پس از مرگش، اغلب بیاختیار دستم به سمت تلفن میرود تا با او تماس بگیرم. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
بله، مدتها گذشته؛ ده سال. همه چیز پوسیده و از بین رفته. چیزی به جز مو، غضروف، استخوان و حلقه ازدواج از او باقی نمانده و با وجود این، تصویر او هنوز در خاطرات و رویاهایم ماندگار است. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
کسی که از خویش تبعیت نکند
دیگری بر او فرمان خواهد راند وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
به گونه ای زندگی کنید که
پنج سال بعد با افسوس به پنج سال گذشته ی خود نگاه نکنید دروغگویی روی مبل اروین یالوم
بسیاری از افراد معتقدند هنگام مواجهه با مرگ، تغییرات ماندنی و چشمگیر در آنان بیشتر میشود. وقتی حدود ده سال روی بیمارانی که به علت سرطان رودرروی مرگ قرار گرفته بودند، کار کردم، متوجه شدم بسیاری از آنها به جای اینکه تسلیم یاس و ناامیدی شوند، به نحو شگفتانگیز و مفیدی متحول میشوند. زندگی خود را با رعایت حقتقدمها دوباره برنامهریزی میکنند و دیگر به چیزهای بیاهمیت بها نمیدهند. قدرت نه گفتن پیدا میکنند و کارهایی را که واقعا دوست ندارند انجام نمیدهند. با افرادی که دوستشان دارند صمیمانهتر ارتباط برقرار میکنند. آنها از حقایق اساسی زندگی، تغییر فصول، زیبایی طبیعت و آخرین کریسمس یا سال جدیدی که پشت سر گذاردهاند، از صمیم قلب قدردانی میکنند.
حتی بعضی از افراد با نگاه جدیدی که به زندگی پیدا کرده بودند، میگفتند ترس آنها از مردم کمتر شده است، قدرت ریسک بیشتری پیدا کردهاند و از بابت طردشدگی، کمتر نگرانند. یکی از بیمارانم اظهارنظر خندهداری میکرد: “سرطان، روانرنجوری را درمان میکند.”
بیمار دیگری میگفت: “حیف که تا حالا منتظر ماندم. حالا که سراسر بدنم را سلولهای سرطانی فرا گرفته، تازه یاد گرفتم چطور زندگی کنم!”
– خیره به خورشید نگریستن اثر اروین د یالوم خیره به خورشید اروین یالوم
خلاقیت و اکتشاف نیز جر با رنج به دست نمیآید. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
ضربه ی سختی خورده بودم و درس دشواری نیز آموخته بودم اینکه نمیتوانی به هیچ کس جز خودت تکیه کنی وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
ترس زاده تاریکی نیست، بلکه ترسها همانند ستارگان، همیشه هستند و این درخشندگی روز است که آنان را محو و ناپیدا میکند وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
آزادی را چگونه میتوان در اختیار خود نگه داشت؟ با شرمسار نبودن از خویش وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
ما خود خدا را آفریده ایم و اکنون نیز همگی دست به دست هم داده و او را کشته ایم. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
موج زدن به این نکته اشاره میکند که هر یک از ما ، غالباً بدون قصد یا دانسته ، دوایر متحدالمرکزی از تأثیر ایجاد میکنیم که شاید سالها یا حتی نسلها بر دیگران اثر بگذارد. یعنی تأثیری که بر دیگری میگذاریم به نوبت خود به یکی دیگر منتقل میشود، درست مانند موجهای دایره واری که بر سطح آب استخر میافتد تا آنجا که دیگر دیده نشود اما در سطح ریزپردازنده ای ادامه یابد…
موج زدن چنانکه من به کارش میبرم ، به جای فنا ناپذیری بر جا گذاشتن چیزی است از تجربه ی زندگی خود ، خصلتی ، پاره ای از خرد ، رهنمود ، فضیلت ، تسکینی به دیگران ،چه شناخته باشد چه ناشناخته. خیره به خورشید اروین یالوم
زندگی جرقه ای است میان دو خلا
تاریکی پیش از تولد و تاریکی پس از تولد. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
ترس زاده ی تاریکی نیست،بلکه ترسها همانند ستارگان همیشه هستند و این درخشندگی روز است که آنها را محو و ناپیدا میکند. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
ما کاوشگرانِ درگیرِ بزرگترینِ پیگیریها میشویم… یعنی رشد و بقای ذهن انسانی. دست در دستِ بیمار، لذت اکتشاف را مزهمزه میکنیم… لذت آن تجربهی «آها» یی، زمانی که تکههای ناهمخوانِ خیالی ناگهان به نرمی به کنار یکدیگر میلغزند و تمامیتی منسجم را میسازند. برخی اوقات احساس میکنم مثل راهنمایی هستم که دیگران را در اتاقهای خانهی خودشان همراهی میکند! چه لذتی دارد وقتی آنها را تماشا میکنم که دربهایی را میگشایند که خودم قبلا هرگز ازشان عبور نکردهام؛ سرسراهای باز نشدهای از منزلگهشان را کشف میکنند که دربرگیرندهی بخشهای زیبا و خلاقانهی هویت است. زندگی این بود؟ چه بهتر دوباره! خاطرات 1 روانپزشک (به خود رسیدن) اروین یالوم
میپذیرم ایمان مذهبی سرچشمه ی نیرومند آرامش است و تا وقتی چیز بهتری ندارم که جایگزینش کنم ،هرگز تضعیفش نخواهم کرد. (دکتر یالوم) مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
مرگ رویدادی خنثی است که ما یادگرفته ایم رنگ ترس بر آن بزنیم. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
نیچه گفته است. . ما محتاج هنریم تا حقیقت هلاکمان نکند… مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
حقیقت اینه که ما آدما اغلب مواقع نمیدونیم داریم چه غلطی میکنیم دروغگویی روی مبل اروین یالوم
نیرومندترین درختان باید ریشههای عمیقی داشته باشند که ریشههایشان به اعماق تاریکی برود. (به نقل از نیچه) دروغگویی روی مبل اروین یالوم
مردها خیلی خوششانسن
اونا مشکلی با اضافه وزن ندارن
تازه به یه مردچاق با لغاتی مثل قدرتمند یا تنومند تعریف هم میکنن دروغگویی روی مبل اروین یالوم
زنان چطور مردان را به چنگ میآورند؟
موضوع سادهایه. زن باید به چشمان مرد نگاه کنه و برای چند دقیقه خیره بمونه. همهش همین! دروغگویی روی مبل اروین یالوم
خداوند کامل است؛ بدون هیچ نقص و کمبودی و به حمد و ستایشهای ما نیازی ندارد.
اجازه بدهید خدا را به روش خودم دوست بدارم
ص 415 مسئله اسپینوزا اروین یالوم
کسی که از مرگ نمیترسد، هیچ چیز دیگری قادر نیست او را بترساند (از زبان فیلسوف سِنِکا)
ص 343 مسئله اسپینوزا اروین یالوم
بهراستی هیچچیز در خود و از خود ، خوب یا بد، لذتبخش یا مخوف نیست.
فقط ذهن توست که آنها را آن گونه میسازد
ص343 مسئله اسپینوزا اروین یالوم
جایی که زندگی هست، مرگ نیست و جایی که مرگ هست، زندگی وجود ندارد
پس هراس از مرگ معنایی ندارد!
ص 343 مسئله اسپینوزا اروین یالوم
افسوس! اگر همهی انسانها خردمند بودند،
و حُسنِ نیت بیشتری داشتند،
دنیا بهشت بود؛
اکنون بیشتر جهنم است!
(صفحه 267) مسئله اسپینوزا اروین یالوم
ترس، باعث به وجود آمدن خرافات میشود مسئله اسپینوزا اروین یالوم
خدا، ما انسانها را شبیه به خود نساخته؛ این ما هستیم که خدا را شبیه خود تصور میکنیم
ما تصور میکنیم که او موجودی شبیه به ماست ، دعاهای ما را میشنود و به آنچه آرزو میکنیم اهمیت میدهد مسئله اسپینوزا اروین یالوم
نیازهای شما اندک هستند و به آسانی به دست میآیند
پس زندگی خود را با اهداف ناچیزی مانند ثروت و شهرت پیچیده نکنید؛ اینها دشمن آرامش شما هستند
(ص 147) مسئله اسپینوزا اروین یالوم
شادمانی ما از اینکه بر دیگران برتری داریم، سعادت نیست؛
بچگانه یا بهتر است بگویم بدخواهانه است.
(ص120) مسئله اسپینوزا اروین یالوم
ذهن است که تعیین میکند چه چیزی ترسناک، بیارزش، مطلوب یا باارزش است
بنابراین ذهن است و فقط ذهن است که باید تغییر کند (صفحه 54)
پ. ن: شروع سومین کتاب از سهگانه یالوم 24 بهمن 96
پ. ن: نثر یالوم عالیه؛ این کتاب رو هم طوفانی شروع کرد مسئله اسپینوزا اروین یالوم
باید برای آرزوهایمان مرزی قائل شویم، اشتیاقمان را مهار کنیم، بر خشممان چیره شویم
و همواره این واقعیت را در نظر داشته باشیم که هرکس قادر است تنها به سهم کوچکی از آنچه
ارزشِ داشتن را دارد، دست یابد…
پ. ن: وسطهای کتابه و لحظه به لحظه داره جذابتر میشه; ) درمان شوپنهاور اروین یالوم
انتخاب یک راه، تو را از سایر راهها محروم میکند! درمان شوپنهاور اروین یالوم
اگر رازم را پنهان نگه دارم، آن راز، زندانی من است
اگر بگذارم از دهانم خارج شود، این منم که زندانی آنم
بارِ درختِ سکوت، میوهی آرامش است درمان شوپنهاور اروین یالوم
بخشی از شادی دوران جوانی ما به این دلیل است که در حال بالا رفتن از تپهی زندگی هستیم
و مرگ را که در آن سوی کوهپایه جا خوش کرده، نمیبینیم درمان شوپنهاور اروین یالوم
رنجهای بزرگ موجب میشوند رنجهای کوچکتر دیگر احساس نشوند، و برعکس؛
در نبود رنجهای بزرگ، حتی کوچکترین دردسرها مایه عذاب هستند درمان شوپنهاور اروین یالوم
باید تنها در زمان حال زندگی کنیم؛ دیروز و فردا وجود ندارند؛ خاطرات گذشته و آرزوهای آینده فقط ناآرامی و اضطراب به همراه میآورند درمان شوپنهاور اروین یالوم
زندگیِ شاد ممکن نیست؛ بهتر آنکه فرد به زندگی قهرمانانه دست یابد درمان شوپنهاور اروین یالوم
انسان با استعداد، همچون تیراندازی است که هدفی را میزند که دیگران قادر به زدنش نیستند
انسان نابغه، همچون تیراندازی است که هدفی را میزند که دیگران قادر به دیدنش نیستند درمان شوپنهاور اروین یالوم
زندگی چیز رقتآوری است!
من تصمیم گرفتهام، همهی عمرم را صرف تفکر درباره آن کنم درمان شوپنهاور اروین یالوم
اگر هرگز کُتها را در نیاوریم و به بازی نپیوندیم، بخش بزرگی از نمایش زندگی را از دست خواهیم داد.
چرا پیش از پایان، به سوی درب خروجی بشتابیم؟! درمان شوپنهاور اروین یالوم
ما بیشتر دلباخته ی اشتیاقیم تا دلباخته ی آنچه اشتیاقمان را بر انگیخته است. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
باید طوری زندگی کنیم که انگار آزادیم. گرچه نمیتوانیم از سرنوشت بگریزیم، ولی باید با آن درگیر شویم، باید پیشامد سرنوشت مان را اراده کنیم. باید به تقدیرمان عشق بورزیم. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
آیا گریزی از زندان زمان نیست؟ وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
داستایفسکی مینویسد چیزهایی هست که نباید گفت، مگر برای دوستان؛ چیزهایی هست که نباید گفت، حتی برای دوستان؛ و بالاخره، چیزهایی هست که نباید گفت، حتی به خویش! وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
من دستاویزی در جریان سیلم. بگذار آن که میتواند مرا به چنگ آورد. چوب زیر بغل اما، نیستم من! وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
نه در دشت بمان
و نه چندان صعود کن که از دید خارج شوی
بهترین منظره گیتی
در ارتفاعی میان این دو است. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
نیچه میگوید این وضعیت انسان نمو یافته است که بر سرنوشت خویش، ژرف بنگرد. او میدانست نگاه ژرف، اغلب موجب درد است، ولی باور داشت که باید خود را برای تحمل رنج حقیقت بپروریم. خیره شدن به حقیقت آسان نیست. نیچه نوشته است: «این کار همواره چشم انسان را میآزارد و در پایان، بیش از آن چه میخواسته، مییابد.» در نهایت، نجات بخش بزرگ، همانا رنج است که به ما رخصت میدهد ژرفترین ژرفاهای مان را بیابیم. دومین جمله ماندگار او این است که: «آنچه مرا نکشد قوی ترم میسازد.» وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
ما چون پلی هستیم برای رسیدن به چیزی والاتر، هر یک از ما، در فرایند بدل شدن به چیزی هستیم بیش از آن چه تا کنون بوده ایم. نیچه میگوید وظیفه ما در زندگی، تکمیل کردن آفرینش و طبیعت خویش است. او دستورالعملی نیز برای اجرای این وظیفه درونی بایسته به ما پیشکش کرده است، نخستین جمله ماندگارش: بشو آن که هستی. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
خوب زندگی کردن یعنی ابتدا آنچه ضروری است را اراده کنی و سپس آنچه را که اراده کرده ای دوست بداری. وقتی نیچه گریست (رمانی درباره وسواس) اروین یالوم
اگر از بیادبیِ یک آدم بیادب تعجب کردیم، فقط خودمان مستحق سرزنشیم؛ زیرا تعجبمان صرفاً ناشی از شناخت ناقص خودِ ماست.
"فلسفهای برای زندگی (رواقی زیستن در دنیای امروز) | ویلیام ب. اروین مسئله اسپینوزا اروین یالوم
ایمان مذهبی همیشه باعث سردرگمی من بوده است، از وقتی یادم هست، آشکارا عقیده داشتم که مذاهب پدید آمدهاند تا از اضطرابهای بشری ما بکاهند و تسکینمان دهند، یکبار وقتی ۱۲-۱۳ ساله بودم و در خواربار فروشی پدرم کار میکردم، با یک سرباز جنگ جهانی دوم که تازه از جبهه اروپا برگشته بود، دربارهی تردیدم به وجود خدا حرف زدم. او در پاسخ، تصویر چروک خرده و رنگ و رو رفته ای از مریم باکره و مسیح به من نشان داد، که در طول جنگ با خود نگهداشته بود، گفت: «برگردانش و پشتش رو با صدای بلند بخوان.»
خواندم: «هیچ بی خدایی در سنگر نیست!»
او خودش نیز آهسته تکرار کرد: «درسته، هیچ بیخدایی در سنگر نیست، خدای چینی، خدای مسیحی، خدای یهودی و هر خدای دیگری، بلاخره یه خدایی لازمه. بدون خدا نمیشه جنگید!» مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
… کم کم فهمیدم برای #مرگ تبلیغ منفی زیاد شده است. گرچه شادمانی کمی در مرگ میتوان یافت، با وجود این هیولای شروری نیست که ما را به کام خویش و به جایی هولناک و غیرقابل تصور بکشاند. آموختم از مرگ اسطوره زدایی کنم، آن را همان طور ببینم که هست: یک رویداد، بخشی از زندگی، پایان احتمالات بعدی. پائولا میگفت: «مرگ رویدادی خنثی است که ما یاد گرفته ایم رنگ ترس بر آن بزنیم.» مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
در اصل هر آدمی تو دنیا تنهاست. این سخت هست. ولی این جوریه دیگه و ما باید با این مسئله رو به رو بشیم. به همین دلیل میخوام افکار و رؤیاهای خودم را داشته باشم. تو هم باید مال خودت را داشته باشی. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
… بعضی افراد، سراسر زندگی را جنگی کین خواهانه میبینند که باید در آن پیروز شد؛ گروهی غرق در نومیدی، تنها رؤیای صلح، رهایی و آزادی از رنج را در سر میپرورانند؛ برخی زندگیشان را فدای موفقیت، ثروت، قدرت یا حقیقت میکنند؛ برخی دیگر، در پیِ تعالی خویشند و در علتی یا موجودی دیگر - معشوق یا ذات الهی - غوطه ور میشوند؛ دیگرانی هم هستند که معنای زندگی را در خدمت به دیگران، در خودشکوفایی یا در آفرینش میبینند. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
«ما موجوداتی در جستجوی معنا هستیم که باید با دردسر پرتاب شدن به درون دنیایی که خود ذاتاً بی معناست، کنار بیاییم». و سپس توضیح داده ام که برای پرهیز از پوچ گرایی، باید وظیفه ای مضاعف را تقبل کنیم: ابتدا طرحی چنان سترگ برای معنای زندگی ابداع کنیم که پشتوانه زندگی باشد. بعد، تعبیری بیندیشیم تا عمل ابداعمان را فراموش کنیم و خود را متقاعد کنیم که معنای زندگی را ابداع نکرده ایم، بلکه کشفش کرده ایم، به عبارتی این معنا وجودی مستقل دارد. مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی) اروین یالوم
#دوستی مهمترین عنصر یک زندگی سعادتمند است درمان شوپنهاور اروین یالوم
در انتهای زندگی، هیچ انسان صادقی که مالک قوای ذهنی خویش باشد، هرگز آرزو نخواهد کرد دوباره به هستی وارد شود. در عوض بیشتر ترجیح خواهد داد نیستی کامل را انتخاب کند.
#آرتور_شوپنهاور درمان شوپنهاور اروین یالوم
هر چند که «همه باید در نمایش خیمه شب بازی بزرگ زندگی شرکت کنند و نخی را که با آن ما را به حرکت وا میدارند، حس کنند» ، اما در اعتقاد به این تفکر والای فلاسفه که از دیدگاه ابدیت هیچ چیز واقعا مهم نیست و همه چیز در حال گذر است، آرامش و آسودگی وجود دارد درمان شوپنهاور اروین یالوم
برخی نمیتوانند زنجیرهای خود را سست کنند، اما میتوانند دوستان خود را آزاد کنند.
#آرتور_شوپنهاور درمان شوپنهاور اروین یالوم
ما باید با حماقت، شکست و شرارت هر انسانی با گذشت بسیار رفتار کنیم. در نظر داشته باشیم که آنچه ما پیش از این در خود داریم به طور ساده شکست ها، حماقتها و شرارتهای خودمان است.
#آرتور_شوپنهاور درمان شوپنهاور اروین یالوم
#رنج به دنبال این خطا به وجود میآید که بسیاری از ضروریات زندگی، #تصادفی ودر نتیجه قابل اجتناب فرض میشوند. خیلی بهتر است که حقیقت را درک کنیم: درد و رنج #ضروری زندگی بوده و غیر قابل اجتناب و گریزناپذیرند. «هیچ چیز جز قالب ظاهری که درد و رنج خود را در آن آشکار میسازد، بر پایه تصادف قرار ندارد و رنج کنونی ما جایگاهی را پر میکند که بدون آن با برخی رنجهای دیگر اشغال خواهد شد. اگر چنین اندیشه ای اعتقاد زندگی ما گردد، امکان دارد میزان قابل توجهی #آرامشِ خویشتن دارانه در ما ایجاد کند» درمان شوپنهاور اروین یالوم
شادیهای نسبی از سه منبع ریشه میگیرند:
آنچه که فرد هست
آنچه که دارد و
آنچه که در چشم دیگران جلوه میکند.
او تاکید میکند که ما تنها بر اولی تمرکز میکنیم و دومی و سومی، یعنی داشتهها و شهرت مان را حساب نمیکنیم، زیرا هیچ اختیار و نظارتی بر آن دو نداریم و آنها را میتوانند از ما بگیرند و از ما گرفته خواهد شد… در واقع «#داشتن» عاملی معکوس در خود دارد. شوپنهاور میگوید: «اغلب آنچه ما داریم شروع میکند به داشتن ما» درمان شوپنهاور اروین یالوم
شخص باید نسبت به از دست رفتن خودش در مطالب فرعی زندگی آگاه باشد. هایدگر آن راسقوط یا غرق شدن در روزمرگی نامیده است درمان شوپنهاور اروین یالوم
در تبادل نظر مکتوبی از وی (شوپنهاور) سوال شد که آیا ازدواج خواهد کرد؟
_قصد ندارم ازدواج کنم، زیرا تنها باعث نگرانی ام میشود.
و چرا این طور خواهد شد؟
_حسودی خواهم کرد، زیرا همسرم به من خیانت خواهد کرد.
چرا این اندازه اطمینان دارید؟
_زیرا لایق آن خواهم بود.
چرا اینگونه است؟
_زیرا ازدواج کرده ام! درمان شوپنهاور اروین یالوم
#دانش محدود است. تنها #نادانی است که نامحدود است درمان شوپنهاور اروین یالوم
می توان #زندگی را با قطعه ای پارچه گلدوزی شده مقایسه کرد که هر کس در نیمه اول عمر خود روی آن را میبیند، اما در نیمه دوم پشت آن را. آنچه در نیمه دوم میبیند آنقدرها زیبا نیست، اما بیشتر آموزنده است، زیرا او را قادر میسازد که ببیند چگونه نخها به یکدیگر متصل شده اند.
#آرتور_شوپنهاور درمان شوپنهاور اروین یالوم
(ناباکوف) زندگی را همچون جرقه ای بین دو منبع تاریکیِ یکسان توصیف میکرد. تاریکی قبل از تولد و تاریکی بعد از مرگ. و چقدر عجیب است که ما این قدر اندک برای تاریکی اول و آن قدر زیاد نگران تاریکی بعدی هستیم درمان شوپنهاور اروین یالوم
اگر نمیخواهیم بازیچه دستان هر فرومایه و مایه تمسخر هر نادانی شویم، اولین قدم خویشتن داری و تنهایی است (#آرتور_شوپنهاور) درمان شوپنهاور اروین یالوم
چه فرد خوشبخت بوده باشد، چه بدبخت؛ زندگی او هرگز چیزی بیش از لحظه #حال نبوده، لحظه ای که همواره در حال ناپدید شدن است و اکنون آن لحظه نیز دیگر پایان یافته است درمان شوپنهاور اروین یالوم
هیچ گل رزی بدون خار نیست، اما خارهای زیادی بدون گل رز وجود دارند! #آرتور_شوپنهاور درمان شوپنهاور اروین یالوم
ما باید برای آرزوهای خود محدودیت قایل شویم، تمایلات خود را مهار کرده بر خشم خود غلبه کنیم. همواره در ذهن خود این حقیقت را در نظر بگیریم که هر کس تنها میتواند سهم بسیار کوچکی از چیزهایی که ارزش داشتن را دارند به دست آورد…
(#آرتور_شوپنهاور) درمان شوپنهاور اروین یالوم
تمایل ما به تغییر آینده ما را وادار میکند تا این حقیقت بنیادی را فراموش کنیم که زندگی چیزی جز لحظه #حال نیست. لحظه ای که برای همیشه #ناپدید میشود درمان شوپنهاور اروین یالوم
بهتر است اجازه دهیم انسانها همانگونه که هستند باشند تا اینکه آنها را آنگونه که نیستند در نظر بگیریم درمان شوپنهاور اروین یالوم
بهتر است اصلا صحبت نکنی تا اینکه به گفت و گویی ادامه دهی که همچون مکالمات عادی موجودات دوپا بیهوده و ملال آور باشد درمان شوپنهاور اروین یالوم
اگر نمیخواهیم بازیچه دستان هر فرومایه و مایه تمسخر هر نادانی شویم، اولین قدم خویشتن داری و تنهایی است (#آرتور_شوپنهاور) درمان شوپنهاور اروین یالوم
اگر در مورد راز خود سکوت کنم، آن راز زندانی من میشود؛ اگر اجازه دهم از دهانم خارج شود، من زندانی آن میشوم. بر درخت سکوت میوههای آرامش میروید (#آرتور_شوپنهاور) درمان شوپنهاور اروین یالوم
هر کسی به آنچه فاقد آن است عشق میورزد، اما مکررا تاکید میکند که در واقع این انتخاب با نبوغ گونه ی انسان صورت گرفته است. بشر با روح گونه و نوع خود تسخیر شده است و این روح بر انسان فرمانروایی میکند، انسان دیگر به خود تعلق ندارد… زیرا در نهایت علایق خود را نمیجوید، بلکه علایق فرد سومی را جستجو میکند که قرار است به هستی پا گذارد درمان شوپنهاور اروین یالوم
او انسانی خوشبخت است که میتواند یک بار برای همیشه از فریب دادن بسیاری از مخلوقات همنوع خود اجتناب ورزد
(آرتور شوپنهاور) درمان شوپنهاور اروین یالوم
#فلسفه ، جاده کوهستانی رفیعی است… جاده ای خلوت که هر چه بیشتر به سمت بالا صعود میکنیم، خلوتتر میگردد. هر کسی که این مسیر را دنبال میکند باید بدون #بیم و هراس هر چیزی را پشت سر رها کرده و با اطمینان خاطر راه خود را از میان برف زمستان باز کند… او به زودی جهان را زیر پای خود میبیند، سواحل شنی و باتلاقها از دید وی ناپدید میشوند، نقاط ناهموار آن هموار میگردد، اصوات ناموزون دیگر به گوشش نمیرسد، و کروی بودن آن برایش نمایان میگردد. او همواره در هوای پاک و سرد کوهستان باقی میماند و میتواند وقتی سرتاسر زمین در مردگی و ظلمت شب محصور است، خورشید را نظاره کند درمان شوپنهاور اروین یالوم
شادمانی و شادابی دوران جوانی تا اندازه ای ناشی از این حقیقت است که ما در بالا رفتن از تپه زندگی، #مرگ را که در دامنه دیگر تپه قرار دارد، نمیبینیم (آرتور شوپنهاور) درمان شوپنهاور اروین یالوم
همگی اسیر هستی و زندگی خود هستیم که انباشته از مصیبتهای اجتناب ناپذیر است. اگر حقیقت هستی و زندگی را از پیش میدانستیم آن را انتخاب نمیکردیم. شوپنهاور میگوید همه ما هم قطارانی بیمار هستیم که همواره به تحمل و عشق همسایگان خود محتاجیم درمان شوپنهاور اروین یالوم
آنچه واقعا غیر انسانی حس میشود زمانی است که اجازه بدهم بینش ارزشی من تحت تاثیر دیگران بی مقدار مانند چوب پنبه بر سطح آب بالا و پایین رفته و در نوسان باشد درمان شوپنهاور اروین یالوم
#زیبایی توصیه نامه ای است نامحدود که قلب آدمی را مستعد #تکریم فرد زیبا میسازد درمان شوپنهاور اروین یالوم
ربکا اولین نفر بود که اظهار نظر کرد: «خیلی راضی و قانع بودن، نیازی اندک به دیگران داشتن، هرگز اشتیاق همراهی دیگران را نداشتن. فیلیپ، این تنهایی و انزواست.»
فیلیپ گفت: «بر عکس، در گذشته در آرزوی همراهی دیگران بودم چیزی را تقاضا میکردم که آنها واقعا نمیتوانستند و نداشتند که به من بدهند. آن موقع بود که #تنهایی را شناختم. با آن کاملا آشنایی دارم. نیاز نداشتن به دیگران هرگز به معنای تنها بودن نیست. #خلوت_گزینی_دلخواه چیزی است که در پی آنم.» درمان شوپنهاور اروین یالوم
فردی که #ثروت_درونی دارد از دنیای بیرون چیزی نمیخواهد، مگر موهبت #فراغت بدون مزاحمت که به او اجازه میدهد از ثروت درونی، یعنی توانمندیهای ذهنی خود لذت ببرد درمان شوپنهاور اروین یالوم
معتقدم که #خوشبختترین مردم کسانی هستند که بیشتر از هر چیزی به دنبال #تنهایی و #خلوت میروند درمان شوپنهاور اروین یالوم
عشق، میل شدید و اغوا کردن، اینها احساساتی قدرتمند هستند، و بخشی از طراحی نیرومند بقای نوع بشر……ممکن است #ناخود آگاه به اجرا درآیند. اما به طور کلی پرداختن به این احساسات عقل و خرد را از خط خود خارج میکند درمان شوپنهاور اروین یالوم
افلاطون میگوید #عشق در وجود کسی است که عشق #می_ورزد، نه در وجود کسی که به او عشق میورزند درمان شوپنهاور اروین یالوم
هر چه فرد در خود بیشتر داشته باشد از دیگران کمتر خواهد خواست درمان شوپنهاور اروین یالوم
گل پاسخ داد:شما نادانید! آیا تصور میکنید شکوفه میکنم تا دیده شوم؟ من به خاطر خودم شکوفه میکنم نه دیگران، زیرا مرا شادمان میسازد. شادی و سرور من قایم به بودن و شکوفه کردن است (آرتور شوپنهاور) درمان شوپنهاور اروین یالوم
انسان باید درونی آشفته و ناآرام داشته باشد تا موجب زایش ستاره ای درخشان شود (نیچه) درمان شوپنهاور اروین یالوم
فرد عاقل و خردمند، چه زن چه مرد، زندگی خود را صرف تعقیب #محبوبیت نمیکند. این سراب و امیدی واهی است. محبوبیت تعیین نمیکند چه چیزی درست یا پسندیده است، بلکه کاملا بر عکس محبوبیت نقش یکسان سازی و سقوط دهندگی بی صدا را دارد. خیلی بهتر است که در جستجوی #ارزشها و #اهداف خود باشیم درمان شوپنهاور اروین یالوم
شوپنهاور میگوید قطعا برای زنان بسیار زیبا مانند مردان بسیار باهوش مقدر شده است که کاملا در #تنهایی و انزوا زندگی کنند. او اشاره میکند که دیگران به دلیل #حسرت و #خشم نسبت به افراد برتر #کور شده اند. به همین دلیل نیز، چنینی مردمی هرگز دوستان صمیمی در بین هم جنسان خود ندارند درمان شوپنهاور اروین یالوم
اغلب به زنان زیبا فقط به خاطر #ظاهرشان پاداش داده شده و محترم شمرده میشوند. این موضوع آنقدر تکرار میشود که از #رشد و توسعه در بخشهای دیگر وجود خود #غافل میمانند. اعتماد به نفس و احساس موفقیت آنها سطحی بوده و به اندازه پوست بدنشان عمق دارد و وقتی زیبایی #محو میگردد دیگر چیزی برای ارایه ندارند. چنین زنی نه هنر جالب توجه بودن را در خود پرورش داده و نه توانایی توجه به نکات جالب دیگران را دارد درمان شوپنهاور اروین یالوم
فقط باید به زمان #حال عادت کنیم. دیروز و فردا وجود ندارد. #خاطرات گذشته و #آرزوهای آینده فقط #ناآرامی ایجاد میکنند. راه رسیدن به تعالی فکری و آرامش در نگاه به زمان حال قرار دارد و اینکه اجازه دهیم زمان حال بدون مزاحمت در درون رود آگاهی مان جریان یابد درمان شوپنهاور اروین یالوم
#آرامش کسی نمیتواند توسط دیگری به هم بریزد. این فقط خود هر کس است که میتواند مزاحم آرامش خودش شود درمان شوپنهاور اروین یالوم
تمام زندگی مانند نمایشی #گذرا است درمان شوپنهاور اروین یالوم
انسانی با مواهب ذهنی برتر و استثنایی که شغلی صرفا مفید وادار شود، مانند جامی ارزشمند است که با زیباترین نقشها مزین شده و سپس به عنوان گلدان آشپزخانه به کار رود (آرتور شوپنهاور) درمان شوپنهاور اروین یالوم
اگر به اتفاقات روزانه از دیدگاه #ابدیت بنگریم، به هم خوردن آنها باعث آشفتگی کمتر خواهد شد درمان شوپنهاور اروین یالوم
هر چه فرد #دلبستگی بیشتری داشته باشد، بار زندگی سنگینتر و دشوارتر خواهد شد و وقتی از این دلبستگیها جدا شود، رنج بیشتری را تجربه خواهد کرد. شوپنهاور و بودا، هر دو اشاره کرده اند که فرد باید خود را از دلبستگیهای زندگی رها سازد درمان شوپنهاور اروین یالوم
وقتی اغلب انسانها در انتهای زندگی خود به گذشته مینگرند، در مییابند که در سرار عمر عاریتی و گذرا زیسته اند. آنها متعجب خواهند شد وقتی بفهمند همان چیزی که اجازه دادند بدون لذت #قدردانی سپری گردد، همان #زندگی شان بوده است. بنابراین، بشر با حیله #امیدوار بودن فریب خورده و در آغوش مرگ میرقصد (آرتور شوپنهاور) درمان شوپنهاور اروین یالوم
اکثر #رنجهای ما ناشی از این است که با تمایلات و خواستهها برانگیخته میشویم و بعد، وقتی خواسته ای برآورده میشود، از #لحظه ارضای آن #لذت میبریم. لحظه ای که خیلی زود تبدیل به #دلزدگی و کسالت میشود و سپس این دلزدگی با بروز و سر برآوردن خواسته ای دیگر متوقف میشود. شوپنهاور فهمید چرخه خواستن مداوم، ارضای لحظه ای، دلزدگی و خواسته بعدی، #بیماری_بشر در این جهان است درمان شوپنهاور اروین یالوم
ما انسانها آنقدر درگیر گذشته و آینده هستیم که فقط میتوانیم در لحظه #حال اندکی پرسه بزنیم. درمان شوپنهاور اروین یالوم
سقراط در این باره (مرگ) خیلی واضح میگوید: «برای خوب زندگی کردن، اول باید خوب #مردن را آموخت.» یا سنکا فیلسوف و نویسنده و دولتمرد رومی عنوان میکند که : «هیچ انسانی از طمع واقعی زندگی لذت نمیبرد، مگر اینکه بخواهد و آماده باشد از آن دست بکشد.» درمان شوپنهاور اروین یالوم
کاش میتوانستیم زندگی را پیش بینی کنیم، لحظاتی وجود دارد که که به نظر میرسد کودکان شبیه زندانیان بی گناهند که محکوم به مرگ نشده اند، اما محکوم به زندگی شده اند و در عین حال از معنای محکومیت خود کاملا ناآگاهند. با این وجود، هر انسانی اشتیاق دارد به کهنسالی برسد… دوره ای از زندگی که میتوان آن را این گونه بیان کرد: «امروز بد است و هر روز بدتر خواهد شد، تا آنچه بدتر است اتفاق افتد.» درمان شوپنهاور اروین یالوم
مذهب در خود همه چیز دارد:افشاگری، پیش گویی، حمایت حکومت، بالاترین شأن و شهرت… و بیش از همه اینها امتیاز ارزشمندی که اجازه دارد آموزه هایش را در سنین حساس کودکی در ذهن حک کند تا تقریبا به عقایدی مادرزادی بدل شوند (آرتور شوپنهاور) درمان شوپنهاور اروین یالوم
#عشق_والدین به یکدیگر باعث ایجاد عشق در فرزندان میشود……هرچه شخص بیشتر عشق بورزد، بیشتر به روشی عاشقانه به فرزندان خود و یا به هر کس دیگری پاسخ میدهد.
……کودکان محروم از دلبستگی عشق مادری، در ایجاد ارتباط لازم برای عشق به خود و باور اینکه دیگران دوستشان دارند و عشق به زندگی و زنده بودن ناتوان هستند. این کودکان، در بزرگسالی افرادی منزوی میشوند و اغلب رابطه ای خصمانه با دیگران دارند درمان شوپنهاور اروین یالوم
زندگی شاد غیر ممکن است؛ بهترین زندگی که بشر میتواند به دست آورد، زندگی #شجاعانه است درمان شوپنهاور اروین یالوم
آنچه در #کودکی میآموزی، بهترین یادگیری است. آرتور شوپنهاور هرگز درسهای اول خود را فراموش نکرد درمان شوپنهاور اروین یالوم
پیام نیچه به ما این بود که زندگی را به گونه ای زندگی کنیم که تا ابد بخواهیم آن را تکرار کنیم…
زندگی تان را به کمال زندگی کنید و در وقت مناسب بمیرید…
هیچ جایی از زندگی را بدون زیستن پشت سر نگذار. درمان شوپنهاور اروین یالوم
شوپنهاور خودش گفته است که جانداران دو پا _اصطلاح شوپنهاور_ نیاز دارند برای گرم شدن با آتش به یکدیگر بسیار نزدیک شوند، هر چند که او در خصوص سوختگی ناشی از مجاورت زیاد با یکدیگر هشدار داده است.
شوپنهاور به #جوجه_تیغی علاقه داشت. آنها برای گرم شدن به یکدیگر خیلی نزدیک میشوند، اما از تیغهای خود برای حفظ فاصله استفاده میکنند. او برای این جدایی و فاصله ارزش قایل بود و برای شادی و خوشبختی به هیچ چیز خارج از خودش وابستگی نداشت. درمان شوپنهاور اروین یالوم
اگر قرار است چیزی محترم و مقدس شمرده شود، صرفا باید این هدیه بدون قیمت، یعنی #هستی باشد. زندگی کردن در ناامیدی به خاطر محدود و متناهی بودن هستی ما، یا به این خاطر که زندگی هیچ هدف والا یا طرحی ندارد، #ناسپاسی نابخردانه ای است. اما تصور خالق مطلق بی انعطاف و اختصاص دادن همه زندگی به عبادت #بی_وقفه وی نیز #بی_فایده است و مانع جاری شدن عشق خواهد شد: چرا آن همه عشق را به خیالی هدر دهیم، وقتی به نظر میرسد عشقی ناچیز دور تا دور این کره خاکی موج میزند؟ بهتر است راه حل اسپینوزا و اینشتین را دریابیم: خیلی ساده سر را به نشانه احترام خم کن، کلاه خود را برای قوانین ظریف و زیبا و راز سر به مهر طبیعت از سر بردار و آنگاه به دنبال مشغله زندگی خود برو. درمان شوپنهاور اروین یالوم
عجیب است! درست در همان لحظه که من- برای اولین بار در زندگیام- تنهاییام را با تمام هولناکیاش قبول میکنم، از بین میرود! درست در همان لحظه که به شما گفتم تاکنون کسی را لمس نکردهام، میگذارم کسی مرا لمس کند. لحظهای غیرقابل توصیف بود. گویی لایهی ضخیمی از یخ شکست و به هزاران قطعه تبدیل شد. و نیچه گریه کرد اروین یالوم
من باید قبل از گام برداشتن به سمت «ما» ، «من» میشدم. و نیچه گریه کرد اروین یالوم
انسان در درجهی اول اشتیاق خود را دوست دارد، بعد شخصی را که مشتاق اوست. و نیچه گریه کرد اروین یالوم
منظورم این بود که برای این که دو نفر برای هم خوب باشند، هر کدام باید ابتدا برای خود خوب باشد. تا موقعی که متوجه تنهایی خود نشویم، از دیگری به عنوان سپری در مقابل تنهایی استفاده میکنیم. فقط کسی که بتواند مثل عقاب شجاعانه زندگی کند، قادر است به دیگری عشق پیشکش کند؛ فقط او توانایی دارد که آرزوی یک وجود متعالی را برای دیگری داشته باشد. بنابراین یک زناشویی که انسان نتواند از آن صرف نظر کند، محکوم به شکست است. و نیچه گریه کرد اروین یالوم
شاید بهتر باشد که به عزیزترین و نزدیکترین کسِ خود فکر کنید. عمیقتر حفر کنید و پی خواهید برد که کسی که شما دوست دارید، او نیست. چیزی ک شما دوست دارید، احساس مطبوعی است که چنین عشقی را در شما بیدار میکند! آدم در نهایت عاشق آرزوها و اشتیاقهای خود است. و نیچه گریه کرد اروین یالوم