آرزوی بیش از اندازه خود را نمایان ساختن شایسته نبود و گاهی بخت را میتاراند. آدم باید در امیال خود اندازه نگه دارد و با خدا یا خدایان با سنجیدگی رفتار کند. مروارید جان اشتاینبک
جان اشتاینبک
بابا همه چیزا رو قشنگ برام زیر و رو میکرد. میگفت هدر دادن مرواریدا مکافات گناه اونهایی بود که پاشونو از گلیمی که خدا بهشون داده بود بیرون گذاشته بودن. بابا میگفت بندههای خدا از زن و مرد، هر کدوم مثل یه سربازن که خدا گذاشته تا هر کدوم یک قسمت از قلعه، یعنی این دنیا رو پاسداری کنن. بعضیا بالای برجن، بعضیام پای دیوارا و توی دخمههای تاریک. اما همه وظیفهشون اینه که سر پست خودشون بمونن و از اونجا تکون نخورن. وگرنه امنیت قلعه به خطر میوفته. خطر حمله جهنم. مروارید جان اشتاینبک
آدم هرجا باشه عادت میکنه و دیگه براش سخته از اونجا بره. نحوه فکر کردن هم بعد از مدتی عادت میشه و دیگه عوض کردنش سخته. من دیگه کشیش نیستم اما همه اش بیاونکه خودم بفهمم دعا میخونم. خوشههای خشم جان اشتاینبک
مردم خوششان نمیآید که تسخیر بشوند. مردم آزاده جنگ را شروع نمیکنند اما همین که شروع شد در ضمن شکست هم به جنگ ادامه میدهند. ماه پنهان است جان اشتاینبک
ما جوانانمان را تنها برای پیروزی بار آورده ایم اما باید اعتراف کنم آنها هیچ نمیدانند که وقت شکست چه طوررفتار کنند… به جوانها گفته ایم که آنها از تمام جوانهای دیگر کشورها باهوشتر و شجاع ترندولی وقتی اینجا خودشان به چشم خود دیدند که ذره ای از جوانان دیگر باهوشتر یا شجاعتر نیستند بهت زده شدند…هم از ما متنفر شدند وهم از خودشان. ماه پنهان است جان اشتاینبک
مردی که به کار بیاید نباید فرصت زیست یا مردن را به حساب بیاورد. باید تنها آن را حساب کند که آنچه انجام میدهد به خطاست یا به صواب. ماه پنهان است جان اشتاینبک
خیال میکنند چون خودشان یک پیشوا و یک سر دارند ،ما هم مثل آنهاییم که اگر سر ما را قطع کنند ریشه ی این طغیانها بخشکد. اما ما مردمی آزاد هستیم ، به تعداد جمعیتمان پیشوا و سر داریم و در این مواقع حساس رهبران واقعی مثل قارچ میانمان میرویند. ماه پنهان است جان اشتاینبک
شکست یک موضوع آنی است. شکست پایدار نمیماند. ما خودمان شکست خورده بودیم ولی حالا داریم حمله میکنیم؛ شکست هیچ معنی ندارد! ماه پنهان است جان اشتاینبک
این نکته یکی از اسرار بزرگ است ، رازی است که در سراسر جهان فرمانروایان را بیچاره کرده و آن ، این است که از خودشان میپرسند «مردم از کجا میدانند؟!» ماه پنهان است جان اشتاینبک
درپایان جنگها مشکل میشود به خاطر آورد که چگونه افرادی را کشتیم یا فرمان دادیم بکشند، آن وقت کسانی پیدا میشوند که خود در میدان نبرد نبوده اند ولی به ما میگویند یا در کتابها مینویسند که آن تجربهها چگونه بوده است و ما در تایید حرفشان میگوییم «بله ، خیال میکنم همینطور بوده» ماه پنهان است جان اشتاینبک
سرهنگ میدانست که جنگ یعنی خیانت، نفرت، خرابکاری امرای ارتش و بیماری و خستگی سربازان و هر وقت که به پایان برسد هیچ تغییری دست نداده جز فرسودگیها و کینههای تازه که جای کهنهها را بگیرد. با این حال در مورد این جنگ روزی لا اقل پنجاه بار به خود میگفت که «این جنگ غیر از جنگهای قبلی است» ماه پنهان است جان اشتاینبک
آدم واسه اینکه خوب باشه شعور نمیخواد گاهی به نظر من میاد که آدم شعور نداشته باشه بهتره. موشها و آدمها جان اشتاینبک
مردها یا بچه هستند یا پیر و برایشان حد وسطی متصور نیست. سلطنت کوتاه پپن چهارم جان اشتاینبک
آزادی تو بستگی به پولی داره که برای خریدش میدی خوشههای خشم جان اشتاینبک
نحوه ی فکر کردن هم بعد از مدتی عادت میشه و دیگه عوض کردنش سخته خوشههای خشم جان اشتاینبک
شهر چیزی است مثل یک حیوان کوچکتر. شهر دارای سیستم عصبی است و سر و دست و پا دارد. شهر چیزی جدا از تمام شهرهای دیگر است به طوری که دو شهر شبیه هم وجود ندارد، و شهر احساسات کاملی دارد. سفر اخبار از یک شهر به شهر دیگر معمای ساده ای برای حل کردن نبود. به نظر میرسید که اخبار سریعتر از بچه ای حرکت میکند که میتوانست جست و خیز کند و آن را بگوید، سریعتر از زنانی که میتوانستند آن را از پشت حصارها بگویند. مروارید جان اشتاینبک
آدام: گوش کنید ساموئل، من میخواهم از زمینم باغی بسازم. تا به حال بهشت را نشناختهام، جز این که میدانم از آن رانده شدهام.
ساموئل: این بهترین دلیل برای به وجود آوردن یک باغ است. و باغ میوهتان کجا خواهد بود؟
آدام: من درخت سیب نمیخواهم. دنبال دردسر رفتن بیهوده است.
ساموئل: حوّاتان چه خواهد گفت؟ او هم حرفی برای گفتن دارد. حوا عاشق سیب است.
آدام: حوّای من نه. شما حوایم را نمیشناسید. او از انتخاب من خوشحال خواهد شد. هیچ کس در دنیا نمیداند او تا چه اندازه پاک و منزه است.
ساموئل: در این صورت از نوادر روزگار است. موهبتی بالاتر از این نیست. شرق بهشت جان اشتاینبک
اگه آدم کسی رو نداشته باشه دیوونه میشه. فرق نمیکنه طرف آدم کی باشه. هرکی میخواد باشه! اما پهلوت باشه!
من بت میگم. یادت باشه، آدم از تنهایی ناخوش میشه! موشها و آدمها جان اشتاینبک
ما کارگرای سرگردون کس و کاری نداریم. هرچی درمیاریم به باد میدیم. تو دنیا هیشکی نیس که فکر ما باشه! هیشکی دلش برا ما نمیسوزه! موشها و آدمها جان اشتاینبک
خیلی کم پیدا میشه دونفر باهم سفر کنن! نمیدونم چرا. شاید برا اینکه تو این دنیای کوفتی همه از هم میترسن! موشها و آدمها جان اشتاینبک