نمیتوانی دیگران را مقصر شرایط زندگیات بدانی. حتی مقصر دانستن خودت هم بیفایده است. البته با شرایط و بحرانهایی مواجه خواهی شد که ظاهرا هیچ کنترلی بر آنها نداری، حتی ممکن است بسیار ناراحتکننده هم باشند؛ مثل بیماری، ناتوانی یا مرگ عزیزان… اما همیشه کاری هست که بتوانی برای تأثیر گذاشتن روی این شرایط انجام دهی و از پس آن برآیی. حتی اگر سالها در شرایط بد بوده باشی و راهی برای خروج از آن پیدا نکرده باشی. خودت را به فنا نده جان بیشاپ
#مقصر (۲۸ نقل قول پیدا شد)
ما راز دلمان را کمتر با آنهایی که از خودمان بهتر هستند در میان میگذاریم و بیشتر از همنشینی با آنها میگریزیم. برعکس، خیلیوقتها با کسانی درددل میکنیم که شبیه خودمان هستند و همان نقطهضعفهای ما را دارند. بنابراین نه در اصلاح خودمان میکوشیم و نه میخواهیم آدم بهتری بشویم؛ چون در این صورت باید به ناتوانیمان اعترافکنیم. ما فقط دلمان میخواهد دیگران دل به حالمان بسوزانند و در راهی که در پیش گرفتهایم، تشویقمان کنند. بهطورخلاصه دوست داریم همزمان، هم مقصر نباشیم و نه چندان بافضیلت. نه توان آسیبرساندن را داشتهباشیم و نه نیروی نیکیکردن را. سقوط آلبر کامو
گاهی اتفاقاتی میافته که نمیشه هیچکس رو به خاطرش مقصر دونست. یا چیزی به اسم بدشانسی وجود داره یا گاهی آدمها از مسیرشون خارج میشن، راهشون رو گم میکنن و برای خودشون بدبختی و ادبار به بار میارن. شیفتگیها خابیر ماریاس
درد، نوعی داروی قوی به حساب میآید. در طول زندگی، با ما همراه میشود. در رنج، مخفی است و در خطاهایی که عشق را در آن به خاطر شکست رؤیاهایمان مقصر میدانیم، وجود دارد. اگر درد، چهرهی واقعی خود را نشان بدهد، همه را میترساند؛ ولی زمانی که لباس قربانی بر تن دارد، اغواگر است… یا ترسو… هر چه انسان بکوشد آن را طرد کند، ولی باز هم راهی برای بودن و عشقورزیدن با آن مییابد و کاری میکند که بخشی از زندگی محسوب شود. 11 دقیقه پائولو کوئیلو
درست زمانیکه من توی خانه مشغول عوضکردنِ پوشک بچهها، غذادادن به آنها، و شستن ظرفها بودهام، او با زنهای دیگر میخوابیده. درست زمانیکه من عاجزانه به بدنم التماس میکردم که درمان شود، او با بدنهای دیگری همخوابه میشده. زمانیکه من بهخاطر عدم تواناییام در برقراری ارتباط جنسی، با شرمندگی از او عذرخواهی میکردم، او با غریبهها رابطه داشته. او اجازه داد که من سالها خودم را مقصر این موضوع بدانم! او اجازه داد من روی شانههایش گریه کنم و بگویم: «چه مرگم شده کریگ؟ چرا موقع رابطهٔ جنسی احساس امنیتام رو از دست میدم؟» او سرم را نوازش کرد و گفت: «نمیدونم.» اما میدانست. دلیلش خودِ او بود. جنگجوی عشق گلنن دویل ملتن
آلبر کامو به ماریا کاسارس
۲۱نوامبر، ۱۹۴۴
تولدت مبارک عزیزم، میخواستم تمام شادیام را همزمان برایت بفرستم اما واقعیت این است که نمیتوانم. دیروز تو را با قلبی چاکچاک ترک کردم. بعدازظهر، تمام بعدازظهر، منتظر زنگ تلفنت بودم. شب بود که تازه فهمیدم تا چه حد ندارمت. چیز وحشتناکی در وجودم گره خورده بود. نمیتوانستم حرف بزنم.
خودم را سرزنش میکردم که تمام حرفهایم را وسط خستگیات گفتهام. خوب میدانم که تو مقصر نیستی، اما با این اندوهم چه میکنی؟ اندوهی که از زیر و بالا کردن مسائلی که تو را از من جدا کرده به سراغم میآید. به تو گفتم دلم میخواست کنار من زندگی کنی، مدام، و میدانم این حرف چقدر پوچ است.
خیلی به من توجه نکن، خودم را بهخوبی سروسامان خواهم داد. خوشحال باش امشب. هر روز و هر سال که آدم بیستودوساله نمیشود! میتوانم خوب همه چیز را یادت بدهم، چون مدتیست که احساس پیری میکنم.
من حتی به تو نگفتهام که چقدر در تئاتر لا پرُوَنسیال دوستت داشتم. چه وقار و حرارت و وجاهتی داشتی.
بله، تو میتوانی خوشحال باشی، تو آدم بزرگی هستی، هنرپیشهای بسیار بزرگ. فارغ از هر چه که ناراحتم میکند، از بابت تو خوشحالم. نامههای عاشقانه آلبر کامو به ماریا کاسارس (خطاب به عشق) جمعی از نویسندگان
خطایی که همیشه وسوسه میشویم مرتکب شویم این است که نقصهای موجود را فقط مختص به همسرمان بدانیم. جنبههای نومیدکننده و آزارندهٔ شخص خاصی را بشناسیم و نتیجهگیری کنیم که خیلی بدشانس بودهایم. درگیر کسی شدهایم که در ظاهر دوستداشتنی است، اما معلوم شده بهطور عجیب و غریبی معیوب و آشفته است. چه سرنوشت ننگینی! چه معضل غیرقابلحلی! در نتیجه در اطرافمان دنبال شریک زندگی جدیدی میگردیم که در نهایت به چیزی دست یابیم که همیشه میدانستیم انتظارمان را میکشد: یعنی یک رابطهٔ بدون مشکل. تکانههای عاشقانهٔ ما مدام تجدید میشوند. همهچیز و همهکس را مقصر میدانیم بهجز امیدهایمان. آرامش (مجموعه مدرسه زندگی) آلن دوباتن
وقتی که نواحی تیره و تاری در مسئولیتپذیری برای احساسات و اعمالتان داشته باشید؛ ناحیههایی که در آنها مشخص نیست چه کسی مسئول چه کاری است، چه کسی مقصر چیست، دلیل انجام کاری که میکنید چیست و… هیچوقت ارزشهای قوی برای خودتان به دست نخواهید آورد. تنها ارزشتان این میشود که شریکتان را خوشحال کنید. تنها ارزشتان این میشود که شریکتان شما را خوشحال کند.
البته، این ذاتاً محکوم به شکست است. روابطی که چنین تیرگیای جزو مشخصههایش است، معمولاً به سرنوشت هیندنبورگ، با تمام سروصداها و آتشبازیهایش دچار میشود. هنر ظریف رهایی از دغدغهها مارک منسون
سرخوشیها شکلهای مختلفی دارند. چه از طریق مادهای همچون الکل باشد، یا برتری اخلاقی که از مقصر دانستن دیگران به دست میآید، یا از لذت یک ماجراجویی پرخطر جدید. سرخوشیها روشهای سطحی و غیرسازندهای برای گذراندن زندگی انسان هستند. بخش عمدهای از دنیای خودیاری مبتنی بر ترویج سرخوشیها به مردم است نه حل کردن واقعی مشکلات. بسیاری از مرشدان خودیاری، سبکهای جدیدی از انکار را به شما میآموزند و شما را با تمرینهایی آشنا میکنند که احساس خوبی در کوتاه مدت به شما خواهند داد. درحالیکه مشکل بنیادی را نادیده میگیرند. یادتان باشد، کسی که واقعاً خوشحال است مجبور نیست که جلوی آینه بایستد و به خودش بگوید که خوشحال است. هنر ظریف رهایی از دغدغهها مارک منسون
مردم مشکلاتشان را انکار میکنند و تقصیر دیگران میاندازند، فقط به این دلیل که این کار راحت است و احساس خوبی به آنها میدهد، درحالیکه حل کردن مشکلات سخت است و اغلب احساس بدی به انسان میدهد. روشهای انکار و مقصریابی، سرخوشی سریعی به ما میدهند. آنها راهی برای فرار موقت از مشکلاتمان هستند. این فرار میتواند ما را به سرعت برانگیزد و موجب خوشحالی گردد. هنر ظریف رهایی از دغدغهها مارک منسون
«اگر دوران سختی را که داشتید مقصر تمام اتفاقات بد زندگیتان میدانید، پس باید اتفاقات خوب را هم گردن آنها بیندازید!» خودت باش دختر ريچل هاليس
میتونیم بشینیم و فکر کنیم و حس بدی نسبت به هم داشته باشیم و خیلیها رو برای کارهایی که انجام دادن یا ندادن یا چیزهایی نمیدونستن مقصر بدونیم. ن میدونم. گمونم همیشه کسی هست که مقصر دونست. شاید اگه بابابزرگ مامان رو نمیزد٬ اون آنقدر ساکت نمیشد و شاید با بابام ازدواج نمیکرد چون کتک نخورده بود و شاید من هیچ وقت به دنیا نمیاومدم. ولی خوشحالم که به دنیا اومدم٬ پس نمیدونم میشه راجع به همهی این اتفاقا گفت خصوصا که به نظر میرسه مامان از زندگیاش راضییه، و نمیدونم چیز دیگهای باشه که بخواد. مزایای منزوی بودن استیون چباسکی
من باور ندارم که جنگ را فقط سیاستمداران و سرمایه داران به وجود آوردهاند، به هیچ وجه، آدمهای عادی به همان میزان مقصرند وگرنه مدتها پیش علیه جنگ شورش میکردند! انسانها نیاز به تخریب و ویرانی دارند، میل به نابودی، به کشتار و به انهدام در بشر وجود دارد و تا زمانیکه بشریت دستخوش یک دگردیسی نشود، جنگها ادامه خواهند یافت و هر آنچه با دقت و زحمت بنا شده، کاشته شده وپیشرفت کرده نابود خواهد شد تا دوباره از نو ساخته شود آن فرانک خاطرات 1 دختر جوان آن فرانک
فقط میخواستم ثابت کنم که همیشه نمیشود به واکنشهای بدن خود اعتماد کنیم. فکر میکنم حق با من بود.
بازپرس گفت: «تقصیر شما بود که مرا عصبانی کردید.»
«معلوم است که من مقصر بودم، همیشه تقصیر بر گردن حوّای وسوسهگر بوده است، از طرفی، وقتی ما به این دستگاه وصل میشویم، کسی از ما نمیپرسد که عصبانی هستیم یا خیر!». بینایی ژوزه ساراماگو
فکر میکرد خودش مقصر است و لایق رفتاری است که با او میشود. دختر گل لاله مارگارت دیکنسون
انسان همیشه خودش را مقصر میداند، حتی اگر کاری از دستش برنیاید تا جلوی آن را بگیرد. تابستان آن سال دیوید بالداچی
مقصر کسی نیست. تقصیر یعنی جمع شدن هزار عمل هزار آدم مختلف از پدر پدربزرگهامان تا حالای خودمان ویران میآیی حسین سناپور
جدلها تا به این اندازه دوام نمیآوردند. اگر که تنها یک طرف مقصر بود کافه پیانو فرهاد جعفری
«مردم به طرز تفکر عادت ندارند. میخواهند همه چیز همان طور بماند…» میگویم: «… و عاقبت این رفتار درد است. ما کسی نیستیم که طرف مقابل میخواهد باشیم. کسی هستیم که خودمان میخواهیم. تقصیر کار دانستن دیگران همیشه خیلی آسان است. میتونی تمام عمرت را به مقصر دانستن دنیا بگذرانی، اما مسئولیت موفقیتها یا شکست هایت فقط با خودت است. میتوانی سعی کنی زمان را نگه داری، اما فقط انرژی ات را هدر میدهی.» الف پائولو کوئیلو
«آیا ما حاصل آموخته هایمان هستیم؟»
«در گذشته یاد میگیریم، اما حاصل آن نیستیم. در گذشته رنج برده ایم، عشق ورزیده ایم، گریه کرده ایم و خندیده ایم، اما هیچ کدام از اینها در زمان حال فایده ای ندارد. اکنون چالشها و جنبه ی خوب و بد خودش را دارد. برای آنچه الان اتفاق میافتد، نه میتوانیم گذشته را مقصر بدانیم و نه سپاسگزارش باشیم. تجربه تازه عشق هیچ ربطی به تجربههای گذشته ندارد، همیشه تازه است.» الف پائولو کوئیلو
انسان هرگاه نقصها و عیبها و هوسها و اشتیاقهای نفسش را شناخت و قصد کرد اصلاحش کند، آن زمان به سفری #درونی میرود. از آن به بعد چشمانش نه رو به بیرون، بلکه به درون میچرخد. به این ترتیب گام به گام به منزل بعدی نزدیک میشود. این منزل، از منظری، درست بر خلاف منزل پیشین است. در این جا فرد به جای آنکه مدام دیگران را مقصر بداند، همیشه تقصیر را در وجود خودش مییابد. در هر واقعه ای خودش را میکاود و مقصر میداند. این پله، پله ی «عالم زیبا و منِ زشت» است. در این مرحله نفْس به نفْس لوّامه بدل میشود. یعنی نفْسِ سرزنش کننده یا مقصر داننده. ملت عشق الیف شافاک
مرتبه اول نامش نفس امّاره است. مرحله نفْسِ خام و بکر و نتراشیده و نخراشیده که مدام دیگران را #مقصر میشمارد. افسوس که آدمهای زیادی در تمام عمرشان در این مرحله میمانند نمیتوانند از آلودگی رها شوند. آدمی که جز به امور دنیوی به چیز دیگری فکر نمیکند و طمع مال و مقام و قدرت دارد در این مرحله قرار دارد. اشخاصی را که کشتی زندگیشان در این جا لنگر انداخته، فوراً میشناسی. همیشه دیگران را مقصر و گناهکار میشمارند و همیشه از دیگران خرده میگیرند؛ به همان راحتی که نفس میکشند شایعه میپراکنند و افترا میزنند؛ به هیچ وجه نقصی در وجود خود نمییابند، در مورد دیگران حکم میدهند؛ در اقلیم شک و شبهه و تکبر میزیند. میشناسیشان. در وجود خودت کشفشان کرده ای. چون مادامی که انسانیم و مادامی که انسان جایز الخطاست، کسی در میانمان نیست که اسیر نفس اماره نشده باشد. مهم این است که سریع بتواند از آن چاله بیرون آمد. ملت عشق الیف شافاک
بایدها و نبایدهای سال نو اعترافی است حاکی از اینکه میدانیم مقصر بدبختی هایمان خودمان هستیم نه دیگران. جزء از کل استیو تولتز
جدلها تا به این اندازه دوام نمیآوردند. اگر که تنها یک نفر مقصر بود!
لاروش کافه پیانو فرهاد جعفری
هلیکون: می ایستد و ماننددستگاه خودکار از بر میخواند. )((اعدام امری است عالمگیر،نیروبخش و عادلانه در نیت و در عمل. آدمی میمیرد چون مقصر است. مقصر است چون از اتباع کالیگولاست. و اما همه کس تابع کالیگولاست. پس همه کس مقصر است. از این جا نتیجه میگیریم که همه کس میمیرد. فقط احتیاج به گذشت زمان و صبر هست. کالیگولا آلبر کامو
باحالتی مبهم به من نگاه کرد: «منظورم رابطه با ذوستدخترتان بود. مقصر چه کسی بود؟» گفتم: «نمیدانم. احتمالا چرچیل» بازگشت هیتلر تیمور ورمش
او را در آغوش گرفتم و گفتم «پسرجان تو مقصر نیستی تمام کسانیکه یک نظامی را میبینند از شغل کشتن و کشته شدنش، ابراز تنفر میکنند ولی واقعیت این است که گناه بزرگ مخصوص کسانی است که آنها را مجبور به این کارها میکنند و این اصل مهم را هیچوقت از یاد نبر. همیشه بجای اینکه نوک دماغت را ببینی افقی دورتر را در نظر بگیرو بدان که عقبة هر نظامی قصی القلب، فکری موجه و فریبنده، لانه کرده است.» کتیبهها شعبان مرتضیزاده نوری
ما نسل بدبختی هستیم دست مان به مقصر اصلی نمیرسد از همدیگر انتقام میگیریم. تماما مخصوص عباس معروفی